پیروزی ترامپ در انتخابات کی ها را خنداند و کی ها را گریاند؟
عبدالصمد ازهر ۰۶/۱۱/۲۰۲۴
بیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا رغم تبلیغات مسلسل نظر سنج ها مبنی بر نزدیکی آرای هردو با کمی چربی کاملا هریس، آب سردی بر دیگ جوشان هیزم کشان آتش جنگ در اوکراین، فلسطین و لبنان ریخت و در طول امروز از سنگ صدا برامد ولی از بایدن و هریس نه. صرف در پایان کامل نتایج بود که هر یک این ها به ترامپ مبارکی گفتند. این که چنین انتخابی خوب شد یا بد، موضوع دیگر است که هر کسی، هر گروهی، هر حزبی و هر کشوری از ورای عینک باورها و منافع خود به آن می نگرد. این نتیجه، راست گرایان افراطی را به خصوص در اروپا، خورسند و معتقدان راستین و همچنان ممثلان ظاهری قانونمندی و ارزش های مقبول جهانی را اندوهگین ساخت.
اما در این میان کی ها را گریاند؟
ولادیمیر زلینسکی رییس جمهور اوکراین، آنالینا بیربوک وزیر امور خارجه آلمان و ریشی سوناک و بوریس جانسن صدر اعظمان پیشین بریتانیا، یقیناً گریسته و به عزا نشسته خواهند بود.
فدراسیون روسیه انتظار دارد با قطع حمایت مالی و نظامی کاخ سپید از اوکراین مطابق تبلیغات انتخاباتی ترامپ، روابط عادی دولت با دولت را برقرار کند. این، ممکن است، اما نه به آن آسانیی که بعضی ها تصور د ارند، بلکه با یک معامله ی با سود هنگفت. ترامپ اصولاً بازرگان است و همیشه در پی آنست تا از راه قانونی یا غیر قانونی، اخلاقی یا غیر اخلاقی، به صورت علنی یا مخفی و با رضا یا به زور هدفش را که سود است به کف آرد. ضرورت غرب در مجموع برای گشایش دوباره بازار بزرگ روسیه به روی صادرات غرب، که در اثر تعزیرات شدید کاملاً بسته شده است از یک طرف و بحران خطیر اقتصادی که در اثر به دوش کشیدن بار گران کمرشکن جنگ در اوکراین و از دست دادن انرژی ارزان روسیه سراسر اروپا را فر ا گرفته است از سوی دیگر، برقراری دوباره روابط و تعاملات سیاسی – اقتصادی را یک پدیده مرغوب و منطقی می گرداند. سیاست پُخته شیطانی بایدن، آن روباه مکار، اروپا را گام به گام در دام پرداخت هزینه های سنگین جنگ در اوکراین انداخت و آن را چنان در خصومت با روسیه کشاند که بازگشت از آن بدون تغییر در رهبری ها دشوار خواهد بود. به این گونه، اروپای به بحران برده و ضعیف را از آن رقابت ها و تمایلات خودگردانی و یگان سرپیچی باز گرداند، محتاج حمایت و بازار اجباری گاز و نفت امریکا با بهای بلند، ساخت. سرمایه ها نیز از ترس بحران، از اروپا به امریکا انتقال یافتند تا با بدبختی اروپاییان، امریکا را خوشبخت بسازند.
در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ، وقتی وی با این استدلال که گویا چون ناتو وسیله ی دفاع از اروپا است، چرا باید امریکا هزینه آن را تامین کند، فشار وارد می کرد که اروپا کم از کم همان دو در صد از تولید ناخالص خود را به ناتو اختصاص دهد، کشورهای اروپا، از آن جمله جرمنی نتوانست آن در صدی را بپردازد. دلیل آن این بود که بر حفظ توازن معمول اقتصادی خود منهمک بودند. اما پالیسی بایدن جرمنی را آنقدر از حراست منافع ملی و آسایش شهروندان دور و بی اعتنا ساخت که با وجود بحران کاملاً بی سابقه اقتصادی و از پا افتادن روزمره بزرگترین صنایع آن، به شمول افتخار صنعتی آن فولکس واگون، زمامداران کشور اکنون نه تنها بوجی های نقدینه و مقادیر عظیم اسلحه سنگین را به اوکراین و اسراییل تقدیم کرده می روند، بل آن دو در صد تولید ناخالص را به ناتو نیز می پردازند.
