انقلاب کامیونداران (*)
سال نو با اعتراضات گسترده در جهان آغاز شد. بویژه اینکه آنها کشورهای تا همین اواخر به ظاهر باثبات را تحت تأثیر قرار میدهند. قزاقستان که در اوایل ژانویه تحت تأثیر ناآرامیها قرار گرفت، یک «جزیرۀ آرام» در آسیای مرکزی به حساب میآمد.
کمتر از یک ماه بعد، آتش اعتراضات در کانادا، که معمولاً هیچ صدایی از آن کشور در اخبار جهان به گوش نمیرسد، شعلهور شد (هرچند کانادا – مطابق برخی معیارهای اقتصادی یکی از اعضای «گروه جی ٧» میباشد). اعتراضات با نام «کاروان آزادی» در پاسخ به «اجرای واکسیناسیون» مورد تأیید دولت آغاز شد، که بر اساس آن کامیونداران واکسینه نشده پس از بازگشت از ایالات متحدۀ آمریکا به کانادا، باید به مدت دو هفته قرنطینه شوند.
این مصوبه از ١۵ ژانویه اجرایی شد. اما بعد از آن کاروانی متشکل از ۵٠٠ کامیون از ونکوور در سواحل غربی اقیانوس آرام کانادا به سمت پایتخت حرکت کرد. در طول مسیر، شرکت کنندگان جدیدی به کاروان پیوستند و در راه اتاوا، به حدود ۵٠ هزار کامیون سنگین، به طول ٧٠ کیلومتر رسید. علاوه بر خود کاناداییها، رانندگانی از آمریکا نیز به آنها پیوستند.
تظاهرکنندگان به اعتراض علیه سایر محدودیتهای مرتبط با کووید-١٩ دست زدند و دولت جاستین ترودو را مورد انتقاد قرار دادند. اعتراض کامیونداران با حمایت سراسری مواجه شد. تا ٣١ ژانویه، بیش از ٩ میلیون دلار کانادا در پایگاه «GoFundMe» برای حمایت از معترضان جمعآوری شد. اما این منبع به دلایل نامعلومی سریعاً این وجوه را مسدود کرد.
اضافه میکنیم، که از همان ابتدای همهگیری در کانادا، قانون «قرنطینه» وضع شد و برای نقض آن جریمههای صدها هزار دلار کانادا در نظر گرفته شد. قرنطینه دائما ادامه مییافت و ترودو به طور غیرقابل کنترلی به «داروسازی» پول اختصاص میداد. در نتیجۀ این اقدامات، کسری بودجۀ کانادا در سال گذشته، بر اساس گزارشات اولیه، به ٢۵۶ میلیارد و ۵٠٠ میلیون دلار آمریکا، یعنی بزرگترین میزان بعد از جنگ جهانی دوم رسید. به این ترتیب، زمینۀ اعتراض فراهم گردید.
کامیونداران تنها در عرض چند ساعت اتاوا را تصرف کردند. ستون آنها در خیابانهای مرکزی شهر، درست روبروی ساختمان پارلمان موضع گرفت. حتی یکی از رانندگان بمنظور ایحاد مشکل در حرکت، چرخ جلو خودرو را باز کرد.
تئو فلوری، بازیکن سابق هاکی کلگری فلیمز، که به اعتراضات پیوست، به مجری تلویزیون، لورا اینگرام، با اشاره به رسانههای جریان اصلی گفت: «اکنون در کانادا یکی از بزرگترین انقلابها در حال وقوع است. و احتمالاً، به این دلیل که هیچ کس در بارۀ آن صحبت نمیکند، شما بطور کلی از آن بیاطلاع هستید». این ورزشکار در ادامه افزود: «در دو سال گذشته، نخست وزیر ما از اختلال واکسیناسیون رنج میبرد. او بدون اینکه حرفی از اقتصاد، از زنجیرۀ تدارکات، از ضایع شدن حقوق ما، از زندانها بر زبان آورد، مدام در بارۀ واکسن صحبت میکند».
