چگونه یک کشور نابود میشود؟

حمید روشنائی
آرمان امروز : سوریه یکی از مهمترین کشورهای منطقه خاورمیانه با تاریخی کهن است. این کشور که به عنوان مرکز ارتباطات سه قاره آسیا، افریقا و اروپا شناخته می شود، بازیگری ژئوپلتیک محور است و سه عامل، واقع شدن در منطقه استراتژیک خاورمیانه، قرار گرفتن بر کناره شرقی دریای مهم مدیترانه و برخورداری از ۱۸۶ کیلومتر ساحل و همسایگی با فلسطین اشغالی، لبنان، ترکیه و عراق بر اهمیت و نقش راهبردی آن در مناسبات منطقهای و بین المللی افزوده است. سوریه از آن لحاظ اهمیت دارد که در مرکز گرهگاههای سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی خاورمیانه قرار گرفته و هر تغییری در آن بر کل منطقه اثر میگذارد. این کشور که روزی با حاکمیت مستقل در منطقه و با نفوذی گسترده در لبنان، اردن و عراق، عضو محور مقاومت در مقابل اسرائیل بود، اکنون با فروپاشی نظام حزب بعث، با چالش های بزرگی مواجه شده است. اگرچه غربی ها و بخصوص آمریکایی ها تلاش دارند سقوط بشار اسد و حاکم شدن گروه تحریر الشام را نوعی پیروزی برای مردم سوریه قلمداد کنند، اما واقعیت این است که این کشور اکنون علاوه بر قرار گرفتن در تحت حاکمیت گروهی تروریست، با حملات و تجاوزات رژیم صهیونیستی و اشغال بخشی از سرزمین های خود و تسلط و نفوذ سیاسی دولت ترکیه بر مقامات سوری، مواجه هستند و از سوی دیگر با مشکلات اقتصادی و دعواهای قومی دست و پنجه نرم می کند. برنامه های اروپایی ها و آمریکا در خصوص این کشور هر روز شکل جدیدی می یابد و احمد الشرع یا همان محمد جولانی رهبر تحریر الشام که روزی داعیه مبارزه و مقاومت داشت، اکنون با لباسی کاملا اتو شده و کراوات زانو می زند و به خواست آنها تن می دهد.
اما چه شد که سوریه به اینجا رسید؟
1- دیکتاتوری و سرکوب مردم:
دیکتاتوری می تواند هم خود عامل نابودی یک کشور باشد و هم زمینه ساز بیماری های دیگری همچون تروریسم، شرایط بد اقتصادی، جنگ داخلی و .. گردد. دولت حزب بعث سوریه که هم از نظر سیاسی و هم از نظر مذهبی ( شیعه علوی ) در اقلیت بود، از زمان حافظ اسد در حوادث حما(۱۹۸۲) با سرکوب قیام اخوانالمسلمین که با تلفاتی بسیار سنگین و بازداشت، ناپدیدسازی و شکنجهی گسترده مخالفان همراه بود، زمینه های حکومت خود را به ظاهر مستحکم نمود. بعد از آن بشار اسد در جریان بهار عربی (۲۰۱۱ ) قیام مردم علیه خود را با استفاده گسترده از نیروهای امنیتی، بازداشتهای جمعی، محاصره شهرها و عملیات نظامی سنگین منکوب نمود. نتیجه این اقدامات، شورش و رشد تروریسم در سوریه گردید.
2- اقتصاد ناسالم:
اقتصاد ناسالم، یکی دیگر از زمینه های اصلی نابودی یک کشور است. اقتصاد سوریه بدلیل دولتی بودن و فساد گسترده که با دادن امتیازات به خانواده اسد و حلقه نزدیکان او شکل گرفته بود، موجب ظهور الیگارشی اقتصادی بخصوص پس از سال ۲۰۰۰ گردید. تولید ناخالص ملی به ۱ درصد رسیده، تحریم های اقتصادی کشورهای اروپایی و عربی، فشار سنگینی به بخش های مختلف تولیدی و خدماتی این کشور وارد نموده و بدهی خارجی سوریه بین ۲۰ تا ۲۳ میلیارد دلار برآورد گردیده است .. این موضوع به انباشت نارضایتی اقتصادی، تخریب زیربناهای تولیدی، گسترش فقر و وابستگی روزافزون اقتصاد به رانت و شبکههای امنیتی منجر گردید.
3- شورش:
همانطور که گفته شد، دیکتاتوری دولت اسد زمینه ساز حرکت های شورشی در سوریه گردید. اولین جرقه در شهر درعا توسط گروهی از نوجوانان با نوشتن شعارهای ضد حکومت بر روی دیوار مدرسه آغاز شد. نیروهای امنیتی آنها را بازداشت و شکنجه کردند و این اتفاق خشم مردم را برانگیخت و اعتراضات شکل گرفت و چندین نفر کشته شدند و اعتراضات گستردهتر شد. پس از درعا، اعتراضها به شهرهایی مانند حمص، حماه، دمشق، لاذقیه و دیگر مناطق گسترش یافت. با ادامه خشونت، برخی سربازان از ارتش جدا شدند و ارتش آزاد سوریه را تشکیل دادند. در سالهای بعد گروههای افراطی مانند داعش و جبهه النصره که به تحریر شام تغییر نام داده بود، وارد جنگ شدند.
