کتاب « از سُکر تا صَحو»


نویسنده: محمد نبی عظیمی
بازتایپ و تدوین دیجیتال: قاسم آسمایی
بازپخش: انتشارات راه پرچم
——-
درباره نشر دیجیتال این اثر
دستگیر صادقی
جنرال نبی عظیمی و رویکردش به تاریخ؛
اختلاف در روایتها و جستوجوی حقیقت
جنرال نبی عظیمی، نامی بسیار آشنا و پربحث در تاریخ معاصر افغانستان است و زندگیاش گره خورده با تحولات سیاسی، نظامی و اجتماعی این کشور. او نه تنها یک شخصیت نظامی برجسته بود، بلکه با فعالیتهای سیاسی و بیش از همه، با قلم توانایش در زمینهء نویسندگی، به ویژه نگارش آثار تحلیلی و تاریخی، خود را مطرح کرد. آثار او، بهخصوص کتاب مشهور «اردو و سیاست در سه دهه اخیر افغانستان»، مورد تحسین و انتقاد قرار گرفته و به منبعی مهم برای درک بخشی از تاریخ معاصر افغانستان تبدیل شده است.
زندگی و فعالیت های نظامی و سیاسی:
نبی عظیمی از جمله چهرههایی است که در بستر دهه های پرآشوب افغانستان، از ظهور حاکمیت جمهوری داوودی و حاکمیت حزب دموکراتیک خلق تا جنگهای داخلی و ظهور طالبان، نقشآفرینی کرده است. او در مقاطع مختلفی در ساختار نظامی افغانستان حضور داشت و به رتبههای بالای نظامی تا سترجنرالی دست یافت. فعالیتهای نظامی و سیاسی او بیشتر در دوران حکومتهای جمهوری دموکراتیک افغانستان و پس از آن در آغاز دولت اسلامی افغانستان و دوره مجاهدین رقم خورد. عظیمی در مقاطعی مسوولیتهای مهم نظامی را بر عهده داشت و در تصمیمگیریها و رویدادهای کلیدی آن دوران مشارکت فعال داشت.
«اردو و سیاست در سه دهه اخیر افغانستان»: کالبدشکافی تحولات
بدون شک، «اردو و سیاست در سه دهه اخیر افغانستان» مهمترین و شناختهشدهترین اثر جنرال نبی عظیمی است. این کتاب که در دو جلد به رشته تحریر درآمده، به بررسی عمیق و تحلیلی نقش ارتش یا اردو در تحولات سیاسی افغانستان از دوران استقلال تا جنگهای داخلی میپردازد. عظیمی در این کتاب، با تکیه بر تجربه های شخصی خود به عنوان یک نظامی عالیرتبه و با استفاده از اسناد و اطلاعاتی که در اختیار داشته، به تشریح رویدادها، دسیسهها، ائتلافها و جدالهای قدرت در ساختار نظامی و سیاسی افغانستان میپردازد.
جنبههای تحلیلی و تحقیقاتی کتاب:
– روایت از درون: یکی از نقاط قوت این کتاب، ارائه روایتی از درون ساختار نظامی و سیاسی افغانستان است. عظیمی به دلیل جایگاهش، به اطلاعات و دیدگاه هایی دسترسی داشته که شاید کمتر کسی به آن رسیده باشد.
– تحلیل نقش اردو: کتاب به وضوح نشان میدهد که چگونه ارتش، به جای ایفای نقش سنتی خود در حفظ امنیت و تمامیت ارضی، به یکی از بازیگران اصلی در صحنه سیاست افغانستان تبدیل شد و چگونه مداخلات سیاسی در ساختار آن، به تضعیف و فروپاشی آن انجامید.
– بررسی رویدادهای کلیدی: عظیمی به جزئیات رویدادهای مهمی مانند کودتاها، تحولات قدرت، جنگهای داخلی و نقش گروه های مختلف در این میان میپردازد.