در اتاوا، مردم شهر با پوسترهایی در حمایت از موضع رانندگان، از معترضان استقبال کردند. مسئولان به جریمه تهدید میکنند، اما مردم عقبنشینی نمیکنند. آنها برای کامیونداران غذا و نوشیدنی میآورند، هزینه اقامت شبانهشان در هتلها را میپردازند. در کنار توفقگاه، هفتهبازار دایر کردند تا پول جمع آوری شده از آن به صندوق حمایت برود.
معترضان میگویند تا زمانی که ترودو استعفا ندهد یا «همۀ حقوق و آزادیها» به آنها بازگردانده نشود، در پارلمان کانادا خواهند ماند. ما موافق این نیستیم که کودکان ١٠ ساعت در روز ماسک بزنند. یکی از معترضان میگوید: «ما بخاطر بیخانمانها اینجا هستیم، ما بخاطر پرسابقهها اینجا هستیم».
خود نخست وزیر نیز از بیم پیامدهای شورش بیسازمان مردمی، به همراه خانواده اقامتگاه خود را در اتاوا ترک کرد و در «مکانی نامعلوم» مخفی شد. در همین حال، ترودو به جای وعدههای صلح اجتماعی، به کاناداییهای شورشی اهانت کرد و آنها را «یک مشت عناصر مطرود» نامید. نخست وزیر همچنین، نمایندگان حزب محافظه کار مخالف را که از معترضان علیه محدودیتهای ویروس کرونا حمایت کردند، مورد انتقاد قرار داد.
تحریکاتی نیز صورت گرفت. طبق گزارشها، همانطور که در قزاقستان شورشیان ناشناس و آموزش دیده با کارگران معترض همراه شدند، در حادثۀ کانادا نیز راستگرایان افراطی با پرچمهای نازی در دست به معترضین پیوستند. گروهی از معترضان با فریاد «آزادی!» از دیوارهای یادبود جنگ ملی بالا رفتند و در مقبرۀ سرباز گمنام رقصیدند. علاوه بر این، تصاویری در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آنها معترضان پرچم کانادا را دور گردن یادوارۀ قهرمان ملی- تری فاکس بستند و یک چوب با پرچم وارونۀ کانادا در دست آن قرار دادند.
تا به امروز، «کاروانهای آزادی» در استرالیا، اتریش، بلژیک، برزیل، انگلستان، مجارستان، آلمان، دانمارک، اسپانیا، ایتالیا، لتونی، لیتوانی، مکزیک، هلند، لهستان، پرتغال، رومانی، اسلوونی، فنلاند، فرانسه، کرواسی، سوئیس، سوئد، جمهوری چک و اسلواکی، کشورهای عربی، حتی قبرس و لوکزامبورگ کوچک نیز تشکیل شده است.
البته، مقامات از این موارد برای بیاعتبار کردن اعتراضات استفاده میکنند. مثلاً، کاترین مککنی، مشاور شهردار اتاوا گفت، که اعتراضات برای ساکنان محلی آن ویرانکننده است و بسیاری در کانادا آنها را اصلاً «مسالمتآمیز» نمیدانند.
نویسنده کانال معروف یوتیوب- «محیطبان شرور» خاطرنشان کرد که کانادا کشور بزرگی است، آب و هوای آن بسیار شبیه به روسیه است و بر این اساس، مردم آن نیز از نظر ذهنیت بسیار شبیه به روسها هستند. آنچه را که تمام جهان اکنون تحمل میکند، آنها مدت طولانی تحمل کردند و درست در آنجا، در کانادا بود که «قطع شد».
تصور کنید اگر ۶٠ هزار کامیون مثلاً همزمان به خیابانهای مسکو بیایند و حرکت را در همه جا مختل کنند، چه خواهد شد! علاوه بر کامیونداران، ورزشکاران، پزشکان، سیاستمداران، افراد بسیار مشهور و محترم و عموم مردم، هم کسانی که این عمل را انجام دادهاند و هم آنهایی که از این روش امتناع کردهاند، در «کاروان آزادی» حضور و شرکت دارند. وبلاگنویس تأکید کرد که این دیگر در مورد رویهها نیست، بلکه در مورد آزادی است.
