عبدالله و اشرفغنی قربانی بیاعتمادی قومی
چهارشنبه ۲۷ حمل ۱۳۹۳
– سلیم آزاد
جای تعجبی ندارد که شمارش همین ۱۰ درصد آرای انتخابات ریاستجمهوری نشان میدهد رایدهندگان افغان به نامزدان براساس قومیتشان رای دادهاند. آرای داکتر عبدالله در ولایتهای پشتوننشین پایین است و آرای اشرفغنی احمدزی در ولایات غیرپشتوننشین. این نظام انتخاباتی در افغانستان را بیاعتبار نمیسازد بلکه یک سلسله واقعیتهای سیاسی کشور را به نمایش میگذارد که بحث روی آن در اینجا لازم است.
با اینکه برخی در این روزنامه استدلال میورزند که در انتخابات اخیر ریاستجمهوری وفاداری سیاسی و قومی رایدهندگان به سیاستمداران سیال بوده است، اما این را نباید از یاد برد که بیاعتمادیهای قومی در یک سطح کلانتر در نهایت این سیال بودن را کمرنگ میکند. چون اساس سیاست قومی، ترس و واهمه از سیاستمدار قوم مقابل است. اشرفغنی رای هزارهها را تنها به این خاطر بهدست نیاورد که حکومت و کریم خلیلی در خدمترسانی به مناطق هزارهنشین ناکام ماندند؛ بلکه این را باید متوجه بود که اشرفغنی در متقاعد کردن رایدهندگان همانند حامد کرزی سیاستمدار ماهری نبود. همه میدانند که اشرفغنی در زمان حاکمیت طالبان بخشی از تحصیلکردههای پشتون حامی حاکمیت طالب بود. چون همانند آقای انورالحق احدی گمان میبرد که طالبان به دنبال احیای حاکمیت از دسترفته پشتونها پس از سقوط داکتر نجیب و قبضه قدرت بهدست حکومت به رهبری جمعیت و شورای نظار میباشند.
برای بسیاریها اشرفغنی یک چهره قومی بوده و او متاسفانه نتوانست که این تصویر را تغییر بدهد. نگارنده با تمام خوشبینیهایی که به صلاحیت علمی و مدیریتی آقای غنی داشتم، نتوانستم همنشینیهای او با چهرههای چون جنرال طاقت و اسماعیل یون را نادیده بگیرم. بهویژه متوجه شدم که این دو نفر بخشی از کمپاین آقای غنی بودهاند. برای من غنی با این کار خود یک سیاستمدار فرصتطلب معرفی شد که برای بهدست آوردن رای، به هر دری میزند. افتخارش به رهایی زندانیان طالب در بگرام، بخش دیگری از همین سیاست استفاده از هر کس و هر موضوع و معاملهای است. بدون شک، در زندان بگرام افراد بیگناهی نیز زندانی بودند. ولی این طور نمیشود که پنج هزار زندانی که بخشی از آنها در میدان جنگ با نیروهای افغان و خارجی دستگیر شدهاند، بدون هیچ دلیل معینی از زندان آزاد شوند. برای ما رهایی زندانیان طالب از زندان بگرام مملو از انگیزههای سیاسی و قومی بود. آقای کرزی برای جلب مشروعیت در جنوب و شرق، و همچنان نزدیکی به طالب این زندانیان را بدون هیچ ملاحظهای آزاد ساخت و جالب است که در بین آنها افرادی نیز بودند که مسوولیت خون نیروهای افغان و خارجی را به عهده داشتند.
این مثال در مورد اشرفغنی را به این خاطر آوردم که نقش بیاعتمادیهای قومی در انتخابات ریاستجمهوری را برجسته سازم. با اینکه از نظر من حامد کرزی برای مدت مدیدی بهعنوان یک سیاستمدار معتدل و به لحاظ گرایشات قومی واقعگرا عمل کرد، اما در کلیت در ۱۰ سال گذشته منازعات قومی میان نخبگان سیاسی در کابل و ولایات تشدید یافته و این اختلافات در میان تحصیلکردهها و نسل جوان افغان نیز تسری داده شده است.
جالب است که آقای عبدالله در کمپاینهای انتخاباتی روی کدام طرح و برنامه مشخصی کمپاین نکرد. از جمله، همانطوری که بار قبل در این روزنامه نگاشتم، در مورد حل مسایل امنیتی و برخورد با طالبان کدام طرح جدیدی نداشته و از این لحاظ بیشتر به اصول کلی مشی مصالحه حکومت حامد کرزی نزدیک است. یعنی، آقای عبدالله به جز ادامه روند فعلی تماس و گفتگو با طالبان، طرح نو جهت کاهش ناامنیها و خاموش ساختن شورشها در جریان کمپاین انتخاباتی ارایه نداد. این در حالی ست که اگر حکومت بعدی بر معضل طالبان با استراتژی و سیاستهای مشخص پیروز نشود، گذار افغانستان بهسوی توسعه و حکومتداری خوب و تامین امنیت ناممکن است و عملا افغانستان برای مدت طولانی وارد یک جنگ درونی فرسایشی میشود.