انتقادها بر کتاب:
همانند بسیاری از آثار تاریخی که توسط فعالان سیاسی نوشته میشوند، «اردو و سیاست» نیز از انتقادهای بجا و بی جا، بینصیب نمانده است. برخی از این انتقادها عبارتند از:
– جانبداری: منتقدان معتقدند که عظیمی در برخی موارد، جانبداری از جناح سیاسی خاصی را نشان داده و سعی در تبرئه خود و همقطارانش از برخی اشتباه ها یا اتهامها دارد.
– کمبود منابع: با وجود گستردگی اطلاعات، برخی از منتقدان معتقدند که کتاب در برخی بخشها فاقد رویکردهای کافی به منابع مستقل و قابل اتکاء است.
– تفسیر رویدادها: تفسیر نبی عظیمی از برخی رویدادها، با تفسیرهای دیگر مورخان و تحلیلگران متفاوت است که این موضوع به بحث و جدلهای زیادی دامن زده است.
با این حال، با تمام نقاط قوت و ضعف، «اردو و سیاست» به عنوان یک منبع دست اول برای مطالعهء تاریخ معاصر افغانستان، به ویژه در زمینهء نقش اردو، اهمیت فراوانی دارد و برای هر پژوهشگری که به برسی این دوران علاقمند است، مطالعه آن ضروری دانسته میشود.
نوشته های جنرال نبی عظیمی بر درک عمومی از تاریخ افغانستان و نحوه نقد و بررسی آن توسط سایر مورخان تأثیر گذاشته است. این تأثیرها را چنین برمیشماریم:
تأثیر بر درک عمومی: روایت یک دوران فراموششده
در سالهای پس از جنگهای داخلی، فضای عمومی و رسانه ها بیشتر بر روی روایتهای گروه های مجاهدین یا جریانهای سیاسی پس از طالبان تمرکز داشت. دوران جمهوری دموکراتیک افغانستان و نقش ارتش در آن، به دلایل سیاسی و اجتماعی، کمتر مورد توجه قرار گرفت و در پارهیی موارد، به شکلی سطحی و یکجانبه به آن پرداخته میشد.
– پر کردن خلاء تاریخی: آثار عظیمی، به خصوص «اردو و سیاست»، توانست خلاء موجود در این زمینه را تا حد زیادی پر کند. او با ارائه یک روایت تفصیلی و از درون، تصویری پیچیدهتر و چند وجهی از آن دوران ارائه داد که تنها به کلیشه های سیاسی محدود نمیشد.
– شکستن تابوی سکوت: نوشته های او به نوعی تابوی سکوت در مورد آن دوران را شکست و امکان بحث و گفتوگو در مورد نقش ارتش، دلایل فروپاشی و اشتباه های سیاسی را فراهم کرد. این آثار به نسل جدیدی از خوانندگان و پژوهشگران کمک کرد تا پرسشهای جدیدی در مورد آن بخشی از تاریخ را مطرح نمایند.
– مرجعیت برای پژوهشگران: با وجود انتقادها، کتابهای عظیمی به یک منبع مرجع و دست اول برای پژوهشگران و دانشجویان تاریخ تبدیل شد. آنها برای درک دیدگاه طرفداران دولت جمهوری افغانستان و نظامیان آن دوران، ناگزیر از مراجعه به این آثار هستند.
واکنشها و چالشهای نقد: تعارض روایتها در عمل
انتشار آثار عظیمی، همانطور که انتظار میرفت، واکنشهای مختلفی را در پی داشت. این واکنشها به خوبی عمق شکافها و اختلافهای روایتهای تاریخی در افغانستان را نشان میدهد.
1. نقد از سوی مخالفان: بسیاری از رهبران مجاهدین و جریانهای سیاسی مخالف دولتهای ترقیخواه، به تندی نقد آثار عظیمی پرداختند. آنها معتقد بودند که عظیمی با توجیه اقدامات گذشته و وارونهسازی حقایق، به دنبال تطهیر چهره خود و همجناحیهایش است. این انتقادها گاهی به شکلی شخصی و غیرعلمی مطرح میشد، اما نشاندهنده میزان حساسیت این موضوع بود.