وبلاگنویس میپرسد: اگر واقعاً «توطئه جهانیگرایان» در کار نیست، پس چرا ترودو به پناهگاه پناه برد و حاضر نشد در مورد خواستههای مردم با آنها گفتگو کند؟ او با فرار خود، در واقع، تئوریهای به اصطلاح توطئه را کاملاً تأئید کرد. بویژه اینکه، خود او یکی از کوچکترین بازیگران است. چند هفته پیش، او شخصاً کل جمعیت کانادا را تهدید کرد و همۀ کسانی را که از رویهها امتناع میکنند، تروریست، افراطگرا و نژادپرستخواند. میدانید، ما نیز از این نوع کنشگران بیش از حد زیاد داریم».
واقعا حیرتانگیز بود هر گاه اعتراضات کانادا را به نیروهای خارجی نسبت نمیدادند. و از آنجایی که روسیه به طور سنتی نقش «مترسک» را برای افکار عمومی غرب بازی میکند، رسانههای داخلی دقیقاً «رد پای روسیه» را مورد تأکید قرار دادند.
در عین حال، خود معترضان کانادایی از مداخله مقامات آمریکایی در حوادث نگرانند. به ویژه، آنها پوسترهای «سال ٢٠٢٢، سال ١٧٧۶ است!» در دست داشتند. در این سال بود که آمریکاییها در طلوع استقلال خود به کانادا حمله کردند. نخست وزیر ترودو از مدتهای زیادی پیش، از مشی سیاست خارجی غیرمستقل و طرفدار آمریکا پیروی میکند.
قیام در کانادا در روند خود مانند یک گلوله برفی منجر به ظهور همان نوع «کاروانهای آزادی» در سایر کشورهای جهان و بالاتر از همه، در کشور همسایه- آمریکا گردید. وب سایت کامیونداران آمریکایی مینویسد: «کامیونداران و شهروندان آمریکایی در همبستگی با کاناداییها در مقابل همۀ محدودیتها به پا خاستهاند. آمریکاییها برای حمایت از کاروان کانادا، باید هر چه سریعتر به مرز شمالی ما، به ویژه، در مرز دیترویت-بوفالو/نیاگارا برسند. به محض اینکه کاناداییها موفق شوند، ستون را به واشنگتن هدایت خواهیم کرد… ما باید در مقابل این جنایات علیه بشریت محکم بایستیم تا به محدودیتها در سراسر این قاره و در کل جهان پایان دهیم».
در آلمان، کشاورزان بزرگراه فدرال منتهی به شهر شورین را بستند. «کاروان» هلندیها از لاهه به سمت آمستردام حرکت کرد. کامیونداران استرالیایی به طرف پایتخت- کانبرا، حرکت کردند. استرالیاییها نیز با در دست داشتن پرچم از آنها در روی پلها و کنار جادهها استقبال میکنند. و در نزدیکی ساختمان مجلس سد معبر ایجاد نمودند…
پاول پتوخوف (Pavel PETUKHOV)
ا. م. شیری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(*)- پینوشت
ترجمه مقاله سایت حزب کمونیست روسیه را به آن رفیق اتحاف میکنم، که هنگام صحبت از اعتراض کامیونداران کانادا، مرا به نشر اخبار دروغ و باور به آنها متهم کرد و با احتساب طول کامیونها (١۵-٢٠ متر)، وجود «کاروان آزادی» در کانادا را بکلی ساختگی دانست.
البته، این رفیق تنها نیست. متأسفانه، اکثریت قریب به اتفاق رفقا، دوستان، روشنفکران و بطور کلی هموطنان ما به دستورالعملها، بخشنامهها و شیوهنامههای این تشکیلات مافیایی به اصطلاح سازمان بهداشت جهانی کاملاً باور دارند و آنها را بشردوستانه تلقی میکنند.
