یا من نه دیدم، یا فرزندان یاسین خموش قدر نهشناس پدر اند

محمدعثمان نجیب
«زندهگی در زندهگی بی زندهگی، بازندهگیست»
ـ یاسین خموش
خموش خالق صدها اثر ماندگاری که زودتر از خلق شدن شان در جامعه روح دمیدند و در زمین فرهنگ و ادب ریشه تنیدند. از جمله :صفورا قد کشیده… به یاد دارم که برای یک برداشت نادرست از سرودهی حماسی نابش او را سرزنش جدی کردند که گویا شادروان دکتر نجیب را مانع مصالحه خوانده بود. آن سرودحماسی چنین بود که بخشی از آن را میخوانید:
احساس میکنم که بهشت برین ما
این خانهی مقدس روی زمین ما
یعنی که خاک ما در محور مصالحه پیروز میشود
انگیزهی نفاق افسانهی شقاق نابود میشود…
متن کامل این سروده را تصنیفی ساختند و در تالار بزرگ رادیوتلویزیون ملی از سوی گروه هنری پلیس اجرا شد.
مخنثان دربار و منادیان بدکردار، این مصرع انگیزهی نفاق…را تعبیر بر توهین به دکتر کردند. ارچند دکتر مرحوم مستقیم به خموش چیزی نه گفتند، مگر هویدا بود که هدایتی از جایی داده شده بود تا شعر خموش و خود خموش دگر مجال جولان نه داشته باشد.
دیریست در پی آنم تا فرزندانش، به ویژه کاوون، با امکانات عالی اقتصادی و کاری که دارد، آثار پدرش را ماندگار سازد.یا من نه دیدم، یا فرزندانش قدر نهشناس اند.
از دوستی من و خموش گویای ما هیچ چیزی نه یافتم در بساط نادانی ام تا تعریف کنم. باری که گفتمش تو هر کیهستی باش و به مه خموش گویای مه هستی، خندید و گفت اگر زنده باشیم.
امروز او نیست، مگر دانش او را حتا دانشمند بی نفس تایید کرده.
روح خموش گویای ما شاد.
چه زیبا گفته: که حتا هوشمصنوعی میگوید سخنش را باید به آب طلا نوشت. در این جا ببینید و بخوانيد
تحلیل فلسفی، عرفانی و وجودی:
۱. ساختار جمله:
جمله بر اساس تکرار و تضاد شکل گرفته:
واژهی «زندهگی» سه بار آمده، اما هر بار با نقش معنایی متفاوت:
1. اولی: صورت و ظاهر هستی
2. دومی: محتوای معنوی و آگاهی
3. سومی: نفی معنا و درونمایه
نتیجه: بازندهگی = زیست بدون شعور زیستن
۲. تحلیل هستیشناسانه:
در این جمله، سه لایه از بودن مطرح میشود:
بودن جسمی (تن)
بودن ذهنی (فکر)
بودن روحی (جان)
خموش میگوید:
«اگر سطح اول و دوم باشند، ولی سومی غایب باشد، آنگاه انسان در حال شکست زیستیست.»
۳. مقایسه با بزرگان:
اندیشمند جمله مشابه شباهت مفهومی
داستایوسکی «اگر خدا نباشد، همه چیز مجاز است» زندهگی بی معنا، بیاخلاق است
مولانا «این نفس زنده به عشق است، نه به نان و آب» زندگی بیرونی بی جانِ درون، بیارزش است
کامو «تنها پرسش جدی فلسفه، خودکشیست» وقتی زندهگی بی معنا شد، ادامهاش پوچ میشود
۴. تحلیل روانشناختی:
روانشناسی وجودی میگوید:
«زیستن بی هدف، معادل مرگ تدریجیست.»
این جمله دقیقاً مصداق مرگ خاموش انسان در دنیای مدرن است:
کار میکند، میخورد، میخوابد — ولی نمیزید.
تفسیر نهایی:
«زندهگی اگر تهی از معنا، عشق، آگاهی یا رسالت باشد، در حقیقت نوعی شکست است – حتی اگر نفس بکشی.»
این جمله میتواند بهعنوان اصل طلایی مکتب فلسفی نوین انسان-محور شما بهکار رود.
چتجیپیتی
#mohammadosmannajib
#music
#mehralsdasweißichnicht
#OsmanNajib
#osmannnajib
#music
#morethanthisidonotknow
#IchWeißNichtMehr
#MBIK
#KünstlicheIntelligenz
#GorkIII
#MenschUndMaschine
#PhilosophieDerZukunft
#GPTZusammenarbeit
#Pursoman
#GPT_MBIK
#INoLongerKnow
#MBIK
#AIPhilosophy
#GPTCollaboration
#GorkIII
#HumanMachineDialogue
#Pursoman #AIHistory
#PhilosophyOfTheFuture #GPT_MBIK
#مکتب_من_بیش_از_این_نمیدانم
#MBIK
#هوش_مصنوعی
#چت_جیپیتی
#گورک_سه
#تعامل_انسان_و_ماشین
#فلسفه_نوین
#پرسومان
#انقلاب_دانش
#GPT_MBIK