سوال این است که چرا آقای عبدالله در نبود پلانهای مشخص اقتصادی و امنیتی میتواند این همه آرا را بهسوی خود جلب کند؟ دلیل آن چیست؟ تصور من این است که اگر بهجای آقای غنی یک تکنوکرات برجسته و معتدلی که شایبه تعصبات قومی در بارهاش مطرح نمیبود، در انتخابات با تکت فعلی شرکت میکرد، شاید آقای عبدالله نمیتوانست تا این حد در میان غیرپشتونها رای بیاورد. همچنان که کماکان آرای عبدالله در میان پشتونها پایین است.
تردیدی نیست که مشارکت وسیع مردم در انتخابات موجی از خوشبینی را در مورد آینده نظام سیاسی افغانستان به راه انداخته است. اما با این حال نظر من این است که در نبود احزاب جدید فرا قومی، و فرهنگ عنعنوی و بسته سیاسی افغانستان، عنصر قومی همچنان در سیاست کشور تعیینکننده است. نقش آقای دوستم در آوردن رای ازبکها بهسوی آقای غنی و همچنان نقش پیشتاز آقای محقق در جناح آقای عبدالله این موضوع را برجسته میدارد.
البته در بلندمدت نقش آرای قومی در انتخابات به نفع دموکراسی و حاکمیت قانون در کشور نیست. نظام سیاسی افغانستان باید این چندپارچگی قومی را در داخل احزاب فراگیر حل کرده و انتخابات بیشتر از مسایل قومی حول اولویتها و مسایل کلانی که نفع و نقص تمام مردم افغانستان را شامل میشود، دور بزند. در اینجا نقش چهرههای معتدل و ملیگرا برای ایجاد پل میان گرایشهای سیاسی و قومی مختلف در افغانستان خیلی مهم است. اگر سیاستمداران با کفایت ملیگرا در عرصه سیاست افغانستان ظهور کنند، نقش تضادهای قومی در سیاست کشور اهمیت خود را از دست میدهد.
بدون شک، حامد کرزی بهدلیل بیکفایتی حکومتش در چند سال گذشته و همچنان طرفداری بیحد و حصر از طالبان اعتبار فراگیر ملی خود را در نزد قشرهای مختلف مردم از دست داد. ولی در انتخابات سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹ میلادی به مراتب نسبت به آقای اشرفغنی و زلمی رسول آرای رایدهندگان قومیتهای مختلف را بهدست آورد. او به خوبی میتوانست که به احساسات ملیگرایانه و وحدتطلبانه دست یازیده و از نخبگان قومی مختلف به نفع حاکمیت خود بهره ببرد.
اگر سیاستمداران ماهرتر و باکفایتتر افغان در عرصه رقابتهای انتخاباتی ظهور کنند، اعتماد مردم به آنها جلب میشود. زیرا، در نهایت رایدهندگان از سیاستمداران میخواهند که مشکلات اقتصادی و امنیتی حاد کشور را حل کنند و مسایل قومی بعد از این مشکلات و اولویتها قرار دارد. افغانستان کشوری نیست که در آن جنبشهای هویتی و فرهنگی اهمیت سیاسی داشته باشد. حتا آرای مخالف اشرفغنی بیشتر نمود بیاعتمادی به یک چهره مشکوک قومی است تا مانیفستی از گسستها و خیزش یک حرکت قومی تاجیکی و هزارگی.
اگر آقای اشرفغنی میتوانست به رایدهندگاننشان بدهد که او مدیر خوب برای حل مشکلات اقتصادی و امنیتی کشور است، اگر آقای اشرفغنی میتوانست به رایدهندگان بیاعتمادی چون من نشان بدهد که او خط روشن و فاصل سیاسی با شوونیستهای خطرناکی چون یون و جنرال طاقت دارد، بدون شک میتوانست آرای بیشتری نسبت به آقای عبدالله بهدست بیاورد.
در کلیت چی آقای عبدالله و چی آقای اشرفغنی قربانی حسیاستهای تشدید یافته و گسترش بدبینیهای قومی میان نخبگان سیاسی و تحصیلکردههای افغاناند؛ فرقی هم با هم ندارند. چون، هم آقای اشرفغنی و هم آقای عبدالله آرای کمی از قوم مقابل خود بهدست آوردند. این برای آینده سیاسی افغانستان خطرناک است و جای آنها را باید سیاستمداران ملیگرا و وحدتطلبی گیرد که فضای سیاسی را از تب و تاب قومی خلاص کرده تا رایدهندگان براساس برنامههای کاندیدان رای بدهند.