2. نقد از سوی مورخان و تحلیلگران: مورخان و تحلیلگران مستقل، رویکردی متفاوت داشتند. آنها اگرچه از اطلاعات دست اول و جزئیات ارائه شده در این آثار استقبال کردند، اما با یک نگاه انتقادی به تحلیلها و نتیجه گیریهای نویسنده پرداختند. این مورخان به دنبال یافتن پاسخ این پرسشها بودند که:
– آیا عظیمی به همه حقایق اشاره کرده است.
– آیا او در تحلیل وقایع، تعصبات سیاسی خود را دخیل نکرده است؟
– آیا میتوان روایت او را به تنهایی پذیرفت یا باید آن را با سایر منابع مقایسه کرد؟
3. تبادل نظر و گفتوگوی تاریخی: انتشار این کتابها به نوعی به آغاز یک گفتوگوی تاریخی منجر شد. در پاسخ به عظیمی، برخی از فعالان سیاسی و نظامی آن دوره نیز به نگارش خاطره ها یا مقاله های تحلیلی دست زدند و روایتهای متفاوتی را ارائه دادند. این تبادل نظر، هرچند گاهی با تندی همراه بود، اما به غنای تاریخنگاری افغانستان کمک کرد و به جامعه اجازه داد تا با زوایای مختلف یک رویداد آشنا شود.
میراث: فراتر از یک کتاب
میراث جنرال عظیمی تنها به چند جلد کتاب محدود نمیشود. او با نوشتن این آثار، یک الگو برای تاریخنگاری توسط کنشگران ایجاد کرد و نشان داد که چگونه میتوان از تجربه های شخصی برای روشن کردن زوایای تاریک تاریخ استفاده کرد. او اثبات کرد که حتی با تمام محدودیتها و تعصبات احتمالی، این نوع آثار میتوانند ارزش تاریخی بیبدیلی داشته باشند و به عنوان منابعی برای نسلهای آینده مورد استفاده قرار گیرند.
در نهایت، آثار جنرال عظیمی ما را به یک حقیقت مهم میرساند: تاریخ افغانستان یک روایت یکدست و ساده نیست؛ بلکه مجموعهیی از روایتهای متضاد است که هرکدام بخشی از حقیقت را در خود دارند و تنها با کنار هم قرار دادن و بررسی انتقادی همه آنهاست که میتوان به تصویری جامعتر و نزدیک به واقعیت دست یافت.
تأثیر آثار عظیمی بر گفتمان عمومی و دانشگاهی افغانستان:
کتابهای جنرال عظیمی، بهویژه «اردو و سیاست»، فراتر از صرفاً روایتهای تاریخی، تأثیر عمیقی بر گفتمان عمومی و دانشگاهی در مورد تاریخ معاصر افغانستان گذاشتهاند.
1. برانگیختن بحث و نقد: انتشار این آثار مانند انداختن سنگی در برکه بود. آنها بیدرنگ بحثهای داغی را میان مورخان، سیاستمداران، و حتی مردم عادی افغانستان برانگیختند. موافقان، آن را گنجینهیی از اطلاعات دست اول و تحلیلی شجاعانه میدانستند، در حالی که مخالفان، آن را تلاشی برای توجیه گذشته و بازنویسی تاریخ از دیدگاه یک جناح خاص قلمداد میکردند. این دیالکتیک، هرچند گاهی تند و احساسی بود، اما به روشن شدن زوایای پنهان و تحریک پژوهشهای بیشتر کمک کرده است.
2. منبع اولیه برای پژوهشگران: با وجود تمام انتقادها، آثار عظیمی به منابع اولیه ضروری برای دانشجویان و پژوهشگران تاریخ افغانستان تبدیل شدهاند. برای درک تحولات ارتش، ساختار قدرت در دهه های قبل از سقوط کابل، و حتی دیدگاه یکی از طرفین درگیر در جنگهای داخلی، مطالعه آثار او تقریباً اجتنابناپذیر است. آنها بیشتر نقطه آغازی برای مقایسه و تأیید اطلاعات با سایر منابع هستند.
