آغوش مادر وطن!

امین الله مفکر امینی       2024-08-12! مــرا مادر وطن ومردمش بس گرامیســـت هرکه مادروطن…

نور کهن 

رسول پویان  نـور کهن ز روزن دل جلوه گر شدست  هـور از…

بمناسبت  ۷۶ و مین  سالروز  تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر  

نوشته از بصیر دهزاد  اوضاع وخیم کنونی بین المللی، حلقه تنگ…

دادخواهی برای مهاجرین افغان که از تاجیکستان اخراج اجباری می…

من محمدآصف فقیری نویسنده و پژوهشگر و مدرس حقوق و…

عرفان در سیاست

– دکتر بیژن باران ایران از سده 19 با نپذیرفتن…

دعوت صالح به آمریکا و" هفت خوان رستم "اختلاف های…

نویسنده : مهرالدین مشید  چرخش در سیاست آمریکا یا ابزاری برای…

پردۍ ناولې پروژې ودروئ

عبدالصمد ازهر                 …

حقوق بشر 

تدقیق و نگارشی از سخی صمیم.   حقوق بشرچه نوع حقوق راگویند…

ترجمه‌ی شعرهایی از آقای "آسو ملا"

(به کُردی: ئاسۆی مەلا) شاعر کُرد زبان توسط #زانا_کوردستانی  (۱) مفت مفت‌اند، شلوار،…

فرهاد پیربال

استاد "فرهاد پیربال" (به کُردی: فەرهاد پیرباڵ) نویسنده، شاعر، مترجم،…

چگونگی شرکت هوایی آریانا در چند دهه اخیر

من محمدآصف فقیری نویسنده وپژوهشگر٬ که چندین مقاله در ژورنال…

سرنوشت ناپیدای دو هم سرنوشت

نویسنده: مهرالدین مشید مناظرۀ پیر خردمند و راهرو عیار  مردی شوریده حال…

ترجمه‌ی شعرهایی از استاد "طلعت طاهر"

(به کُردی: تەڵعەت تاهێر) شاعر کُرد زبان توسط #زانا_کوردستانی  اختیار همه‌ی  اعضای…

ترجمه‌ی شعرهایی از استاد "صالح بیچار" (به کُردی: ساڵح بێچار)…

همچون خاشاکی در باد  روزی مرگ، می‌آید و به نزد عزیزانم، می‌بَرَدم  مُبدل…

ترجمه‌ی چند شعر از خانم "#سارا_پشتیوان" توسط #زانا_کوردستانی

هنوز هم از تاریکی می‌ترسم  ولی تو دیگر از ترس‌های من…

 رهبرم

                رفتی به جاودانه ونام تو زنده است در قلبها همیشه مقام…

په کابل کې د علامه عبدالشکور رشاد بابا شلم تلین…

تېره یکشنبه د لیندۍ یا قوس پر ۱۱مه په کابل…

    نیو لیبرالیزم چگونه انسان، انسانیت و ارزش های انسانی و…

سلیمان کبیر نوری امروز، اهرمن نیو لیبرالیزم خونتا یعنی امپریالیزم خون…

طالبان دستخوش بازی های آشکار روسیه و چین و بازی…

نویسنده: مهرالدین مشید سایه ی سنگین دیپلوماسی روسیه و چین و…

اشک سیل آسا 

رفتی و با رفتنت روی غزل بی رنگ شد سکته گی…

«
»

آیا واشنگتن جهان عرب را به ریاض و تهران خواهد سپرد

تی یری میسان

Washington va-t-il confier le monde arabe à Riyad et Téhéran ?

par Thierry Meyssan

در حالی که تاریخ گفتگوهای 5+1 به پایان  خود نزدیک می شود، تی یری میسان به بررسی نتایج آن می پردازد : پشت اتهامات موهومی مبتنی بر ساخت بمب اتمی، واشنگتن به تحدید حوزۀ نفوذ انقلاب ایران امیدوار بود، ولی با توجه به شکست های نظامی اش از سال 2006، سیاست تعلیق توازن نیروهای حاضر در منطقه را در پیش گرفته است. در نتیجه، واشنگتن جهان عرب را بین طرفداران عربستان سعودی و طرفداران ایران تقسیم خواهد کرد، ولی به این شرط که دو جبهه در مناطق نفوذی یکدیگر دخالت نکنند.

