پاکستان بهای تروریست پروری خود را می پردازد
نویسنده: مهرالدین مشید
تنش ها میان کابل و اسلام آباد و کش و قوس ها بر سر گروه های تروریستی
نطامیان پاکستانی در تبانی با زمامداران سیاسی این کشور، مار هایی را که از پنج دهه بدین سو در آستین پروریده بودند تا از آنان برای رسیدن به اهداف راهبردی شان بر ضد هند و دست یابی به عمق استراتیژی شان در افغانستان سود جویند، اکنون معلوم می شود که این گروه های تروریستی همه هار شده اند و خواب خوش و رویا های طلایی را در چشمان نظامیان پاکستانی شکسته اند. پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان و سفر غیرمترقبه ی جنرال فیض حمید رئیس پیشین آی اس آی و اکنون زندانی به حرم فساد، به کابل و چیدن مهره ها در دستگاه ی طالبان، گمانه زنی ها بر این بود که پاکستان به اهداف راهبردی خود در افغانستان نایل آمده است؛ اما دیری نگذشت که رابطه ی کابل و اسلام آباد با آغاز حمله های طالبان پاکستانی یا تی تی پی به پاکستان و میانجیکری های ناکام سراج الدین حقانی بهم خورد. پس از آن حمله های تی تی پی به پاکستان افزایش یافت. شگفت آور این است که حالا پاکستان حکومت طالبان را حامی تروریسم عنوان می کنند. در این تردیدی نیست که طالبان یک گروه ی تروریستی برخاسته از آستین نظامیان پاکستانی است و حالا حامی و میزبان بیش از ۲۲ گروه ی تروریستی اند که دیروز همه تحت حمایت کامل نظامیان پاکستانی بسر می بردند.
در این روز ها حمله های طالبان پاکستانی یا تی تی پی بر نظامیان این کشور بیش از هر زمانی افزایش یافته و پاکستان بهای تروریست پروری خود را می پردازد. تحریک طالبان پاکستان ادعا کرده است که در ماه اکتوبر ۲۰۲۴ میلادی، ۲۶۲حمله بالای سربازان پاکستانی انجام داده اند که در آن ۳۲۶ نیروی امنیتی و نظامی کشته شده اند. این در حالی است که این گروه در طول سال ۲۰۲۳ بصورت مجموعی ۸۸۱ حمله و در سال ۲۰۲۲ میلادی ۳۶۷ حمله در پاکستان انجام داده بود، که حمله های سال ۲۰۲۳ منجر به کشته شدن بیش از ۲۱۹۳ سرباز پاکستانی شده است. طالبان پاکستانی، در سال روان پنج حمله انتحاری، در وزیرستان شمالی و جنوبی، ۵۷ حمله را در پشاور و ۴۰ حمله نیز در بلوچستان انجام داده است. طالبان پاکستان اعلام کردهاند که تعداد جنگجویان آنان روز به افزایش است، و شمار زیادی از جوانان در مدارس و دانشگاههای پاکستان خواهان عضویت در این گروه هستند.
ارتش پاکستان نیز اعلام کرده است که در سال ۲۰۲۳، ۱۸ هزار و ۷۳۶ عملیات نظامی در سراسر کشور انجام داده و در آن ۵۶۵ شبهنظامی کشته شدهاند. بر اساس آمار ارتش پاکستان، بیش از یکهزار نفر، از جمله ۲۶۰ افسر و سرباز، در حمله های تروریستی جان خود را از دست دادهاند. پاکستان ادعا کرده که رهبران تحریک طالبان پاکستان از افغانستان برای برنامهریزی حمله های خود استفاده میکنند. خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان در اظهارات اخیر خود از حمله به پناهگاههای فرامرزی تیتیپی در خاک افغانستان تحت عنوان عملیات «عزم استحکام» خبر داد؛ اما بسیاری از احزاب پاکستان با راه اندازی عملیات عزم برضد تی تی پی مخالفت کرده و آن را موجب بی ثباتی منطقه خواندند.
