آمریکا در ایجاد یک انقلاب رنگی دیگر در چین موفق نخواهد شد
منبع – وان ورلد
ترجمه – آزاد سیما صابر
فرستنده: حسین تلاش
آنتونی بلینکن ، وزیر امور خارجه ایالات متحده هفته گذشته هنگام اظهار نظر در مورد سی و دومین سالگرد وقایع ۴ ژوئن ۱۹۸۹ در پکن ، از خط قرمزی عبور کرد. او با توصیف واقعاً نادرست خود از آنچه در آن روز سرنوشت ساز اتفاق افتاد ، سعی در ایجاد انقلاب رنگی دیگری در چین داشت. برای مصرف کنندگان و خوش باوران متوسط حال اخبار و اطلاعات رسانه های غربی وقایع میدان «تین آن من» به اصطلاح یک «حمام خون» و کشتار از طرفداران «دمکراسی مسالمت آمیز» بوده است، در حالی كه این توطئه و تلاش خارجی و بسیار خشونت بار برای تغییر یک حکومت خارجی بود كه خوشبختانه با جلوگیری با دخالت مسئولانه مقامات و مسئولین جمهوری خلق چین شکست خورد.
دلایل وقوع این رویداد در وهله اول متنوع است، اما عمدتا مربوط به کارزار جنگ اطلاعاتی دستکاری شدهای است که نیرو های خارجی در آن زمان در داخل چین انجام می دادند. شرایط جهانی به گونه ای بود که کشورهای کمونیستی پیمان ورشوی سابق اتحاد جماهیر شوروی سابق٬ ناآرامی های بی سابقه ای را تجربه میکردند که از ماهیت مشابهی برخوردار بودند و به موازات این ناآرامی ها٬ غربیها نیز خواستار تحریک دانشجویان و مخالفین داخلی چینی بودند.
نمایندگی های خارجی، جاسوسان، سفرا و فعالین خارجی در جمهوری خلق که تحت لوای فعالیت های دیپلماتیک و دیگر عناوین فعال بودند به موازات ناآرامی ها در کشورهای اروپای شرقی به تحریک دانشجویان چینی دست زده و به زی لوای دموکراسی و دفاع از حقوق بشر برخی شهروندان چینی را وسوسه کردند تا به خیابان ها بریزند.
برای آنهایی که تحت تاثیر این فعالیتها قرار گرفتند یک اشتباه محاسباتی فاحش بود چراکه آنها خواسته یا ناخواسته در خدمت اهداف امپریالیست های غربی و بازگرداندن سلطه غربی ها به جمهوری خلق چین بودند و بازیچه دسیسه های آمریکا و متحدانش در سطح بین المللی شدند..
پیامد های این حادثه باعث شد تا حزب کمونیست چین در اولین گام حفاظت از جمهوری خلق چین را در برابر تهدیدات ناشی از جنگ های ترکیبی در اولویت قرار داده و برای پیشبرد این هدف سیاست اساسی تنظیم رسانه ها و محدود کردن فعالیت های سازمان های خارجی را تصویب کند.
جمهوری خلق چین تصمیم گرفت که به موازات برگزیدن یک سیاست امنیتی در مقابل تهاجم جنگ های ترکیبی تمام٬ هم و غم خود را برای بهبود زندگی شهروندانش به کار گیرد تا شهروندی در یک جامعه سوسیالیستی مدرن احساس نکند که فراموش شده است.
فقر و احساس اینکه فردی در یک جامعه به حال خودش رها شده است٬ بهترین زمینه را برای نفوذ نیروهای خارجی فراهم می آورد. نتیجه این سیاست های محتاطانه این است که چین از نظر تاریخی رشد بی سابقه ای داشته است و اکنون با برخی استاندارد ها بهترین اقتصاد جهان است. این استراتژی آینده نگر آنقدر موفق بوده است که چین اکنون به شرکای بیشمار خود در سراسر جهان کمک می کند تا از طریق سرمایه گذاری های خود در زمینه کمربند وجاده (BRI) مدل رشد خود را تکرار کنند.
در سال های اخیر چین تمرکز خود را بروی مبارزه با تاثیرات فرهنگی خارجی نهاد است، حزب کمونیست چین آگاه هست که در صورت گسترش غیر قابل کنترل رسانه های اجتماعی و فرهنگ غربی در جوامع دیگر، امنیت هر کشوری می تواند به خطر بیافتد.
سیاست جدید جمهوری خلق چین٬ اولویت بخشیدن به تمدن ویژه این کشور و تاریخ چین و ترویج آن در بین شهروندان در مقابل فرهنگ نفوذی غربی است تا منجر به ایجاد یک احساسات میهن پرستانه با نگاه دوستی بینالمللی شود و مانند یک دیوار آتشین در برابر نفوذ امپراطوری از این کشور محافظت کند. این رابطه میهن پرستانه باید مثبت عمل کرده و بدون آنکه موجب قطع رابطه با کشورها و یا تمدن های دیگری شود و یا زمینه را برای ایجاد احساسات غیر انسانی برتری نژادی فراهم آورد.
با در نظر داشتن دستاورد های چشمگیر اقتصادی و اجتماعی و همچنین امنیتی که چین در چند سال اخیر٬ به آن رسیده است اینکه ایالات متحده آمریکا بتواند در تحریک کردن مردم چین به یک آشوب و به راه انداختن انقلاب رنگی دیکری موفق شود٬ عملا غیرممکن شده است. این فقط یک ادعای فخرفروشانه نیست؛ بلکه اتفاقات اخیر در مناطقی مانند هنک کنگ نشاندهنده عدم موفقیت غرب در روشن کردن آتش جدید یک انقلاب رنگی دیگر در چین می باشد.
با راه کارهای هوشمندانه اخیر٬ امکان صدور انقلاب رنگی جدید برای آمریکا بسیار مشکل شده است؛ چرا که بسیاری از کشورهای جهان با ترفند های غربی ها و اهرم هایی که آنها برای اجرای این انقلابات استفاده می کنند٬ آشنایی کامل پیدا کرده اند.
ایالات متحده دیگر نمی تواند مثل گذشته٬ شمشیر دموکلس انقلاب های رنگی را روی سر دولت های مستقل بچرخاند، زیرا مردم آنها دیگر از این سناریوها نمی ترسند؛ همانطور که قبلن توضیح داده شد٬ چین اخیراً نشان داد که این توطئه ها قابل خنثی سازی هستند. با توجه به اینکه استفاده از ابزار جنگ ترکیبی٬ برای آمریکا عملاً بلا استفاده شده است٬ اشتهای این کشور برای مداخله نظامی متداول نیز کاهش یافته است؛ آمریکا مجبور است که بر روی بحران های سیاسی داخلی خود تمرکز کند٬ به کار گرفتن اجتناب ناپذیر این سیاست٬ می تواند منجر به یک دوره جدید روابط بینالمللی شود که احتمالاً وضعیت جهان را آرام تر از گذشته خواهد کرد.
پایان