شبکۀ بین المللی ولتر | دمشق (سوریه)

گفتگوها در عمان

تمام بحث و جدل های سیاسی در خلیج (فارس) و در شامات به دلیل امکان امضای توافقی بین پنج عضو دائمی شورای امنیت به علاوۀ یک آلمان با ایران، در روز 24 نوامبر، به حالت تعلیق درآمد.

از انتخاب محمود احمدی نژاد برای ریاست جمهوری در سال 2005، ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه بر آن شدند تا از جمهوری اسلامی برای صدور انقلاب اسلامی و زیر علامت سؤال بردن بی نظمی جهان جلوگیری کنند. با آگاهی به این امر که متخصصان علمی ایران، از جمله، در جستجوی اختراع نوع جدیدی از تولید انرژی هسته ای غیر نظامی هستند تا سرانجام جهان سوم را از سلطۀ « غرب » آزاد سازد، ولی بی هیچ دلیل موجهی ایران را به تلاش برای دستیابی به جنگ افزار اتمی متهم می کنند. مجازات هائی که علیه ایران اعلام کردند اقتصاد ایران ولی به همینگونه اقتصاد آلمان را قویاً تحت تأثیر قرارداد. البته چین و روسیه همیشه موجب تعدیل گفتگوها بوده اند.

در ماه مه 2013 گفتگوهای دو جانبه بین واشنگتن و تهران به شکل سرّی در عمان برگزار شد. پس از این گفتگوهای سرّی، نامزدی اسفندیار مشائی رئیس کابینۀ احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری ممنوع اعلام شد تا شیخ حسن روحانی بتواند در نبود رقیب جدی به راحتی برگزیده شود. در اینجا باید یادآوری کنیم که شیخ حسن روحانی نخستین رابط ایران با اسرائیل در داد و ستدهائی بود که بعداً به ماجرای ایران کنترا یا واترگیت شهرت یافت.

از وقتی که نامزدی مشائی ممنوع اعلام شد و پیش از نتیجۀ انتخابات و گزینش شیخ حسن روحانی، واشنگتن با نیک خواهی به میدان آمد و گفتگوهای 5+1 به شکل مثبتی تحول یافت. گروه نمایندگان ایران به زودی می پذیرد که درهای مراکز پژوهش هسته ای ا ش به روی کارشناسان «غربی» باز بگذارد.

بر این اساس شیخ روحانی خارج از گروه 5+1 مستقیماً پیرامون فروش گاز ایران به اروپا با واشنگتن وارد گفتگو شد به طوری که اروپا بتواند از وابستگی به گاز روسیه آزاد شود و در عین حال از سهم گاز چین نیز کاسته شود و این کشور را با کمبود گاز مواجه سازد. در حاشیۀ نشست عمومی سازمان ملل متحد، شیخ روحانی با همقطار اتریشی خود ملاقات می کند و دربارۀ امور مالی برای پیوند زدن منابع گاز ایران به لوله های انتقال گاز نوباکو گفتگو می کند. در مقابل مسکو که به  گفتگوهای پشت پرده و  دو جانبۀ ایران و ایالات متحده معترض شده بود، شیخ روحانی در مصاحبه ای با یک شبکۀ روسی اطمینان داد که کشورش قصد ندارد روسیه را از بازار گاز اروپا حذف کند.

با این وجود، ایالات متحده گفتگوهای 5+1 را به درازا می کشاند و هم زمان با گروه های سعودی گفتگو می کند.

در ماه اکتبر، رهبر انقلاب، آیت الله علی خامنه ای فهرستی از 11 موضوع گفتگو ناپذیر منتشر کرد. بر اساس مندرجات این فهرست پژوهش های هسته ای غیر نظامی متوقف نخواهد شد و روی غنی سازی اورانیوم غیر نظامی هیچ گونه داد و ستدی صورت نخواهد گرفت. به عبارت دیگر ایران حاضر است از توسعۀ نظامی خود چشم پوشی کند ولی از توسعه در امور غیر نظامی چشم پوشی نخواهد کرد.

