شهروندی بنیاد عملی دموکراسی

شهروندی به مفهوم منتفی امت نیست. بلکه رویکرد عملی از دموکراسی است٬ که در انتقال قدرت به اساس رای از مبانی برابری اجتماعی٬ در همه ابعاد علوم انسانی٬ مطلوب نتیجه داده است. در جوامع سنتی به خصوص افغانستان ترویج برتر جوی دینی٬ شهروندی و اصل برابری را٬ منتفی امتی دین اذعان می کنند. در این تحلیل: ایمان یا تکامل فردی و اخلاق معنوی چون وجدان جمعی جامعه و حقوق شهروندی را٬ به اساس باور داشتن به رب العالمین در برابر روحیه استبدادی چون تنها رب المسلمین دانستن٬ به بررسی میگیریم.
· ایمان: صدق قلب و اقرار آن در الفاظ زبان٬ که چیستی صدق عبارت از: نور عقل در شناخت عقل کُل و نار عشق در سوختن پرده های دوری٬ مسبب تکامل فردی تا رسیدن به مقام تاج کرامت٬ که اوج ایمان حق الیقین می شود.
· اخلاق جمعی: ایمان در اسلام٬ در بین مسلمان برابر و یکسان نیست(در نزد الله محفوظ است) اما اخلاقیات و ضد آن٬ چون وجدان جمعی محسوب گردیده که در افغانستان مبانی قوانین مدنی و جزایی می تواند گردد. اما مبانی قوانین توسعه یا تصدی٬ اکثراً از میثاق های بین المللی و دکترین همان رشته٬ مبانی شده و در تضاد اخلاقیات٬ همانا وجدان جمعی قرار نمی گیرد.
· شهروندی: در جوامع چند فرهنگی اصل برابری عقیدتی بنیاد عدالت اجتماعی است – و منشاء قوانین هم در بی طرفی از ادیان٬ به تصویب می رسد. که این رویکرد سکولاریستی در واقع٬ ماهیت لیبرالیسم دانسته شده است.
در نتیجه و افغانستان:
راه حل منطقی برای افغانستان می توان تصویب چند ماهیتی٬ در قوانین مدنی و جزای بود – یعنی مدنیت و جزا٬ نظر به باور هر شهروند معین گردد. و یا قوانین مدنی و جزای در اعتدالی به تصویب رسد٬ که خط قرمز هیچ باور اخلاقی شهروندان را٬ عبور نکرده باشد. و همچنان همه در برابر آن قوانین٬ وجدان خویش را٬ ببینیده باشد. در این حالت قوانین صورت العمل پیدا می کند – در صورتیکه قوانین مخالف جهت ارزش ها قرار داشته باشد٬ حکومت ماهیت دیکتاتوری گرفته و باید برای هر شهروند یک پلیس یا عسکر مقرر کند تا قوانین به فعلیت یا عمل جاری گردد٬ که مقرر یک عسکر برای هر شهروند٬ ناممکن ترین عملی استکه٬ باور داریم: دیکتاتوری تداوم ندارد.
«فقیری»