3. به چالش کشیدن روایتهای غالب: در افغانستان، سالها پس از هر تحول سیاسی، روایتهای خاصی غالب میشوند. عظیمی با ارائه جزئیاتی که گاهی با این روایتها در تضاد بودند، آنها را به چالش کشید. این امر به خواننده کمک میکند تا به یک دیدگاه تک بعدی بسنده نکند و به پیچیدگی های تاریخ افغانستان واقف شود. برای مثال، تحلیل او از نقش نیروهای خارجی و درگیری های داخلی در فروپاشی دولت نجیب الله، با روایتهای سادهانگارانه “فتح مجاهدین” یا “توطئه غرب” متفاوت است.
4. اهمیت حافظه جمعی: آثار عظیمی بخشی از حافظه جمعی یک نسل از افغانها را نمایندگی میکند. بسیاری از خوانندگان، بهویژه آنهایی که خود رویدادهای آن دوران را تجربه کرده اند، در این کتابها بازتابی از مشاهدات و تجربه های شخصی خود را مییابند. این موضوع، هرچند به معنای صحت مطلق تمام جزئیات نیست، اما ارتباط عمیقی میان خواننده و روایت برقرار میکند.
میراث عظیمی: لزوم بازخوانی مداوم
میراث جنرال نبی عظیمی و آثارش، پیچیده و چند وجهی است. او در دوره یی از تاریخ افغانستان قلم زد که کشور در میانه طوفانی از دگرگونیها بود و خود نیز نقشی فعال در آن داشت.
– فراتر از سیاه و سفید: هیچ شخصیت و هیچ دورهیی از تاریخ را نمیتوان به سادگی به دو قطب “خوب” یا “بد” تقسیم کرد. آثار عظیمی به ما یادآوری میکنند که تاریخ، محصول کنشها و واکنشهای افراد و گروه های مختلف با انگیزه ها و محدودیتهای خاص خودشان است. خواننده باید توانایی تحلیل “سایه های خاکستری” را داشته باشد.
– پلی به گذشته: کتابهای او به نسلهای جدید افغانستان کمک میکنند تا با دوره هایی از تاریخ کشورشان آشنا شوند که ممکن است به دلیل محدودیت منابع یا سانسور، کمتر به آنها پرداخته شده باشد. این آشنایی برای درک ریشه های دشواریهای امروز افغانستان ضروری است.
– تشویق به تاریخنگاری داخلی: عظیمی و سایر نویسندگانی که از داخل افغانستان و با تجربه های شخصی خود به نگارش تاریخ پرداختهاند، الگویی را برای دیگران ایجاد کردهاند. این امر به غنای تاریخنگاری بومی کمک میکند که در برابر روایتهای خارجی، دیدگاه های داخلی را نیز ارائه دهد.
عظیمی به مثابه تاریخنگار-شاهد:
جنرال عظیمی نمونه بارزی از یک تاریخنگار-شاهد است. او صرفاً به جمعآوری اسناد و نقل قول از دیگران نمیپردازد، بلکه روایت او به شدت با تجربه های شخصیاش گره خورده است. این رویکرد دو گونه است:
1. نقاط قوت:
– دسترسی بیواسطه به اطلاعات: عظیمی به دلیل جایگاه نظامی و سیاسیاش، به اسناد، جلسات و تصمیمگیریهایی دسترسی داشته که از دیدگاه مورخان بیرونی پنهان مانده است. این اطلاعات دست اول، ارزش تاریخی ویژهیی به آثار او میبخشد.
– درک عمیق از بازیگران: او بسیاری از شخصیتهای کلیدی را از نزدیک میشناخته و با آنها تعامل داشته است. این آشنایی به او امکان میدهد تا انگیزه ها، اختلافها و پیچیدگیهای روابط میان رهبران و گروه ها را با جزئیات بیشتری تحلیل کند.
– روایت از درون: آثار او به خواننده این امکان را میدهد که تا حدودی با فضای فکری، چالشها و تصمیمات اتخاذ شده در آن برهه های حساس تاریخی آشنا شود.