چین که از زمان حاکمیت گذشته ترامپ، به مثابه دشمن شماره یک در پالیسی خارجی امریکا قرار داد ه شد و برای جلوگیری از توسعه اقتصاد و تحدید بازار چین، به هر وسیله یی متوسل و با زیر پا کردن معیارهای پذیرفته شده در تجارت و معاملات جهانی تعزیرات و تعرفه های غیر معمول را بر آن روا داشت و با ختم اشغال و تقدیم دو دسته قدرت به طالبان در افغانستان، خود را برای مصاف با چین در آب های پاسفیک آماده کرد، شاید این بار بنا بر دلایلی خوشبینی محتاطانه داشته باشد. یکی از این دلایل می تواند ناشی از ضرورت باز کردن دوباره بازار پهناور چین برای تولیدات امریکا و متحدانش بنا بر دشواری های اقتصادی باشد و دلیل دیگر، احتمال کاهش تشنج در ارتباط با تایوان، بنا بر اولیت های مالی ـ اقتصادی ترامپ، می تواند باشد. اما در سیاست سودجویانه او، وضع تعرفه های بلند بر فراورده های خام و پخته کشورهای دیگر، به شمول اروپا، جایگاه برجسته خواهد داشت و عقب روی در آن وجود نخواهد داشت.
اما بیایید کمی بر این مسئله مکث کنیم که چرا ترامپ رغم پشت کردن به «ارزش های دموکراتیک امریکا»، بی ارزش دانستن حفظ محیط زیست، باورهای تبعیضی و سقید پوست گرایی، مهاجر ستیزی، هجوم گستاخانه بر کانگرس، این مرکز قانونگزاری و محور قدرت امریکا، اتهام های سنگین جنایی مطرح در دادگاه های امریکا و … موفق شد آرای مردمان را در سر تا سر امریکا و همچنان آرای کالج انتخاباتی (نخبه گان انتخاباتی) را به اصطلاح خود شان جاروب کند و چه عواملی باعث شدند مردم امریکا از بایدن و هریس روگردان شوند؟
ایجاد تصنعی فضای ترس و رعب با تبلیغ خطر کذایی حمله اتومی روسیه بر اروپا و پایگاهای امریکا و تمویل و تجهیز جنگ در اوکراین و سپس همزمان به اسراییل درجنگ خاور میانه، که باعث گردید مبالغ و منابع گزافی به جای هزینه شدن در بهبود وضع بشری خود امریکایی ها، به جنگ ها انتقال و بر ثروت کمپنی ها و کارتل های تولید اسلحه افزوده شده برود؛ بیکاری، افزونی بیچاره گی و بی خانه گی در اثر این سیاست؛ دروغ گویی، دو رویه گی و ارتکاب جنایات فوق ضد بشری در زیر نقاب بشر دوستی بالخصوص در فلسطین؛ تبلیغات وسیع جمهوری خواهان علیه پالیسی دموکرات ها در برابر مهاجران، از جمله عواملی اند که مردم از ایشان رو گردانند و به ترامپ که با شعار همه برای امریکا و بازگرداندن عظمت به امریکا، بارقه امیدی می دیدند و روشنی هایی برای پایان جنگ را انتظار داشتند، رو آوردند. جامعه مسلمانان و به خصوص عرب ها از پشتیبانی عنعنوی شان از دموکرات ها بریدند و در میان سیاهان کشور نیز بر موضع عنعنوی طرفداری از دموکرات ها دوگانه گی به میان آمد.
د ر روی نقشه یی که تلویزیون ها ایالت های موید نامزدان را به رنگ سرخ برای جمهوری خواهان و آبی برای دموکرات ها نمایش می دادند، به صورت باور نکردنی رنگ سرخ بر سراسر نقشه پهنای چشمگیر داشت. حتا ایالت های دایماً آبی هم رنگ سرخ گرفته بودند. این، یک چرخش بزرگ در اذهان عامه امریکا را که از اوضاع جاری خسته شده اند نشان می دهد. احتمالاً این چرخش به انتقال قدرت خلاصه نشود و پی آمدها و خواست های بیشتر در پی داشته باشد که آینده آنها را به نمایش خواهد گذاشت.
گرچه تفاوت بزرگی در پالیسی های دو حزب بزرگ امریکا نسبت به جهان وجود ندارد و این ستراتژیست های مسلط اند که آن را تنظیم می کنند، به نظر بنده، احتمالا یگانه خوبی ترامپ مخالفت وی با جنگ های پر مصرف خواهد بود. دیده شود، بدون شک آنچه در دیگ ااست در چمچه خواهد آمد.
۱۶/۰۸/۱۴۰۳
۰۶/۱۱/۲۰۲۴