بنظر می رسد که رهبر مانع طرح گاز ایران شده ولی باید با آن مدارا کند. زیرا نه تنها برای حذف مجازات های بین المللی که به شکل وخیمی کشور را زیر فشار قرار داده بلکه به ویژه به این علت که ایالات متحده در صورت شکست چنین طرحی، برای بی ثبات سازی ایران تدارک دیده است. بیش از 80 شبکۀ تلویزیون غربی به زبان فارسی آمادۀ اعمال خشونت علیه کشور هستند، هم زمان تروریست های مجاهدین خلق نیز کامیکازهای خودشان را آماده می کنند.

یک هفته مانده به پایان زمان تعیین شده، بنظر می رسد که واشنگتن به تثبیت وضعیت کنونی در منطقه بسنده کرده و در پی برهم زدن توازن نیروها نیست. جهان عرب بین ایران و عربستان سعودی تقسیم خواهد شد، دولت ایران پدرخواندۀ شیعیان و دولت عربستان سعودی پدر خواندۀ اهل سنّت تلقی خواهد شد.

دولت اوباما مسئلۀ جانشینی شاه عبدالله را با تضمین حفظ وراثت و امتیازات برای هر یک از طوایف سعودی را حل کرده است، و به همین گونه نفوذ ایران را نیز حفظ می کند ولی به این شرط که از توسعۀ نظامی خود قطع نظر کند.

از این پس با نیک خواهی مبارازن حوثی (یا شباب المؤمنین نام گروهی از مبارزان شیعه زیدی یمن است و نام خودشان را از رهبرشان حسین بدرالدین حوثی گرفته اند که در سال 2004 توسط نیروهای ارتش یمن کشته شد) توافقاتی را به امضا رسانده و پذیرفته اند که در چهار چوب دولتی ملّی و یکپارچه در یمن با احزاب سنی شرکت داشته باشند. پس از تسخیر پایتخت، پیشروی هایشان را متوقف کردند تا عدن در دست رقیبای آنها باقی بماند. با این حساب، آنها از تنگۀ باب المندب و تسلط بر دریای سرخ چشم پوشی کردند.

اگر توافق ایران و ایالات متحده توسط 5+1 پذیرفته و به مرحلۀ اجرائی درآید، تمام جبهه ها در منطقه، پس از سال های پر تلاطم گذشته نفسی تازه خواهند کرد. ولی هیچ یک از مسائل اساسی حل نخواهد شد. سنی ها همواره باید وهابی ها را به عنوان مسلمان بپذیرند، و شیعیان نیز باید اقتدار ایران را بپذیرند، در حالی که حتی در تهران کمال مطلوب امام خمینی به حالت تعلیق درآمده به صف انتظار پیوسته است. نه جبهۀ پیروزمند وجود خواهد داشت و نه شکست خورده، ولی برخی بازیگران در جبهۀ خودشان شکست خواهند خورد. به ویژه ترکیه که به دلیل محکومیتش در پافشاری علیه سوریه، اقتدار خود را بین سنی ها از دست خواهد داد.

برای ایالات متحده توقف توازن نیروها در جهان عرب، آرایش نیروهایش را علیه روسیه و چین ممکن خواهد ساخت.


پی نوشت حمید محوی

با نگاهی سریع به تحلیل تی یری میسان می توانیم دست کم دو نکتۀ مهم را استخراج کنیم، ابتدا موضوع هسته ای ایران است. البته تحلیل تی یری میسان صحیح است و می توانیم اتهامات وارد شده به ایران را موهومی تلقی کنیم. یعنی همان اتهاماتی که خیل اپوزیسیون های ایرانی در خارج از کشور در رسانه هایشان همیشه و مثل تمام موارد دیگر پا به پای رسانه های امپریالیستی و آتلانتیستی تکرار می کردند و همچنان به این حرفۀ شریف نوکری و خیانت تمام وقت ادامه می دهند.

با این وجود اگر چنین اتهاماتی را اکیداً موهومی بدانیم، بخش مهمی از حقیقت را ندیده گرفته ایم. در این مورد پیش از این مطالبی نوشته ام و در اینجا نیز بی آن که امیدی به شنیده شدن این تحلیل داشته باشم و خاصه بی آن که امیدی به عملکرد عینی چنین نقدهائی داشته باشم، تکرار می کنم : استراتژی غرب امپریالیستی به رهبری ایالات متحده حتی در صورتی که ایران (یعنی حاکمیت دین اسلام در ایران و حاکمیت طبقۀ بورژوازی کمپرادور که هر دو با منافع امپریالیستی و نو استعماری مدارا می کنند) از دفاع اتمی ملّی قطع نظر کرده باشد و حاکمیت ابرقدرت های اتمی را پذیرفته باشد، از دیدگاه آن استراتژی کافی نخواهد بود. می توانیم امیدوار باشیم که حتی ولایت فقیه ایران نیز می داند که تعطیل کردن مراکز هسته ای ایران و تخریب موشک های ایران و حتی تخریب تمام هواپیماهای نسل چهارم دوران پارینه سنگی بالائی در نیروی هوائی ایران و حتی تخریب تمام تفنگ های ماقبل تاریخ ارتش نیز چیزی را در استراتژی امپریالیست ها تغییر نخواهد داد.

