چرا برای روسیه و چین فرصت سالمسازی سازمان کشورهای ترک فراهم شده است؟


یوری کوزنتسوف (Yuri Kuznetsov)، خاورشناس، کارشناس امور بینالمللی
ا. م. شیری- بنظرم لازم است حاکمیت ایران بجای نگاه ایرانشهری به سازمان کشورهای ترک زبان، رویکردهای خود در برخورد به این کشورها را با فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین هماهنگ سازد تا این سه کشور بصورت جمعی بتوانند هم با نفوذ امپریالیسم آمریکا در این منطقۀ بسیار حساس و سوقالجیشی جهان مقابله کنند و هم از تحریک احساسات ملی در داخل کشورهای خود جلوگیری نمایند. نکتۀ جالب اینکه بخش اعظم جمعیت ایران و بیش از ٢۵ درصد جمعیت روسیه ترک زبان هستند و جمعیت ترکان اویغور در جمهوری خلق چین نیز سر به ١٢ میلیون نفر میزند.
*****
فعلا، سازمان کشورهای ترک زبان، آنقدر که برای پیوستن به دیگران تلاش میکند، به فکر تهیۀ دستور کار خودش نیست.
در پایان ماه سپتامبر، مرکز مطالعات جهان ترک در بوداپست افتتاح شد. این رویداد بینالمللی، از یک سو، بار دیگر نقش سازمان کشورهای ترک را در سطح جهان و به ویژه در آسیای مرکزی برجسته کرد و از سوی دیگر، اخیراً، «تورانیستهای» برجسته پیامهای جالبی در حمایت از تغییر مسیر سازمان کشورهای ترک زبان منتشر کردهاند. اما قبل از همه، موارد مهم:
این مراسم با حضور کواچ، وزیر ارتباطات بینالملل مجارستان، اکشیاوغلو، سفیر ترکیه در بوداپست، دیپلماتها و البته مهمانانی از کشورهای ترک زبان برگزار شد. کواچ در سخنرانی خود بر اهمیت راهبردی روابط مجارستان با جهان ترک زبان تأکید کرد و خاطرنشان ساخت که عضویت ناظر در سازمان کشورهای ترک زبان نقش مهمی در شکلدهی به چشمانداز ژئوپلیتیکی جدید قرن بیست و یکم ایفا میکند.
به گفتۀ وی، این مرکز به بستری برای آموزش متخصصان و تقویت روابط بشردوستانه و سیاسی بین مجارستان و کشورهای ترک زبان تبدیل خواهد شد. در این مراسم، همچنین به موضوعات دیپلماسی، سیاست خارجی، همکاری علمی و نقش رو به رشد سازمان کشورهای ترک زبان در سیاست جهانی پرداخته شد.
از چهار سال قبل که «شورای ترک» در سال ۲۰۲۱ به قلمرو متحد تبدیل شد، به یک ساختار الزامآورتر با تمرکز بر مسائل سیاسی و دیپلماتیک تبدیل شده است. مفهوم جهان ترک تا سال ۲۰۴۰ که شامل توسعۀ سیاسی و امنیتی، اقتصادی و صنعتی، اصل همبستگی متقابل زیرساختها و گسترش ارتباطات مردمی است، نباید فراموش شود. این سازمان همچنین یک استراتژی توسعه برای دورۀ زمانی تا سال ۲۰۴۰ دارد. علاوه بر این، صندوق سرمایهگذاری ترک اخیراً با سرمایۀ مجاز تا ۵۰۰ میلیون دلار تأسیس شده است.
اعضای سازمان کشورهای ترک زبان بر مسئلۀ اتصال حملونقل بین کشورهای ترک زبان، به ویژه لزوم توسعۀ بیشتر راهرو بینالمللی شرق-غرب و سراسری خزر تأکید ویژهای دارند. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، در اجلاسهای سازمان کشورهای ترک زبان و جاهای دیگر، بارها تأکید کرده است که کشورهای ترک زبان در تقاطع کریدورهای اقتصادی استراتژیک واقع هستند و خط لولۀ باکو-تفلیس-جیحان را یک پروژۀ انرژی موفق خوانده است.
در عین حال، گسترش تأثیرات فرهنگی و بشردوستانۀ آنکارا در کشورهای آسیای مرکزی، از طریق ایدۀ گذار کشورهای ترک به الفبای مشترک، ترویج تاریخ مشترک اقوام ترک و اجرای تدریجی مفهوم «شش کشور-یک ملت» به وضوح قابل مشاهده است. اما فکر میکنم اصطلاح دقیقتر و صادقانهتر برای این مفهوم «پنج کشور- برای یک ملت» خواهد بود.