2. نقاط ضعف و چالشها:
– جانبداری و توجیه: بزرگترین چالش در آثار یک تاریخنگار-شاهد، میل طبیعی به جانبداری از جناح خود، توجیه تصمیم های گذشته و حتی انتقاد از مخالفان است. منتقدان او بارها به این جنبه از آثارش اشاره کردهاند.
– محدودیت دیدگاه: هرچند او در مرکز رویدادها بوده، اما دیدگاه او لزوماً جامع و کامل نیست. ممکن است برخی ابعاد پنهان مانده یا از زاویه دید او کمتر مورد توجه قرار گرفته باشند.
– مسئله صحت اطلاعات: در برخی موارد، بدون وجود اسناد معتبر و قابل ارجاع مستقل، تأیید صحت تمامی جزئیات و تحلیلهای ارائه شده دشوار میشود.
اختلاف روایتها و اهمیت آثار عظیمی:
تاریخ افغانستان، به ویژه دهه های اخیر، مملو از روایتهای متضاد و گاهی متعارض است. هر گروه، جریان سیاسی، یا حتی افراد کلیدی، روایت خاص خود را از رویدادها، دلایل بروز بحرانها و مسوولیتها ارائه میدهند. در این میان، آثار جنرال عظیمی، به دلیل جایگاه و دسترسی او به اطلاعات، به یک روایت کلیدی از درون سیستمهای نظامی و سیاسی حاکم در آن دوران تبدیل میشود.
– دیالکتیک تاریخی: آثار عظیمی نه تنها به عنوان یک منبع اطلاعاتی، بلکه به عنوان یک نقشهراه برای درک دیدگاه یک جناح مهم در تحولات افغانستان عمل میکند. این آثار به پژوهشگران کمک میکند تا در کنار روایتهای دیگر (از سوی مجاهدین، طالبان، یا تحلیلگران مستقل)، یک تصویر جامعتر و چندوجهی از رویدادها به دست آورند.
– زمینهساز بحث و نقد: انتشار آثار او، بهویژه «اردو و سیاست»، بلافاصله با بحثها، نقدها و حتی پاسخنامه هایی از سوی دیگر کنشگران و مورخان همراه شد. این “گفتوگوی انتقادی” خود به غنای تاریخنگاری افغانستان کمک کرده و زوایای پنهانی از رویدادها را آشکار ساخته است.
– درک “چراها”: عظیمی تلاش میکند تا نه تنها “چه اتفاقی افتاد” بلکه “چرا اتفاق افتاد؟” را نیز تحلیل کند. او به دنبال یافتن دلایل ساختاری، سیاسی و حتی فردی برای فروپاشیها و جنگهاست، هرچند تحلیلهایش ممکن است مورد توافق همگان نباشد.
اهمیت مطالعه انتقادی آثار عظیمی:
برای هر خواننده یا پژوهشگری که به آثار جنرال عظیمی روی میآورد، ضروری است که با یک ذهنیت انتقادی به سراغ این کتابها برود. این به معنای رد کردن بیچون و چرای آنها نیست، بلکه به معنای:
– مقایسه با منابع دیگر: خواندن آثار عظیمی در کنار خاطرات دیگر شخصیتهای آن دوران (مانند رهبران حزبی و دولتی، رهبران مجاهدین، دیپلماتها) و نیز تحلیلهای مورخان بیطرف، به درک عمیقتر و جامعتری منجر میشود.
– تشخیص دیدگاه نویسنده: آگاهی از پیشینه، گرایشهای سیاسی و نقش خود عظیمی در وقایع، به خواننده کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف تحلیلهای او را بهتر شناسایی کند.
– بیرونکشیدن حقایق از میان روایتها: هدف نهایی، بیرونکشیدن حقایق و درک روندهای کلی از میان روایتهای شخصی و گاهی جانبدارانه است.