اصل قضیه …برای آنهائی که می خواهند اصل قضیه را بدانند، باید بگویم که این داستان قدمت بیشتری دارد و به اندازه ای در زندگی روزمرۀ ما جهان سومی ها حضور دارد که جای شگفتی بنظر می رسد که چرا این همه خودمان را به نادانی می زنیم. بزرگ علوی در تزی که به زبان آلمانی دربارۀ ادبیات مدرن ایران نوشته و ترجمۀ بسیار بدی از آن نیز به زبان فارسی منتشر شده، دربارۀ راه آهن ایران می گوید که در اواخر قرن نوزدهم و یا اوایل قرن بیستم، روس و انگلیس با هم تبانی کردند که ایجاد راه آهن ایران را به تعویق بیاندازند و یا اساساً ایران را از داشتن راه آهن محروم سازند.

داستان تولید انرژی هسته ای ایران نیز در ادامۀ همان داستان قدیمی راه آهن قابل بررسی می باشد. زیرا استراتژی غرب امپریالیستی، غرب سرمایه داری و نظام طبقاتی – و – خبرگانی به «برنامۀ هسته ای» کاری ندارد، خصوصاً وقتی که برنامۀ هسته ای نظامی نیز عملاً در کار نباشد. البته دروغ پردازی می کند تا سیاست هایش را پیاده کند. ولی نگاه استراتژی امپریالیست ها در مورد پروندۀ «هسته ای» در واقع متوجه رشد نیروهای مولد ایران و در نتیجه استقلال ایران است. اصل قضیه این است که رشد نیروهای مولد به چه مرحله ای رسیده تا در صورتی که تصمیم بگیرد، در چه بازۀ زمانی می تواند به ساخت این و آن و از جمله جنگ افزار هسته ای و یا جنگ افزار کشتار جمعی برای دفاع ملّی نائل بیاید. در این مورد می توانیم به آلمان فکر کنیم که گرچه دارای سلاح هسته ای نیست، ولی برای فرانسه  سلاح هسته ای می سازد. در هر صورت منع تولید انرژی هسته ای برای ایران، دقیقاً، مشخصاً و بی هیج ابهامی منع هر گونه پیشرفت است. بر اساس همان منطقی که منع نقد مذهب می تواند منع هر گونه نقد و در نتیجه منع هر گونه پیشرفتی در ایران و یا هر کشور دیگری باشد. به این علت که نقد موتور پیشرفت است. علاوه بر این هر گونه محدودیتی برای نقد می تواند گسترش یابنده باشد، همان گونه که بمباران مراکز هسته ای می تواند گسترش یابنده باشد و به تخریب تمام زیر بناها بیانجامد و یا اساساً از بمباران کودکستا نهای ایران شروع شود و یا با آن همراه باشد، یعنی راه و روشی که کاملاً به شیوه های جنگی غربی ها تعلق دارد. دست کم از جنگ دوم جهانی غرب به نیروهای نظامی حمله نمی کند، بلکه استراتژی بر اساس کشتار مردم غیر نظامی است. در رسانه های غربی اصطلاح «خسارت جانبی» را برای آن انتخاب کرده اند که در اذهان عمومی قابل قبول جلوه کند. یعنی کاری که در لیبی انجام  دادند، در عراق و در افغانستان و حالا هم در سوریه و دوباره در عراق. حالا باید ببینیم که کدام جریان ها بوده و یا هستند که مانع نقد و پیشرفت می شوند. در اینجا به روشنی می بینیم که جهان امپریالیستی در پیوند با جهان مذهب عمل می کند. خواهی نخواهی. همان گونه، و دقیقاً همان گونه که اپوزیسیون سازی های غرب محصولی فراتر از محصولات خود جمهوری اسلامی ایران تولید نکرده و هر دو جبهه در خلع ید از فاعل انسانی در زمینۀ فرهنگ و هنر در گسترده ترین مفاهیم با یکدیگر در پیوند تنگاتنگ عمل می کنند.