4- جنگ داخلی:
ورود و حضور داعش در سوریه یک روند چندمرحلهای بوده که از سال ۲۰۱۱ آغاز و به اوج خود در سالهای ۲۰۱۴-۲۰۱۷ رسید. پس از شروع بحران سوریه شاخه القاعده در عراق وارد سوریه شد. ابوبکر البغدادی گروه «جبهه النصره» را ایجاد کرد لیکن اختلافات داخلی باعث جدایی جبهه النصره از داعش شد. داعش موفق گردید بخش بزرگی از شمال و شرق سوریه را تحت کنترل درآورد. برخی موارد همچون، فروپاشی ساختار دولتی سوریه در برخی مناطق، دسترسی گروه های تندرو به مرزهای ترکیه و امکان جابهجایی نیرو و گرفتن تجهیزات، جذب نیروهای خارجی از دهها کشور و استفاده از منابع مالی مانند نفت، قاچاق، باجگیری و مالیاتگیری از جمعیت محلی، موجب قدرت یافتن گروه های تروریستی و گسترش جنگ داخلی گردید. در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ / ۷ آذر ۱۴۰۳، ائتلافی از گروههای اپوزیسیون سوریه به رهبری تحریر شام و با حمایت گروههای تحت حمایت ترکیه در ارتش ملی سوریه، عملیاتی را علیه نیروهای طرفدار دولت یعنی نیروهای مسلح عربی سوریه در استانهای ادلب، حلب و حماه در سوریه آغاز کردند. در ۹ آذر ۱۴۰۳، گروه های تروریستی جبهه النصره و بعد از آن نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) وارد حلب شدند و در پی عقب نشینی نیروهای دولتی، بخش اعظم شهر را تصرف کردند. روز بعد، نیروهای مخالف دولت پیشرفتهای سریعی داشتند، دهها شهر و روستا را تصرف کردند، زیرا نیروهای دولتی مقاومتی نکرده و این سبب شد که آنها به سمت حماه در مرکز سوریه حرکت کنند و در نهایت در ۱۵ آذرماه ۱۴۰۳ آن را تصرف کردند. در ۱۷ آذر ۱۴۰۳، نیروهای جبهه جنوبی وارد استان ریف دمشق شدند و در فاصله ۱۰ کیلومتری شهر دمشق قرار گرفتند. در ۱۸ آذرماه ۱۴۰۳، شورشیان شهر دمشق را تصرف کردند، دولت بشار اسد نیز سرنگون شد و به ۵۳ سال حکومت خانواده اسد بر این کشور پایان داده شد.
۵- دخالت های خارجی:
مشکلات داخلی سوریه با دخالت های خارجی تشدید گردید. ورود کشورهای اروپایی، آمریکا، ترکیه و اعراب از یک سو در تجهیز و تطمیع گروه های تروریستی و حمایت ایران و روسیه از دولت مرکزی، به بحران در این کشور دامن زد به نحوی که کار از دست بشار اسد خارج و سوریه صحنه مبارزه قدرت های بزرگ گردید.
6- رژیم صهیونیستی:
رژیم اسرائیل از زمان تشکیل دولت اشغالگر خود، با دولت های مستقر در سوریه مشکل داشت. جنگ های متعدد و حمایت شدید دمشق از گروه های فلسطینی موجب گردیده بود که سوریه مهمترین سنگر مبارزه علیه رژیم صهیونیستی باشد. تل آویو اگرچه در زمان حضور خانواده اسد، تلاش بسیاری برای نابودی آنها می کرد اما با سقوط دولت بشار، به اقدامات مخرب خود ادامه داده و حملاتی به زیرساخت ها، مراکز اقتصادی و نظامی سوریه وارد نموده است. از نظر سیاسی نیز با فشار آمریکا، تل آویو بدنبال خلع سلاح منطقه جنوب غربی سوریه (هم مرز با اسرائیل) و کاهش حاکمیت این کشور بر مناطق دروزی نشین سوریه می باشد.
در طول تاریخ، کشورهای بسیاری بدلیل مشکلات داخلی و خارجی نابود و از صحنه سیاسی جهان خارج شده اند اما آگاهی و اقدامات به موقع مسئولان یک کشور می تواند مانع از خسارت های آتی گردد. مهمترین عامل در این راه حفظ مردم و اتحاد آنها بعنوان اساسی ترین تکیه گاه دولت ها و ضامن بقای کشورها است.