سازمان کشورهای ترک زبان، در حال حاضر یک بلوک اقتصادی و فرهنگی نسبتاً مهم با تمرکز نظامی-سیاسی را نمایندگی میکند. نگرانی از وجود چنین بلوک بیاساس نیست. زیرا، موضوع «ناتوی ترک» پس از وقایع ژانویۀ ٢٠٢٢ در قزاقستان، زمانی که نیروهای سازمان پیمان امنیت جمعی، به دعوت رئیس جمهور توکایف، پس از یک سری ناآرامیها و قتل عامهای گسترده، در تثبیت اوضاع در این کشور شرکت کردند، به ویژه در رسانههای ترکیه برجسته شد. مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجۀ وقت، مستقیماً این پرسش را مطرح کرد که چرا آنها به جای ما به روسها روی آوردهاند. این سؤال با توجه به دستگیری سرکردۀ جرایم سازمانیافته ملقب به «آرمان وحشی»، یکی از سازماندهان ناآرامیها که مستقیماً از ترکیه به قزاقستان آمده بود، توسط نیروهای انتظامی، بسیار تکاندهنده به نظر میرسید. با این وجود، ترکیه لزوم تشکیل نیروهای واکنش سریع ترک را پیش کشید. زیرا، مداخلۀ سازمان پیمان امنیت جمعی یک زنگ خطر ناخوشایند برای جهان ترک بود. علاوه بر این، برخی از عناصر بُعد نظامی در این سازمان در ارتباط با تصمیم اتخاذ شده برای ایجاد به اصطلاح «وزارت شرایط اضطراری ترکیه» در حال حاضر مشاهده میشود.
با این حال، همانطور که همه میدانند، تشکیل چنین اتحادهای نظامی، ابتدا نیازمند وحدت سیاسی است. یک اتحاد نظامی صرفاً تلفیق سیاسی را رقم میزند. اما این شرط در حال حاضر فقط در بین دو عضو و بنیانگذاران بالفعل سازمان کشورهای ترک زبان رعایت و مشاهده میشود: ترکیه و آذربایجان، که با اعلامیۀ شوشا و سطح نسبتاً پیشرفتۀ وحدت نظامی-سیاسی به هم پیوستهاند. این موضوع را کارشناسان باکو این روزها، در بحبوحۀ پنجمین سالگرد «جنگ ۴۴ روزه» بر سر قرهباغ کوهستانی در پاییز ۲۰۲۰، به طور فعال مورد بحث قرار میدهند. در همین حال، یکی دیگر از بنیانگذاران- قزاقستان، عملاً توسط «برادری ترکیه و آذربایجان» به حاشیه رانده شده است. معلوم میشود که «متحدان» درون سازمان کشورهای ترک زبان عملاً به «درجه یک» و «درجه دو» تقسیم میشوند.
شاید به همین دلیل است که کشورهای آسیای مرکزی در سایۀ موضع تثبیتشدۀ ازبکستان و قزاقستان، در حال جبران خسارت ترکیه هستند و جایگاه ناظر «جمهوری ترک قبرس شمالی» دستنشاندۀ ترکیه در شورای سازمان کشورهای ترک زبان را رد میکنند. تاشکند و آستانه بارها بر پایبندی خود به قوانین بینالمللی و حمایت از تمامیت ارضی همۀ کشورها، از جمله جمهوری قبرس، تأکید کردهاند و مطلقاً نیازی ندارند که با دست خود فتیلۀ خطرناکی به نام «رژۀ حاکمیتها» را آتش بزنند.
علاوه بر این، نخبگان حاکم آسیای مرکزی به خوبی میدانند که ترکیه پس از به اصطلاح «بهار عربی» بارها تلاش کرد تا به «الگویی برای گرد هم آوردن» کشورهای خاورمیانه تبدیل شود. نتایج تلاشهای وارثان خودخواندۀ «باب عالی*» برای تثبیت رهبری خود در جهان اسلام و عرب چندان چشمگیر نبوده است. به عنوان مثال، ترکها پس از نزدیک به ۱۵ سال درگیری در یک جنگ داخلی خونین که به هر حال، به هیچ وجه پایان نیافته است، تنها با زور توانستند در نبرد برای جلب قلبها و ذهنها در سوریۀ همسایه (استان سابق عثمانی) پیروز شوند. وضعیت مشابهی در لیبی مشاهده شد، جایی که ترکیه بار دیگر نشان داد که استفاده از زور استدلال اصلی آن است.
[*- بابِ عالی یا باب همایون یا دیوان همایون عنوان رایج دیوان وزیر اعظم عثمانی در سدههای هجدهم و نوزدهم بود. از دیرباز به کاخ سلاطین عثمانی و بعدها به کاخ وزیر اعظم که محل ادارۀ امور دولت و مرکز حل و فصل امور مردم بود، درگاه میگفتند. مترجم]
اکنون، سازمان کشورهای ترک زبان بیش از آن که به فکر تدوین دستور کار خود باشد، بیشتر سعی میکند با نوعی «جاسوسی صنعتی» در زمین دیگران بازی کند. به عنوان مثال، در سال ۲۰۲۳، این سازمان «انجمن جغرافیایی ترک» را با الگوبرداری از «جامعۀ جغرافیایی روسیه» تأسیس کرد.