به همین علت نیز غرب امپریالیستی با شیخ حسن روحانی گفتگو می کند، زیرا او را به نمایندگی بورژوازی کمپرادور به میدان فرستاده اند. روشن است که این نوع بورژوازی که از بطن استعمار بیرون آمده به شکل بنیادی با تولید، کار، آموزش و خلاقیت خصومت آشتی ناپذیر دارد. ( با این حساب که همیشه در محاسبات و مبارزات طبقاتی باید به یاد داشته باشیم که از دیدگاه ایدئولوژیک، بارزترین نمایندۀ  طبقۀ حاکم ایران (بورژوازی کمپرادور)، اپوزیسیون های ایرانی در خارج از کشور هستند. متأسفانه به دلیل بسته بودن جامعۀ ایران، به شکل متناقضی همین اپوزیسیون های پنتاگونی هستند که می توانند از دیوارهای ایران نفوذ کنند، عملا اختناق تنها پیشگامان را تهدید می کند و جبهۀ پوزیسیون و اپوزیسیون پنتاگونی دست کم روی این موضوع با یکدیگر در همکاری و همآهنگی سیاست هایشان را به پیش می برند.)

نکتۀ دوم سیاست انجماد توازن نیروها در جهان عرب است. البته تی یری میسان مانند تمام فرانسوی ها ایران را یک کشور عربی تصور می کند. البته چنین نگرشی به ایران چندان هم از واقعیت به دور نیست، زیرا ایرانی ها گرچه عرب نیستند، ولی طی 1400 سال با از خودبیگانگی ناشی از تسلط فرهنگ عرب از طریق حاکمیت قدرتمدارانه وحتی می توانیم بگوئیم تروریسم اجتناب ناپذیر و انکار ناپذیر دین اسلام رو برو بوده و هستند. اسلام در نخستین سال حمله به ایران در استخر 40000 مرد ایرانی از نیاکان ما را سر برید و به زنانی که عزا دار شوهر و یا برادر  و پدر خود بودند تجاوز کرد و آنها را به بردگی کشید(پطروشفسکی: اسلام در ایران. ص 42) . دفاتر خدا همیشه آیه هایش را با باند تروریستی می فرستد و همیشۀ خدا هم حرف آخرش کشتار جمعی است. بررسی چگونگی و عوامل متعدد از خودبیگانه زا (به ویژۀ در زمینۀ زبان) در رابطۀ بین ایرانیان و حاکمیت دین اسلام (به عنوان ایدئولوژی طبقاتی)  یک موضوع تمام عیار را تشکیل می دهد.

ولی در این یاداشت باید روی استراتژی آمریکا در مورد منجمد سازی توزان نیروها در جهان اسلام متمرکز شویم و باید به روشنی ببینیم که چگونه این استراتژی انجماد توازن نیروهای منطقه ای مانند عربستان سعودی و ایران مستقیماً در پیوند با همان استراتژی «بازی بزرگ استعماری» به انضمام طرح «خاورمیانۀ نوین» که معرف حضور همگان می باشد قرار می گیرد و تحول می یابد. روشن است که آمریکا در پی بر پا کردن جنگ شیعه و سنی بوده و چنان که می بینیم امپراتوری اسلام (شیعه و سنی و غیره) در پیوند با ایدئولوژی طبقاتی و نظام سرمایه داری در اتحاد با همین سیاست است.

در نتیجه همان گونه که طی جنگ ایران و عراق ده ها میلیارد دلار بیش از تمام درآمد حاصل از فروش نفت دو کشور طی قرن بیستم بر باد رفت و یا به بحساب بورژوازی کمپرادور ریخته شده، همین برنامه برای منابع گاز ایران نیز پیاده خواهد شد. انجماد توازن نیروها بین ایران و عربستان هیچ مفهومی جز این ندارد.  ناگفته پیداست که چنین وضعیتی بی گمان موجب توقف و یا سیر قهقرائی نیروهای مولد در ایران و به همین گونه در کشورهای عربی خواهد شد، یعنی پیامدی که بیشتر به نفع تداوم حاکمیت دین و شکوفائی ابتذال طبقۀ استعماری یعنی بورژوازی کمپرادور را در دور دست ها نشان می دهد. این سیاست را باید در چشم انداز ذخیرۀ سوخت فسیلی و گاز طبیعی موجود در خاورمیانه در نظر بگیریم.

