عملیات ویژه برای احیای هارمونی جهانی نابود شده توسط آمریکا
«کشورهای بیشتری با گرایش به سوی بریکس، سعی میکنند از دیکتاتوری آمریکا رها شوند». ورا ژردیوا (Vera Zherdeva)
آندری مارچوکوف (Andrey Marchukov)
ولادیمیر باتیوک (Vladimir Batyuk)
ا. م. شیری
عملیات ویژۀ نظامی برای احیای هارمونی جهانی که آمریکا به طرز احمقانه نابود کرده است، ضروری بود.
آیا هنری کیسینجر، سیاستمدار مشهور آمریکایی و ضد شوروی با تجربه تصور میکرد تا زمانی زنده بماند که کارشناسان روس وی را به دلیل این واقعیت که او بر اساس وضعیت واقعی عمل کرد و از دنیای رؤیاها دوری جست، سرشناس و عاقل خطاب کنند؟
اندرو کوریبکو، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، مقالهای برای گلوبال تایمز چین نوشت و در آن استدلال میکند که روسیه، با انجام عملیات ویژۀ نظامی، برای اصلاح «ناهنجاری تاریخی» که پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمد، تلاش میکند. او متذکر میشود که ایالات متحده با استفاده از این موقعیت، سعی کرد سلطۀ خود را در جهان تثبیت نموده، آن را تک قطبی نماید.
در مقاله گفته شده است: «آمریکا مدتهاست که با کشورهای در حال توسعه به طرق مختلف، از جمله به روش جنگ اطلاعاتی، مداخله سیاسی و اعطای وامهایی که در ازای آنها کشورها مجبور به قبول تعهدات زیادی میشوند، بدرفتاری کرده و از آنها سوء استفاده میکند. بسیاری از آنها به شدت از ایالات متحده رنجیدهاند و دیدند که آمریکاییها چه رفتار وحشتناکی با وطنشان دارند. رهبران این کشورها سعی کردند هر بار که چنین فرصتی برای آنها فراهم آمد، احساس نارضایتی خود را در جهت تقویت استقلال راهبردی کشورهای خود هدایت کنند». و تاکید شده است که آنها عملیات ویژۀ نظامی در اوکراین را برای نشان دادن نارضایتی خود از سیاست آمریکا بهانه قرار دادهاند.
نقش اصلی را در اینجا البته، سنگین وزنهایی مانند هند و به ویژه چین بر عهده گرفتند. روشن است که سرمایهگذاری آنها در طرح یک کمربند، یک جاده به توسعۀ تعدادی از کشورهای جنوب جهانی کمک کرد. و هرچه اقتصاد قدرتمندتر باشد، وزن سیاسی نیز بیشتر خواهد بود. و اکنون کشورهای گروه بریکس شامل برزیل، چین، هند و روسیه و آفریقای جنوبی، اصلاح جهان را آغاز کردهاند.
اما، این واقعیت که این مقاله در یک نشریۀ چینی منتشر شده است، تعجب آور نیست. چین به دلیل خردورزی و دوراندیشی مورد ستایش قرار میگیرد، اما ایالات متحده به خاطر طمع، خودخواهی و تلاش برای تحمیل سبک زندگی آمریکایی در همه جا و به همه مورد سرزنش قرار میگیرد. شایان ذکر است که نویسندۀ مقاله یک دانشمند علوم سیاسی آمریکایی است. آیا این بدان معناست که آمریکا کم کم میبیند و میفهمد که اصل «من میتوانم، به هر کجا بخواهم بروم، میروم»، در سیاست خارجی دیگر مناسب نیست؟ ولادیمیر باتیوک آمریکایی، رئیس مرکز امنیت آتلانتیک شمالی توصیه میکند که برای نتیجهگیری عجله نکنید:
– آمریکا کشور بسیار بزرگی است. افراد مختلفی در آنجا زندگی میکنند. کسانی هستند که واقعیت را میبینند و می فهمند که جهان چند مرکزی است و نیروهای مختلفی در آنها فعالیت میکنند. و متوجه میشود که یکی از اینها برای همه شناخته شده است؛ او هنری کیسینجر است. باید به آن توجه کرد. ما به زودی صدمین سالگرد این مرد مبرز را جشن خواهیم گرفت. دانشمندان علوم سیاسی دیگری هم هستند که بیشتر آنها به مکتب رئالیسم سیاسی تعلق دارند. اما واقعگرا بودن در آمریکای مدرن خیلی خوب نیست. در میان تشکیلات سیاسی، در دولت به اصطلاح سایه، عقاید کاملاً متفاوتی وجود دارد.
مطبوعات آزاد: یعنی نباید روی این موضوع حساب کرد که عقل سلیم در سیاست خارجی آمریکا غالب خواهد شد؟
ــ دقیقاً. افراد زیادی علاقهمند به ادامۀ بیخردی هستند. آنها از این راه پول زیادی به دست میآورند.
