اروپا بهسمت ملی شدن پیش میرود؟
آغاز موج ملیسازیها در اروپا نشان میدهد که عمر سرمایهداری در دنیای قدیم کاملاً بهسر آمده است نویسنده: والنتین کاتاسونوف مترجم: سایت «۱۰ مهر»برگرفته از : بنیاد فرهنگ استراتژیک، ۷ دسامبر ۲۰۲۲
برخلاف ملیسازیهای راهبردی که با هدف تغییر ریشهای در نظام اقتصادی ــ اجتماعی انجام میشود، این نوع ملیسازی را میتوان تاکتیکی نامید … در این موارد و بسیاری موارد مشابه، دولت برای مدت معینی پول را به شرکتهای «بیمار» پمپاژ کرد. و سپس سرمایه خصوصی دوباره صاحب این داراییها شد. نیاز به ملیسازیهای تاکتیکی روزبهروز بیشتر میشود. موج جدیدی از ملیسازیها که در اروپا آغاز شد، گواهی میدهد که عمر سرمایهداری دنیای قدیم کاملاً بهسر آمده است و اروپا امروز تنها با ملیسازیهای استراتژیک میتواند نجات یابد، اما هیچکس در آنجا چنین وظیفهای را بهعهده نمیگیرد.
در پایان قرن گذشته، کلمه «خصوصیسازی» به یکی از محبوبترین کلمات در فرهنگ واژگان اقتصادی تبدیل شد. فروش شرکتها و سایر اموال دولتی به شرکتهای خصوصی، بسیاری از کشورهای جهان را تحت تأثیر قرار داده است. بهویژه، در دهه ۱۹۸۰ در بریتانیا، دولت مارگارت تاچر خصوصیسازی بسیاری از شرکتهای بزرگ و بزرگتر دولتی را سازمان داد: British Telecom و Britoil در سال ۱۹۸۲، Sealink در سال ۱۹۸۴، بریتیش پترولیوم (قبل از سال ۱۹۸۷ بهتدریج خصوصی شد)، هوافضای بریتانیا (۱۹۸۷ ــ ۱۹۸۵)، بریتیش گاز (۱۹۸۶)، رولز رویس (۱۹۸۷)، گروه روور (بریتیش لیلاند سابق، ۱۹۸۸)، بریتیش استیل (۱۹۸۸)، و غیره.
شهروندان روسیه از نزدیک میدانند خصوصیسازی چیست: آنها خصوصیسازی کوپن و حراج سهام از سوی چوبایس A. Chubais را در اواسط دهه ۱۹۹۰ بهخوبی بهیاد دارند.
کلمه «ملی شدن» نقطه مقابل خصوصیسازی است. یعنی واگذاری شرکتها و سایر اموالی که در مالکیت خصوصی هستند به بخش دولتی.
از ۲۴ فوریه تاکنون چیزهای زیادی در جهان تغییر کرده است. جنگ تحریمی دستهجمعی غرب علیه روسیه به آغازگران تحریم ضربه سختی زده است. اثر بومرنگ آن بهویژه برای اروپا دردناک شده است.
در ۱۱ نوامبر، کمیسیون اروپا (EC) پیشبینیای را منتشر کرد که بر اساس آن اقتصاد اتحادیه اروپا حتی قبل از پایان سال جاری، وارد رکود خواهد شد. و در سال آینده، شاخصهای کلان اقتصادی (تولید ناخالص داخلی، سرمایهگذاری، اشتغال و غیره) برای اتحادیه اروپا ممکن است حتی بدتر از این هم باشد. اگر بهطور کلی باید، تا پایان سال ۲۰۲۲، تولید ناخالص داخلی ۳/۳ درصد افزایش یابد، در پایان سال آینده، این افزایش تنها ۰/۳ درصد خواهد بود.
تحریمها باعث افزایش شدید قیمت منابع انرژی خریداری شده توسط اروپا شد. تورم شروع به افزایش کرد، هزینههای تولید بهویژه در صنایع انرژیبر بالا رفت ــ متالورژی آهنی و غیرآهنی، تولید کود و مواد شیمیایی با تناژ بالا. شرکتها ورشکست شدند؛ ابتدا تأمینکنندگان انرژی برای تمام صنایع و سپس شرکتهای سایر صنایع که بهعنوان مصرفکننده انرژی عمل میکنند. رویترز در ۲۱ اکتبر گزارش داد در حال حاضر در بریتانیا ۱۳ تأمینکننده گاز طبیعی و سایر حاملهای انرژی ورشکسته شدهاند. و ۲۰ تأمینکننده دیگر در آستانه ورشکستگیاند. اشپیگل در اوایل سپتامبر گزارش داد که طبق مطالعه فدراسیون صنایع آلمان (BDI)، در فوریه ۲۰۲۲، تنها ۲۳ درصد از شرکتهای صنعتی آلمان از ورشکستگی میترسیدند، اما تا پایان تابستان و در حال حاضر، ۵۸ درصد از شرکتها با مشکل جدی روبرو میباشند که ۳۴٪ از آنها درواقع در آستانه ورشکستگیاند.