در نهایت، آثار جنرال نبی عظیمی، با تمام چالشها و انتقادهای وارده، بخش جداییناپذیری از تاریخنگاری معاصر افغانستان هستند. آنها پنجرهیی منحصر به فرد به دیدگاه ها و تجربه های یکی از بازیگران اصلی دهه های پرالتهاب این کشور میگشایند و مطالعه آنها برای هر کسی که به دنبال فهم عمیقتر از تحولات افغانستان است، ضروری است.
سایر آثار جنرال نبی عظیمی:
جنرال نبی عظیمی در پیوند با کتاب «اردو و سیاست» با حوصله مندی، متانت و تعقل با زبان سچه و مودبانه و به مثابه یک آموزگار آگاه، متین و مهربان به تمام انتقادها، پاسخهای روشن و مفصل داده است. این پاسخها در چهار جلد کتاب جداگانه زیر عنوان «مناظره ها و محاضره ها پیرامون اردو و سیاست» و «طامات تا به چند و خرافات تا به کی؟»، «مثلث بی عیب یا کنزل المهملات والاکاذیب» و همچنان کتاب «از سُکر تا صَحو» که در حقیقت متمم و مکمل کتاب «اردو و سیاست» هستند، نگاشته شده است.
نبی عظیمی در سالهای غربت و مهجوری از وطن، آثار ارزشمند و در خور تأملی دیگری را نیز در عرصه های سیاسی، تحلیلی و ادبی به نگارش در آورده است. در میان آثار وی در کنار ده ها مقاله پژوهشی ادبی، سیاسی و نظامی سه رومان زیر عنوانهای «سایه های هول»، «واهمه های زمینی»، «لعبتکان فلک»، «سگ شرور همسایه» و کتاب های دیگری زیر عنوانهای «روزهای دشوار» ، «من و آن مرد موقر»، «یادواره هایی از جنگ جلال آباد» را نیز به نشر رسانیده است.
کتاب «از سُکر تا صَحو» که حالا به همت و تلاش دوست فرزانه ما جناب محترم قاسم آسمایی عزیز و راه پرچم آماده بازنشر به شکل دیجیتال در انترنت گریده است و به این وسیله به گونه آزاد به دسترس عموم مردم، خوانندگان و علاقمندان تاریخ افغانستان گذاشته میشود، بخش دیگری از خرافه گوییها و مسخ تاریخ را برملا و روشن میسازد و برای شناخت واقعیت های داغ یک برهه بسیار با اهمیت تاریخی در افغانستان با استفاده از اسناد، نامه ها و یادداشتهای فراوان و دیدگاه های شخصیت های فرزانه و دخیل در مسایل و رویدادهای داغ کشور، خواننده را یاری میرساند. این کتاب به جواب رساله یی از جناب داکتر شیرشاه یوسفزی زیر عنوان “تاریخ مسخ نمی شود” نگاشته شده است که در حقیقت خود به نحوی با گزافه گوییها، تحریف حقایق، خودبزرگ بینیها، تاریخ را مسخ کرده است. چنانچه جنرال عظیمی در مقدمه کتاب نگاشته است:
«در همان دورانی که آقای داکتر شیرشاه یوسفزی و یارانش به افتخارات گذشته میبالیدند و مست از باده غرور و خودپرستی بودند و تصور نمی کردند که روزی و روزگاری خواهد رسید که طشت رسوایی شان از بام بر زمین افتد و مجبور گردند تا از حالت “سُکر” به حالت “صَحو” بیایند که کی ها بودند و چه ها کردند و این کشور فقیر را به چه حال و روزی رسانیدند؛ بنابران بیم آن میرفت که نه تنها این نوشته ها را مانند «اردو و سیاست» تحریم کنند و مؤلف آن را دشنام باران نمایند، بلکه از آن هم پا فراتر گذاشته با تفنگ چره یی شان این تنابندهی خدا را حتا در کشور دور دست هالند مورد اصابت قرار دهند و دمار از روزگارش در آورند … بنابر آن تصمیم گرفتم تا این نبشته ها را به زیور چاپ آراسته کنم. به امید اینکه زوایای تاریک حقیقت را روشن ساخته باشم.” عقرب سال 1385