مطبوعات آزاد: اگر در واقعیتی موازی باشند، چگونه با آنها تعامل کنیم؟
ــ این سؤال دشواری است. اکنون همۀ رهبران کشورهایی که نمیخواهند از غرب پیروی کنند، یعنی کشورهایی مانند روسیه، چین، برزیل، آفریقای جنوبی یا هر کشور دیگر که میتواند سیاست خارجی مستقل در پیش بگیرد، با آن مواجه است.
مطبوعات آزاد: آیا واقعاً کشورهای بیشتری به دنبال خروج از زیر نفوذ غرب هستند؟ یا فقط کشورهای بریکس قادر به انجام این کار هستند؟
ولادیمیر باتیوک: در میان چنین کشورهایی هم اکنون کشورهای پیشرو منطقهای زیادی مانند ترکیه و عربستان سعودی وجود دارند. در واقع، اساساً این موضوع یک انتخاب ایدئولوژیک نیست، بلکه موضوع رفاه جمعیت این کشورها است که یا باید سیاست خارجی مستقل در پیش بگیرند و یا با یک سوت واشنگتن، اقتصاد خود با انواع تحریمها تخریب نموده، روابط اقتصادی سودآور خود را قطع کنند. و بسیاری از کشورها نیز حتی نمیدانند که چرا باید این کار را بکنند.
و این در واقع همان چیزی است که دانشمند علوم سیاسی آمریکایی در مقاله خود در بارۀ آن مینویسد: «صعود اقتصادی غرب کاملاً ناشی از استثمار جنوب جهانی و ناعادلانه است. زیرا، ایالات متحده قوانین بینالمللی را خودسرانه نقض میکند. در همین حال، بلوک بریکس از قدرت اقتصادی خود برای تسریع اصلاحات با هدف دموکراتیک، برابر و عادلانهتر کردن روابط بینالمللی استفاده میکند».
اما آنچه او نادیده میگیرد این است که هژمونی ایالات متحده به هیچوجه یک ناهنجاری تاریخی نیست. آندری مارچوکوف، مورخ و روزنامهنگار، چندین نمونه از تاریخ جهان را که یکی از امپراتوریها از کشورهای همسایه قدرتمندتر شد و ارادۀ خود را بر آنها تحمیل کرد، یادآوری میکند. روم باستان، امپراتوری بیزانس، امپراتوری شارلمانی یا کارولینگ، امپراتوری بریتانیا از این جملهاند. اگر جنوب را بگیریم، این امپراتوری عثمانی بود که زمانی تمام اروپا در مقابل آن به خود میلرزید. همیشه یکی قدرتمندترین و تأثیرگذارترین بوده و بدون کوچکترین تردیدی از قدرت خود استفاده کرده است، به جز روسیه. یک زمانی در تاریخ کشور ما را «ژاندارم اروپا» مینامیدند. اما این تعریف توسط بدخواهان آشکار ما رایج شد.
ــ در واقع، ابتدا الکساندر اول، و سپس نیکولای اول، آنچه را که ما اکنون «نظام امنیت جمعی» مینامیم، در اروپا ساختند، که بر ارزشهای محافظهکار راست مبتنی بود و با روندهای انقلابی، بهویژه در اروپای غربی مقابله کرد. روسیه سعی کرد آنها را در آنجا متوقف کند تا به قلمرو خود گسترش نیابند. این اتحاد مبتنی بر تعامل و درک متقابل امپراتورهای روسیه، پروس و اتریش-مجار بود. در این دوره هیچ صحبتی از هژمونی روسیه نبود. علاوه بر این، امپراتوران ما برای اعمال هزمونی تلاش نکردند. پس از انقلاب این ایده مطرح شد که تجربۀ انقلاب سوسیالیستی را ترویج کنند تا تمام جهان سوسیالیستی بشود و در اوایل دهۀ ۲۰ قرن گذشته نیز قابلیت حیات خود را نشان داد.
این مورخ همچنین یادآور شد که پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده رو در روی یکدیگر قرار گرفتند، جهان دو قطبی شد، البته، هر یک با متحدان خود. و انگلیس به سایه رفت، مستعمرات خود را از دست داد و به نظر میرسید قدرت آن مستحیل شده است. اما این فقط یک توهم بود. مجمعالجزایر مهآلود نفوذ مالی خود را در جهان حفظ کرد. اما این دقیقاً همان فلز نفرتانگیز است که باعث میشود چرخ آسیاب سیاستهای بزرگ بچرخد.
ــ آری، اکنون میبینیم که این بریتانیای کبیر است که به پیشران مبارزه با جهان چندقطبی تبدیل شده است. محافل مالی و سیاسی آن به جهان تک قطبی مبتنی بر پتانسیل مالی بریتانیا و قدرت نظامی آمریکا علاقمند هستند. و آن را اکنون در اوکراین به وضوح میبینیم. روسیه مدافع این است که همۀ کشورها در دفاع از منافع خود از حقوق برابر برخوردار باشند. آندری مارچوکوف معتقد است که ایالات متحده و انگلیس میخواهند همه کشورها را به زیر سلطۀ خود درآورند و کل اروپا را تابع منافع خود سازند.
برگرفته از: تارنمای مطبوعات آزاد
۲۹ اردیبهشت-ثور ۱۴۰۲