حال ببینیم سازمان باصطلاح بهداشت جهانی چگونه تشکیلاتی است!
این سازمان که نظام پزشکی جهان را مدیریت میکند، وزارت بهداشت تمام کشورهای جهان را زیر سیطرۀ خود گرفته، برای تمام بشریت در هر گوشۀ جهان نسخه میپیچد، دستورالعملهای بهداشتی صادر میکند، روشهای معالجه و درمان ارائه میدهد، کمترین ارتباطی با علم پزشکی و اصول بهداشتی ندارد.
سازمان بهداشت جهانی یک تشکیلات مافیایی است که در سال ۱۹۴۸ مطابق طرح بنیاد مافیای راکفلر و با سرمایۀ آن بر اساس ایدههای ضدانسانی توماس مالتوس- کشیش و اقتصاددان انگلیسی بدست برادران دالس (جان دالس، وزیر خارجه و آلن دالس، رئیس سازمان سیای آمریکا) تشکیل گردید نه بر اساس ضرورتهای جهانی علم پزشکی.
بعبارت واضحتر، هیچ فرد مرتبط با علم پزشکی در تشکیل آن دخالت نداشت و هیچ اصول پزشکی نیز در تشکیل آن رعایت نشد.
مالتوس معتقد بود، افزایش جمعیت جهان با افزایش تولید مواد غذایی متناسب نیست. بنابراین، بمنظور کاهش مداوم و منظم جمعیت کرۀ زمین باید از ارائه کمکهای پزشکی و بهداشتی به تودههای محروم، بخصوص به اقشار و طبقات فرودست جامعه خودداری شود تا جمعیت آنها افزایش نیابد.
ایدۀ نحس مالتوس را سازمان بهداشت جهانی پرورش داد، تکامل بخشید.
این تشکیلات مافیایی در طول موجودیت خود، تا جایی که امکانش را داشت، ادبیات علم پزشکی مراقبت و پیشگیری (طب طبیعی- طب شرقی) را جمعآوری و از چرخه تدریس در دانشگاهها و دانشکدههای پزشکی خارج کرد و بجای آنها ادبیات پزشکی درمان و معالجه (طب غربی) را ترویج کرد. به این ترتیب، سلامتی تودههای انسانی را به کالای تجاری قابل خرید و فروش و سودآور تبدیل نمود.
در اینجا یادآوری یکی از جنایتهای هولناک این تشکیلات مافیایی قطعا لازم است:
طبق موازین پزشکی و اصول بهداشتی، اپیدمی یا همهگیری تنها زمانی میتواند اعلام شود که ۵ درصد از جمعیت جهان بطور همزمان به یک نوع بیماری (میکروب یا ویروس) آلوده شده و ۱ درصد از آنها فوت کند.
چنین درصد آلودگی و مرگ و میر نه تنها در ماه مارس سال ۲۰۲۰ که سازمان باصطلاح بهداشت جهانی اعلام همهگیری کرد، حتی امروز (۱۸ ژانویه ۲۰۲۲) برغم گذشت دو سال، در جهان وجود ندارد.
بعبارت باز هم دقیقتر، هنوز تا روز امروزی نه تعداد مبتلایان به کرونا در جهان به ۳۹۰ میلیون نفر (۵ درصد) رسیده و نه تعداد مرگ و میر ناشی از آن به ۷۸ میلیون نفر (۱درصد).
قید: امروزه جمعیت جهان ۷ میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر تخمین زده میشود.
بنابراین، تمام شیوههای معالجه در بیمارستانها، واکسیناسیون عمومی و تطبیق کیو آر کد (رمزینه شناسایی و کنترل) که با دیکته سازمان تشکیل یافته بواسطۀ وزیر خارجه و رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا- سیا، یعنی این تشکیلات غیرمرتبط با علم پزشکی انجام میشود، بواقع هولناکترین جنایت این سازمان مافیایی علیه بشریت است.
https://eb1384.wordpress.com/2022/02/06/ انقلاب-کامیونداران/
١٧ بهمن- دلو ١۴٠٠