در کتاب «از سُکر تا صحو» تمام رویدادهای جانگداز و استخوان سوز سالهای جنگ تحمیلی و جنگ داخلی میان تنظیم های جهادی، جنگ و فاجعه افشار بانام بردن از فرماندهان و قربانیان این جنایت، جنگ پغمان، قصهء اسامه بن لادن، قصهء حکمتیار، کشتار هرات، نشرات ضددولتی، کودتای نظامی نافرجام شهنواز – گلبدین، جنگ تنگی واغجان، سقوط خوست از اثر خیانت و سازش، جنگ قهرمانانه دفاع از جلال آباد، رویدادها و سقوط مزار شریف، و در نهایت ویرانی کابل و سقوط نظام جمهوری افغانستان یک بار دیگر به گونهء گسترده و مستدل واکاوی شده است. در صفحه 279 این کتاب آمده است:
«بر شهر کابل و سایر شهرهای کشور آتش میریختند و زندگی طفل و کودک و نوجوان و جوان، چه زن و چه مرد را می گرفتند. صحنه های خونین راکت باران شهر کابل را که بعد از خروج نیروهای نظامی شوروی، دیگر هیچ گونه توجیهی نداشت، هیچ باشنده کابل از یاد نمی برد… لحظه های را که صفیر راکتهای سکر 30 ، 40 و 60 مانند صفیر مار زخم برداشتهیی وحشیانه خود را به تن خانه ها و پنجره ها میکوبید و شلاق مرگ را برتن انسانها فرود میآورد، صدای انفجار فضا را پر میکرد، حمام خون جاری میشد، آغوش مادران از گرمای تن طفلهای شیرخوار خالی میگردید، در جادهها مرگ فریاد برمیداشت، اطاقها فرومیریخت، دیوارها درز برمیداشت، زمین دهن باز میکرد، چاک میشد و در حفره های آن شط سیال خون انسان، خون هموطنت، خون کابلیهای پاکنهاد و پاکیزه سرشت به چشم میخورد. صحنههای دلخراشی که در دشت برچی، در سرای شهزاده، در چهارراهی حاجی یعقوب، در مقابل وزارت معارف، در خیرخانه، در خوشحال مینه، در بی بی مهرو و … و … هر روز تکرار می گردید. صحنه های که دهلیزهای خونین شفاخانه ها، دیوارهای خونین اتاقها، چپنهای سفید داکترها و نرسهای آن دوران هر روز و هر شب حکایتگر عمق و ژرفای سبعیت و درنده خویی همان قوماندانان بود …»
از اثر این درنده خویی رهبران و قوماندانان، ده ها هزار کابلی کشته و زخمی، و میلیون ها نفر آواره شدند و در نتیجه کابل این شهر باستانی و پرافتخار به ویرانه مبدل گردید. این فاجعه هولناک و تراژیدی بزرگ در سراسر کشور و در تمام این سالها زیر نام گویا جهاد به شکل سیستماتیک جریان یافت که گوشههای از آن در این کتاب بازتاب یافته است. اضافه برآن روایت متفاوت زنده یاد ببرک کارمل حین ملاقات با کوردیوویز نماینده خاص سرمنشی ملل متحد از وضعیت مذاکرات ژنیو از آنچیزی که دیپلماتهای شوروی و کوردوویز می گفتند و وی حتا برخی از امتیازاتی را که دیپلماتهایش تحت فشار روسها میدادند، قبول نداشت (ص 158) و نامه مورخ 13 عقرب 1371 مطابق 4 نومبر 1992داکتر نجیب الله شهید عنوانی پتروس غالی سرمنشی ملل متحد (ص 331) با جستارهای از کتاب «سرنوشت غم انگیز افغانستان» به قلم فیلیپ کاروین مامور عالیرتبه ملل متحد که شاهد دقیق رویدادهای دشوار آن برهه بود و کرونولوژی آن رویدادها را به نشر رسانیده، نیز به بررسی گرفته شده است.