این ذخیرۀ سوختی همچنان موجب اقتدار فزایندۀ ابر قدرت ها و تضعیف کشورهای جهان سوم خواهد شد. لیبی، سوریه و عراق به عنوان قدرت تقریباً از بین رفته اند و حیات آنها از این پس بستگی به توافقات قدرت های بیگانه دارد. از افغانستان که دیگر حرفی نمی زنیم. در مورد ایران نیز تحلیل بنی صدر نخستین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران را در مورد جنگ ایران و عراق شاید باید با دقت بیشتری مورد توجه ما قرار بگیرد، که می گوید نظام حاکم برای تداوم حاکمیتش باید «شکست می خورد» و نمی توانست در پیروزی جنگ را تمام کند. چنین شکستی شاید بی ارتباط با شکست اسطوره ای امام حسین نباشد. یعنی شکستی که در تخیل مذهبی عین پیروزی تلقی می شود. (البته بررسی موضوع آغاز و پایان جنگ 8 ساله یا جنگ تحمیلی و غیره هنوز می تواند به عنوان یکی از مسائل بسیار مهم مورد بررسی قرار گیرد).

حال پرسش این است که چگونه پیشگامان ایران می توانند با چنین وضعیتی مقابله کنند ؟ من راه حلی برای هیچکس ندارم. ولی من خودم از نقطۀ آپوکالیپتیک حرکت می کنم، از این نقطه ای که هیچ امیدی نیست. بی جهت شعار «سرنگون باد» نمی دهم. برای من همه چیز در حال سرنگونی و فروپاشی است ولی مسئله وقتی واقعاً به مسئله تبدیل می شود که ما بخواهیم یک اتاق را رنگ بزنیم و یا بدتر از آن یک ساختمان مقاوم در مقابل زلزله بسازیم. ساختمان سوسیالیستی و الغای استثمار انسان از انسان که جای خود دارد. من بخودم می گویم با ناامیدی باید کار کنم. و اکیداً نباید امیدوار باشیم. امید واری در شرایط کنونی غیر اخلاقی ترین قول و قراری است که فقط برازندۀ خدا پرستان است.

البته باید یادآوری کنم که طیف معترض به دین و مذهب — اسلام در ایران —گاهی فراموش می کنند که مسئول دانستن مذهب برای تمام عقب ماندگی ها و مشکلات کافی نیست، اپوزیسیون های پنتاگونی گفتمان بسیار معترضانه ای علیه مذهب از خودشان نشان می دهند، بی آن که نظام سرمایه داری و جامعۀ طبقاتی را زیر علامت سؤال ببرند. ولی مشکل همیشه مشکل جایگزینی نیز هست. جایگزین مذهب چیست ؟ آیا یک جامعه یا گروه وابسته به امپریالیسم جهانی که در برخی موارد به وابستگی خودشان نیز اعتراف می کنند، آیا جایگزین مناسبی می توان باشد. من فکر می کنم که جایگزین مذهب، شناخت، عدالت اجتماعی و قانون است. انسان های وابسته و نا آگاه به هیچ عنوان نمی توانند آلترناتیو مؤثر و مناسبی باشند. امروز با توجه به جهانی شدن جهان، اگر چه طرحی شکست خورده بنظر می رسد، ولی تا فروپاشی قطعی هنوز فاصله داریم و تا فروپاشی که آیندۀ آن هنوز روشن نیست، در حال حاضر شناخت به مقولات اقتصادی وابسته است. اطلاعات و آموزش بیش از پیش به مقولات اقتصادی تعلق دارد.

به همین علت عدالت اجتماعی یا دموکراتیزاسیون فرهنگ و هنر باید در صفوف کمونیست ها به سنگر کمپوزیتی تبدیل شود. امروز تنها کمونیست ها هستند که با چنین آرمانی خستگی ناپذیر تر هرگز برای آخرین مبارزات تاریخی به میدان می آیند تا تماشای نخستین گام بشریت را در نخستین فاصله های قطعی از بهیمیت ممکن سازند.