در ماه سپتامبر، بزرگترین تولیدکننده اروپایی، شرکت اسلواکی Slovalco، تولید آلومینیوم را کاهش داد. و این ضربهای است به صنعت خودروسازی، صنعت هوافضا و بسیاری از صنایع دیگر که آلومینیوم مصرف میکنند. کارخانه روی بودل در هلند کار خود را متوقف کرد. به دلیل قیمت بالای گاز طبیعی در مجارستان، هلدینگ شیمیایی Chimcomplex (مجارستان) کار خود را به حالت تعلیق درآورد و غول آلمانی BASF در تابستان اعلام کرد که باید تولید ۲۰۰ کارخانه خود در آلمان را کاهش دهد. ضربه شدیدی به تولیدکنندگان کود وارد شد: شرکت لهستانی ANWIL کار خود را متوقف کرد، و شرکت نروژی یارا تولید را ۷۰٪ کاهش داد. SKW Sticksoffwerke Piesteritz در آلمان فروشگاههایی را میبندد که کودها و مواد شیمیایی برای تمیز کردن گازهای خروجی موتور تولید میکند.
در چنین اوضاع رو به وخامت، مقامات کشورهای عضو اتحادیه اروپا و برخی مقامات اروپایی در بروکسل شروع کردند به صحبت در مورد لزوم و اجتنابناپذیر بودن نجات شرکتهای خصوصی از طریق ملی شدن. البته نه همه، بلکه فقط آنهایی که معمولاً ستون فقرات اقتصاد یا از نظر استراتژیک مهم نامیده میشوند. شرکتهای انرژی در اروپا عمدتاً چنین در نظر گرفته میشوند.
از همین رو، دولت فرانسه در تابستان اعلام کرد که قصد دارد بزرگترین تأمینکننده انرژی در این کشور و مالک تمام نیروگاههای هستهای فرانسه، Electricite de France (EDF ) را ملی کند. گفته شد که قرار است ۹/۷ میلیارد یورو برای ملیسازی هزینه شود. با این حال، درستتر آنست که اقدام برنامهریزی شده مقامات فرانسوی را نه فقط ملی کردن، بلکه تکمیل آن بنامیم. واقعیت این است که قبلاً ۸۴٪ سرمایه EDF ، Electricite de France متعلق به دولت بود. ما در مورد بازخرید ۱۶ درصد باقیمانده توسط دولت صحبت میکنیم. اعتقاد بر این است که مالکیت کامل این شرکت امکان افزایش بیشتر تولید برق (احتمالاً به هزینه نیروگاههای هستهای) و کنترل مؤثر تعرفهها را برای دولت فراهم میکند.
تقریباً در همان زمان، مقامات آلمانی اعلام کردند که بزرگترین تأمینکننده انرژی کشور (عمدتاً گاز طبیعی)، شرکت خصوصی Uniper را نجات خواهند داد. در ابتدا صحبت بر سر بازخرید ۳۰ درصد از سهام بود. بعداً گفته شد که احتمالاً دولت آلمان باید سهامدار اکثریت شرکت شود (سهام در ابتدا با ۵۰٪ ، بعداً ۹۰ و حتی ۹۹٪ خاتمه یابد و حدود ۸ میلیارد یورو برای بازخرید سهام هزینه کند).
کارشناسان از دیگر شرکتهای انرژی اروپایی نام میبرند که میتوانند بهدنبال EDF و Uniper به موضوع ملیسازی تبدیل شوند. درآلمان این، بهویژه شرکت آلمانی VNG AG ــ سومین واردکننده بزرگ گاز طبیعی و هفتمین شرکت بزرگ انرژی در آلمان است. در انگلستان ــ Centrica، بزرگترین تأمینکننده گاز در کشور. در جمهوری چک ــ CEZ؛ این خود مجموعه ای از ۹۶ شرکت است که ۷۲ شرکت در جمهوری چک (بقیه ــ در سایر کشورهای اروپای شرقی و همچنین ترکیه) واقع شدهاند و زمینه اصلی فعالیت آنها تولید و توزیع برق است، ازجمله در NPP Dukovany و NPP Temelin. این بزرگترین شرکت سهامی عام در اروپای مرکزی و شرقی است، دولت جمهوری چک ۷۰ درصد سهام را در اختیار دارد و اکنون موضوع تصاحب ۳۰ درصد باقیمانده توسط دولت مطرح است.