پس از بازگشت طالبان به قدرت، انتظار می رفت که روابط بین اسلام آباد و کابل در بهترین سطح خود قرار بگیرد، اما برخلاف این انتظار ها روابط دو کشور همواره با تنشهای فزاینده مواجه شده است. مهمترین علت این تنش ها عبارت اند از موجودیت تحریک طالبان پاکستانی در افغانستان و عدم اقدام امارت طالبان برضد آنان؛ جنجال بر سر خط دیورند؛ پناهنده گان افغانستانی در پاکستان؛ نفوذ هند در افغانستان؛ چالش های تجارتی بین افغانستان و پاکستان و امنیت و تروریسم. هر دو کشور یکدیگر را متهم به حمایت از گروههای تروریستی میکنند. طالبان مدعی اند که نظامیان پاکستانی داعش را تمویل و تجهیز نموده و جهت راه اندازی حمله های تروریستی به افغانستان می فرستند. به همین گونه پاکستان ادعا دارد که تی تی پی با حمایت طالبان افغانستان، به پاکستان حمله می کنند. تحریک طالبان پاکستانی در واقع یکی از عوامل اصلی اختلافات بین اسلام آباد و کابل است که تلاش های اسلام آباد به دلیل بی توجهی طالبان افغانستان بی نتیجه مانده است. ممکن طالبان افغانستان از تی تی پی به عنوان یک ابزار فشاری علیه پاکستان در مذاکرات آینده استفاده کند، تا از طریق آنها تلاشهای پاکستان برای تأمین امنیت در مرزها و مقابله با تهدید های داخلی را دچار دشواری کنند.
افزایش تعداد ترورهای هدفمند در پاکستان و رشد فعالیت گروههای تروریستی نشاندهنده یک موج جدید از ناامنی و نگرانیها در این کشور است. این حمله ها نشانگر تلاشهای گروههای تروریستی برای تحکیم نفوذ و تاثیر در منطقه است، بهویژه در شرایط پس از خروج نیروهای ناتو از افغانستان. با توجه به این شرایط، حال بر پاکستان است که در برابر طالبان افغانستان چه رویکردی را اتخاذ می نماید. به تشدید تدابیر امنیتی در مرز های خود و یا با انتخاب گزینههای دیپلماتیک برای حل اختلاف ها و تسهیل در فرایندهای صلح وارد اقدام هایی می شود تا از تشدید ناامنیها و فعالیتهای تروریستی در منطقه جلوگیری شود. با توجه به پیچیده گی تاریخی و جغرافیایی منطقه، روابط بین افغانستان و پاکستان هر از گاهی با تنش های قومی، امنیتی و اقتصادی روبرو بوده که احتمال پایان یافتن آن در این زودی ها ممکن نیست؛ اما در عوض، تقویت همکاریهای اقتصادی، گفت و گو های صلح و تقویت ارتباطات دیپلماتیک میتواند سبب کاهش تنشها و بالا رفتن اعتماد متقابل بین طرفین شود؛ زیرا طالبان افغانستان برای تثبیت موقعیت خود در منطقه، به جلب رضایت همسایه و دوست دیرینه ی خود پاکستان بیش از هر چیز دیگری نیاز دارند و در عین زمان پاکستان نیز چنین چشم داشتی از طالبان افغانستان دارد که با توجه به موجودیت تی تی پی در افغانستان و بی میلی امارت طالبان به دلیل روابط و قرار های ایده ئولوژیک با این گروه، تحقق آن بعید به نظر می رسد.
هرچه باشد، اختلاف میان طالبان افغانستان و اسلام آباد در واقع تفاوت نظر بر سر امتیاز گیری و معامله بر سر گروه های تروریستی است؛ زیرا دولت های هر دو کشور یکی پیشینه ی تروریست پروری و دیگری هم برخاسته از آغوش اداره ی استخبارات پاکستان است. در این ميان جهان نباید رابطۀ نظامیان پاکستان را با گروههای تروریستی دست کم بگیرد و حساب حکومت این کشور را از آنان جدا بپندارد. هر نوع اشتباه در این مورد معنای بزرگ ترین غفلت تاریخی را دارد. نیرو های صلح دوست و عدالت پسند جهان آگاه اند که چنین غفلتی نه تنها فاجعۀ یازدهم سپتمیر را به بار آورد؛ بلکه تروریسم را چنان تقویت کرد و گسترش داد وپی در پی تولد های جدیدی مانند داعش به ارمغان اورد که امروز به مثابۀ خطری فراتر از القاعده امنیت و ثبات جهان را به خطر افگنده است. امروز شاهد هستیم که چگونه کشور هایی مانند عراق و سوریه و افغانستان و لیبیا در آتش فاجعۀ تروریسم می سوزند و تروریسم امنیت جهان را به خطر افگنده است. بدون تردید این غفلت تاریخی پی آمد های خطرناکی را در پی خواهد داشت که وقوع آن را هرگز با عنوان کردن اشتباۀ استراتیژیک نمی توان، توجیه کرد.(۱)
در این تردیدی نیست که سیاست در جهان امروز جز بازی فریب آلود با انسان و تمدن و دستاورد های مثبت بشری، چیز دیگری نیست؛ اما پاکستانی ها از زمامداران تا نظامیان، گروههای سیاسی و مذهبی و ملا های آن سیاست را با تروریسم آمیخته و در زیر ردای دین رنگ آمیزی کرده که سیاست و دین را در قاموس پاکستانی ها با تروریسم سخت گره خورده است. این سبب شده تا تروریسم در پاکستان بحیث ابزاری برای بهره گیری های سیاسی استفاده شود. این حقیقت تلخ را مردم افغانستان می دانند که بیش از چهل سال در آتش بازی های تروریست پرورانه ی زمامداران ملکی و نظامی پاکستان رنج می کشند، ارزه ترین و بیمعنا ترین و فریب آلود ترین حرفی باشد. زمامداران پاکستان هر از گاهی خواسته اند تا با تحریف اوضاع و بازی های زبانی زمامداران تروریست پرور نظامی و ملکی پاکستان را سفید روی نشان بدهند.