کتاب «از سُکر تا صَحو» بیشتر به بررسی وقایع پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، سقوط حاکمیت دموکراتیک و آغاز جنگهای داخلی میان گروهای مجاهدین می پردازد. عظیمی که خود یکی از چهره های کلیدی در این دوران و شاهد بسیاری از تحولات نیز بود، تلاش میکند دلایل و عوامل این فروپاشی و درگیریهای خونین آن برهه را تحلیل و بررسی کند. در این تحلیل و روایت از درون فروپاشی، عوامل داخلی و خارجی، بررسی نقش گروه های مجاهدین با رویکرد نقادانه و چگونگی عملکرد آنها، برجسته ساخته شده است. در مجموع کتاب «از سُکر تا صَحو» به دلیل پرداختن به دوران بسیار حساسی از تاریخ افغانستان (یعنی سالهای پس از خروج شوروی تا ظهور طالبان) از اهمیت ویژهیی برخوردار است.
این کتاب نیز مانند سایر آثار عظیمی، منبعی دست اول برای پژوهشگرانی است که به دنبال درک عمیق فاجعه و دلایل جنگهای داخلی در افغانستان هستند. در مجموع این اثر ارزشمند به درک بهتر فاجعه در افغانستان کمک میکند و تلاشی است از سوی عظیمی برای روشنایی بخشیدن به دلایل و پیامدهای یکی از تاریکترین دورانهای این کشور. مطالعه این کتاب در کنار «ارود و سیاست» می تواند تصویر جامعتری از دیدگاه جنرال نبی عظیمی نسبت به تحولات افغانستان ارائه دهد.
با توجه با آنچه نگاشته آمد، باید خاطر نشان ساخت که عنوان کتاب «از سُکر تا صَحو» برگرفته شده از عرفان و تصوف اسلامی است و از دو پدیده یعنی مستی و هوشیاری سخن میگوید. پیروان “سُکر” افرادی هستند که به اثر غرق شدن در عوالم روحانی از سرجذبه به گونه یی از حالتی از خود بی خود شدن یا حس بی خودی ویا نوعی از فنا میرسند، در برابر آن پیروان “صَحو” که به معنی به خود آمدن و سر برآوردن از خمار مستی است و رسیدن به هوشیاری و آگاهی قرار دارند. این حالت در حقیقت گواه روشنی از محتوای این کتاب است و به نحوی بیانگر دو دیدگاه و دو جهانبینیی است که در آتش بمباردمان تبلیغاتی غرب و مسخ واقعیتها برای برخیها به باورهای نهادینه شده ناشی از توهم و مستی تبدیل شده و به “سُکر” پناه برده اند. دیدگاه عظیمی نسبت به دوران پس از فروپاشی نظام سیاسی و آغاز جنگهای داخلی میان گروه های مجاهدین در افغانستان نیز همین است. دورانی که به اعتقاد او افغانستان در آن زمان با همان بینش ناشی از جهل و تاریکی به جهنم سقوط کرد و این سقوط در حاکمیت رژیم طالبانی روز تا روز مدهشتر و شدیدتر میشود. صرف با خوانش پیهم تاریخ و اسناد مربوط به این رویدادهای مهم تاریخی و دریافت حقایق، میتوان از تاریکی و جهالت به روشنایی و آگاهی رسید.
در نهایت باید نگاشت که جنرال نبی عظیمی بیشک یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای نظامی، سیاسی و فرهنگی در تاریخ معاصر افغانستان است. آثار او، بهویژه «اردو و سیاست»، به منبعی مهم برای درک تحولات پیچیده این کشور تبدیل شده است. هرچند این آثار با انتقادهای نیز روبرو هستند، اما ارزش آنها در ارائه روایتی از درون و تحلیل عمیق نقش ارتش در سیاست افغانستان غیرقابل انکار است. مطالعه آثار او برای هر کسی که به دنبال فهم عمیقتر تاریخ افغانستان است، ضروری است، چرا که او نه تنها شاهد، بلکه بازیگر بسیاری از رویدادهای کلیدی این سرزمین نیز بوده است.
با حرمت