دیگر لازم نیست بگوییم که مقامات اروپایی هدف خود را به ملی کردن شرکتهایی که زیرمجموعه تجارت روسیه هستند، معطوف کردهاند. چنین ملیسازیهایی مشروط به ملاحظات سیاسی است. قبلاً نوشتم که در ۱۴ نوامبر اولین ملیسازی «سیاسی» در آلمان انجام شد. ما در مورد «دختر» آلمانی شرکت روسی «گازپروم»، «گازپروم آلمانیا» (GG) صحبت میکنیم. این یک شرکت توزیع گاز است. تا ۲۴ فوریه، ۱۴ درصد از عرضه گاز در آلمان را بهخود اختصاص میداد و ۲۸ درصد از تأسیسات ذخیره گاز این کشور را مدیریت میکرد. در حال حاضر آمادهسازی برای چنین مصادرهسازیها و ملیسازیها با توجه به زیرمجموعههای روسیه در اروپا در حال انجام است: Rosneft Deutschland (RD ) در آلمان، Europol Gaz (EG) در لهستان، ISAB در ایتالیا اولی زیرمجموعه روسنفت، دومی گازپروم، سومی لوک اویل است. با این حال، با توجه به این «دختران» روسی، قرار است کارها به نصف انجام شود. مقامات آلمان، لهستان و ایتالیا بهجای «به صفر رساندن» حقوق مالکیت مالکان روسی، به اصطلاح «مدیریت بیرونی» را پیشنهاد میکنند که توسط سازمانهای دولتی مجاز انجام شود. این یک سرقت آشکار از اموال روسیه است.
مقامات لتونی اعلام کردند که قصد دارند در توافقنامه بین دولتی با روسیه در مورد بهرهبرداری مشترک از خط لوله نفت در خاک این جمهوری تجدیدنظر کنند. این نشانه روشنی است که آنها میخواهند اموال روسیه را ملی کنند. در اینجا فقط باید دید که لتونی با این لوله که خالی بهنظر میرسد چه خواهد کرد؟
برخلاف ملیسازیهای راهبردی که با هدف تغییر ریشهای در نظام اقتصادی ــ اجتماعی انجام میشود، این نوع ملیسازی را میتوان تاکتیکی نامید. ملیسازی تاکتیکی معمولاً در دو مورد انجام میشود. چه در تدارک جنگ و چه در زمان جنگ بهمنظور بسیج نظامی ــ اقتصادی. و یا هنگام نجات شرکتها و بانکهای بزرگ در زمان بحران.
نمونههای کافی از ملی شدن تاکتیکی در تاریخ وجود دارد. بههمین دلیل، در بریتانیای کبیر، کارگرها در نیمه دوم دهه ۱۹۴۰ بسیاری از صنایع خیلی ضعیف را ملی کردند. عمدتاً زغال سنگ و فولاد. علاوه بر این، در سال ۱۹۴۶، دولت سهام سهامداران خصوصی بانک انگلستان را خریداری کرد و بانک مرکزی ملی شد. نمونه بارزتر ملی شدن در ایتالیا در دهههای ۱۹۲۰ و ۳۰ صورت میپذیرد.
و در اینجا یک نمونه از زمان نزدیک به ما است. در طول بحران مالی جهانی ۲۰۰۹ ــ ۲۰۰۸ بسیاری از بانکهای وال استریت در آستانه ورشکستگی بودند. آنها توسط خزانهداری ایالات متحده نجات یافتند و برای مدتی وارد سرمایههای بانکهای برجسته ایالات متحده شدند. رسانههایی که توسط صاحبان پول کنترل میشدند سعی کردند این اقدام ملیسازی بانکهای آمریکایی را علنی نکنند.
در این موارد و بسیاری موارد مشابه، دولت برای مدت معینی پول را به شرکتهای «بیمار» پمپاژ کرد. و سپس سرمایه خصوصی دوباره صاحب این داراییها شد. نیاز به ملیسازیهای تاکتیکی روزبهروز بیشتر میشود. موج جدیدی از ملیسازیها که در اروپا آغاز شد، گواهی میدهد که عمر سرمایهداری دنیای قدیم کاملاً بهسر آمده است و اروپا امروز تنها با ملیسازیهای استراتژیک میتواند نجات یابد، اما هیچکس در آنجا چنین وظیفهای را بهعهده نمیگیرد.
* https://www.fondsk.ru/news/۲۰۲۲/۱۲/۰۷/evropa-beret-kurs-na-nacionalizaciju-۵۷۸۸۳.html