این در حالی است که هر خواننده ای با مروری کوتاه کتاب هایی چون؛ ” تلک خرس” نوشته ی دگروال محمد یوسف؛ کتاب های احمد رشید چون؛ ” طالبان: اسلام ، نفت و بازی بزرگ جدید” و ” طالبان زنان تجارت مافیا و پروژه عظیم نفت در آسیای مرکزی”؛ “جنگ اشباح” نوشته ی ستیفن کول و کتاب های ” آهن پوش” و ” داستان جهاد” کرنیل امام و کتاب حسن عباس زیر نام ” بازگشت طالبان” به ساده گی نه تنها از عمق تروریست پروری های نظامیان و زمامداران ملکی پاکستان آگاه می شود؛ بلکه به این نکته آگاه می شود که زمامداران پاکستان خود محصول بازی های تروریستی جنرالان این کشور و از قربانیان آنان اند. از همین رو است که تروریسم تار و پود حکومت های ملکی و نظامی پاکستان را درهم تنیده و اندام بیمار این کشور با تار های تروریستی بخیه زده است. هرچند اکنون طالبان افغانستان طلایه داران تروریسم و حامی گروه های تروریستی اند؛ اما تا زمانی که این زخم سرطانی در جنوب آسیا موجود باشد، کشور های همسایه و حتا جهان از شر تروریسم در امان نخواهد بود. گزارش های تحقیقاتی زیادی به نشر رسیده که دست ماموران آی اس آی را در فعالیت های تروریستی در منطقه و جهان تایید می گند.
با به قدرت رسیدن طالبان، افغانستان به دارالقرای گروه های تروریستی بدل شد و شمار زیادی از گروه های تروریستی در رکاب طالبان وارد افغانستان شدند. این سفربری چالش بزرگ به امنیت و صلح و ثبات افغانستان و فرصتی برای قدرت نمایی و مانور های گروه های تروریستی بود. این گروه ها بخاطر رهایی از قیمومیت استخبارات پاکستان وارد افغانستان شدند و منافع گروه های تروریستی با منافع پاکستان در تضاد واقع شد. کار بجایی رسید که حتا شبکه ی نور چشمی آی اس آی یعنی شبکه ی حقانی هم نتوانست، از مخالفت گروه های تروریستی برضد پاکستان چیزی کم کند؛ زیرا گروه های تروریستی به لاقیدی عادت دارند؛ اما آنان ناگزیر بودند تا به فرمایش های آی اس آی عملیات های خویش را تنظیم کنند. این برای آنان خوشایند نبود و در بیعت به رهبر طالبان افغانستان گویا خود را به استقلال رسیده احساس کردند. اینجا بود که منافع گروه های تروریستی با منافع پاکستان تصادم کرد و گروه های یاد شده هر یک فرصت حمله به کشور های مطلوب خویش را یافتند. حال پاکستان است که بهای تروریست پروری خود را می پردازد و نظامیان این کشور بیشترین قربانیان این بازی اند. هرچند تنش ها میان کابل و اسلام آباد بر سر حمایت از گروه های تروریستی و کش و قوس ها بر سر این گروه ها است؛ اما آنچه امروز بهایی را که پاکستان می پردازد، همه بهایی است که بخاطر تروریست پروری های خود می پردازد. پاکستان تنها با حمله های رو به افزایش تی تی پی و حمله های گروه های جدایی طلب بلوچ ها و در این اواخر قیام شیعیان در پاره چنار و برافراشتن بیرق زینبیون نیز مواجه است؛ بلکه بدترین بحران اقتصادی را پشت سر می گذارد و در گ داب سیاسی غرق شده است. هرچند صندوق بین المللی پول پس از برداشتن تعزیرات بر پاکستان بخاطر حمایت و تمویل گروه های تروریستی، در ماه اکتوبر هفت میلیارد دالر به پاکستان داده است؛ اما این کمک ها به اقتصاد بیمار پاکستان بسنده نیست. در همین حال فساد اداری و بویژه فساد مالی نظامیان این کشور ضربه ی سنگین دیکر بر پاکستان است. این همه نشان میدهد که عمر پاکستان بسر رسیده و حمله های رو به افزایش گروه های مخالف این کشور را به سوی تجزیه سوق خواهد داد. یاهو