در عین حال، به نظر میرسد رویدادهای سیاسی بینالمللی اخیر، آنکارا و سازمان کشورهای ترک را به اتخاذ خط مشی کمی متفاوت و تعدیلشده مجبور کرده است. دولت باغچهلی، رئیس حزب حرکت ملی، در مصاحبۀ اخیر خود با تؤرکگؤن [Turkgun- روز ترک]، شریک اردوغان در ائتلاف حاکم، بمنظور به چالش کشیدن تصور رایج از سازمان کشورهای ترک زبان به عنوان یک سازمان ضد روسی، اظهارات متعددی را مطرح کرد.
به طور خاص، دولت باغچلی، رئیس حزب حرکت ملی، اذعان میکند که برای تعادل در آوراسیا، در کنار سازمان کشورهای ترک زبان، عملکرد سازمانهایی مانند سازمان همکاری شانگهای و کشورهای مستقل مشترک المنافع [تعدادی از خرابههای بجا مانده از ویران کردن اتحاد شوروی] ضروری است. این سازمانها قادرند از طریق درک متقابل مبتنی بر احترام به حقوق و موجودیت یکدیگر و بر اساس اصول برابری حق حاکمیت و حاکمیت قانون بین کشورها، نظم را در جهان برقرار کنند. به گفتۀ وی، مشارکت برابر در منطقۀ آوراسیا برای ایجاد یک منطقۀ مرفه و صلحآمیز بسیار مهم است.
علاوه بر این، این ملیگرای برجسته و تورانیست، با ارائه نقشۀ آوراسیا به اردوغان در سال ۲۰۲۱ که بر اساس خطوط قومی-زبانی تقسیمبندی شده بود، تأکید کرد که اگر هرج و مرج فعلی در امنیت بینالمللی ادامه یابد، کشورهای مذکور باید تلاشهای خود را متحد کنند و جنبۀ امنیتی را نیز از نظر دور ندارند. باغچلی بر اهمیت ژئواستراتژیک حوزۀ خزر که در مرکز آوراسیا واقع است، تأکید ویژه داشت. از نظر او، ترکیه دروازۀ منابع هیدروکربنی جاری از این حوزه است. ترکیه تحت تأثیر آن قرار گرفته و بر آن نفوذ دارد.
نکتۀ قابل توجه دیگر این است که باغچلی با برشماری اعضای سازمان کشورهای ترک زبان خاطرنشان کرد که از پنج عضو دائم، قزاقستان و قرقیزستان عضو پیمان امنیت جمعی و کشورهای مستقل مشترکالمنافع هستند. رهبر ملیگرایان وفادار به اردوغان خاطرنشان کرد که روسیه در مرکز این ساختارهای بسیار تأثیرگذار قرار دارد و سازمان کشورهای ترک زبان قادر است در مبارزه بین غرب، روسیه و چین، در کنار دو کشور اخیر، به مرکز ثقل و قدرت تبدیل شود.
همۀ اینها نشان میدهد که مقامات ترکیه به خوبی از ظرفیتهای واقعی سازمان کشورهای ترک زبان آگاه هستند. آنها درک میکنند که علیرغم جاهطلبیهایشان، بدون کمک، اگر نگوییم مخالفت، کشورهای مستقل مشترکالمنافع، سازمان همکاری شانگهای و سازمان پیمان امنیت جمعی قادر به ایفای نقش هستۀ اصلی همبستگی در سالهای آینده نخواهند بود. ترکها ممکن است به دلیل ماهیت محدود منابع اقتصادی خود و همچنین اختلافات حلنشده با غرب که احتمالاً نظاممندو فراگیر شدهاند، به این نتیجه رسیده باشند.
در هر صورت، روسیه و چین میتوانند از این فرصت استفاده کنند، اگر نه برای بازسازی سازمان کشورهای ترک زبان، حداقل سازوکاری ایجاد کنند که بتواند در عین جلوگیری از گسترش «تورانیستها»، منافع کشورهای منطقه را برآورده نماید و به منافع ملی کشورهای ما آسیبی نرساند.
به نظر میرسد که حتی ایجاد یک شورای مشورتی موقت برای هماهنگی سازمان همکاری شانگهای، سازمان کشورهای ترک زبان و کشورهای مستقل مشترکالمنافع کاملاً مفید خواهد بود. اظهارات دولت باغچلی، که قطعاً بدون مشورت با اردوغان بعید است که چنین موضعی اعلام کند، آشکارا نشان میدهد که هنوز «پنجرۀ فرصت» برای انجام این کار باز است.
١٧ مهر- میزان ١۴٠۴