پاورقی:
۱ – دراین تردیدی نیست که هنوز هم دهها گروه تروریستی در پاکستان فعال بوده که در جنگ های افغانستان و کشمیر و حتا عراق و شام از نظامیان پاکستان فرمان می بردند. گزارش هایی وجود دارد که بیش از هفتاد گروۀ تروریستی در پاکستان فعال بودند که لشکر طیبه، سپاۀ صحابه، لشکر جنگوی، سپاۀ محمد و دهها گروۀ دیگر در بستر جهاد افغانستان برضد شوروی پیشین با کمک های مالی عربستان وامریکا و انگلیس بوسیلۀ نظامیان پاکستان ساخته شدند. بر بنیاد گفته های کرنیل امام، طالبان افغانستان نیز در سال های 1369 به رهبری ملاعمر پیش از سرنگونی رژیم نجیب بوسیلۀ نظامیان پاکستان ساخته شد. چنانکه در دهه ۱۹۹۰ حافظ محمد سعید به کمک عبدالله عزام، از معلمان اسامه بن لادن، لشکر طیبه را تأسیس کرد. پس از پیروزی مجاهدین افغان، این گروهها فرصت ایجاد پایگاههای آموزشی در داخل افغانستان را به دست آوردند. لشکر طیبه همچنین زیر نظر ارتش و استخبارات پاکستان پایگاه خود را در منطقه مریدک نزدیک لاهور ایجاد کرده بود. بسیاری از گروههای کوچکتر دیگر هم قبلا تشکیل شده بودند، مانند گروه جیش محمد که توسط مولانا مسعود ازهر که اوایل سال ۲۰۰۰ در کراچی تشکیل شد بود اما در سال ۲۰۰۲ به دلیل فشارهای بین المللی دولت پاکستان این گروه را غیرقانونی اعلام کرد. این گروههای جهادی متحد القاعده پیش از حمله آمریکا به افغانستان به طالبان در افغانستان نیز کمک میکردند. در دسامبر سال ۲۰۰۷ سیزده گروه همفکر متحد شدند و “تحریک طالبان پاکستان” را اعلام کردند. بیتالله محسود به عنوان نخستین رهبر تحریک طالبان پاکستان انتخاب شد. وی در سال ۲۰۰۹ در یک حمله هوایی ارتش پاکستان کشته شد. حکیم الله محسود، که پس از بیتالله به قدرت رسید، نیز در جریان حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به وزیرستان شمالی در نوامبر ۲۰۱۳ کشته شد. رهبران طالبان پاکستان پس از کشته شدن حکیم الله محسود که به تندروی شهرت داشت، خان سعید الیاس سجنا را بحیث رهبر خود برگزیدند. وی در سال 2018 در منطقۀ وزیرستان بوسیلۀ طیاره بدون سرنشسن با معاونان خود کشده شد. بعد از آن تحریک طالبان پاکستان تحت رهبری نور ولی محسود که یک شخصیت مذهبی است تا یک مبارز، و از سال ۲۰۱۸ مسئولیت آن را بر عهده دارد، روابط نزدیک خود را با القاعده، حفظ کردهاست.
گفتنی است که موازی با این حرکت تی تی پی مولانا صوفی محمد گروهی را در سال ۱۹۹۲ به نام “نفاذ شریعت محمدی” در منطقۀ سواد بوجود آمد که هدف آن او تاسیس نظام شرعی در منطقه های قبایلی باجور سوات و در دیر پاکستان بود. در حمایت از گسترش آنها یک شورش مسلحانه به وجود آمد که آن را “جنگ سیاه” نامیدند. نظامیان پاکستان به سرعت وارد عمل شد، و پرویز مشرف، رئیس جمهور وقت پاکستان فعالیت این گروه را در سال ۲۰۰۲ ممنوع اعلام کرد. این گروه نیز بعد ها فعالیت های خود را برضد حکومت پاکستان با گروۀ تی تی پی هماهنگ نمود. پس از یک رشته بم گذاری ها و حمله به چینایی ها و حالا هم حمله به نیرو های نظامی پاکستان رابطه میان تی تی پی و حکومت پاکستان را به تشنج بی پیشینه بدل کرده است.