جو بایدن چرا گریست؟
عبدالصمد ازهر ۲۴/ ۰۷/ ۲۰۲۴
جو بایدن رییس جمهور ایالات متحده امریکا که از مدتی زیر فشار کهولت، بیماری و اختلال حافظه قرارداشت ولی حاضر نبود از نامزدی برای دور دیگر ریاست جمهوری کنار رود، بالآخر بیماری کووید ۱۹ به حسابش رسید و صداهای مخالفت با ادامه مبارزات انتخاباتیش از درون حزب دموکرات را نیرو بخشیده مجبورش ساخت ناتوانیش را بپذیرد و از ادامه کارزار انتخاباتی کنار رفته نایب خود کامالا هریس Kamala Harris را به جای خود به حیث کاندید معرفی نماید.
در مراسم اعلان ناگهانی این تصمیم از جانب وی در روز یکشنبه ۲۱ جولای ۲۰۲۴، بارک اوباما رییس جمهور اسبق هم حاضر بود و صحبتی داشت که در جریان آن بایدن پشت به حاضران کرده اشک هایش را پاک و اندکی بعد از رو آوردن به حاضران باز هم نم های دور چشمانش را خشک کرد. او که نتوانسته بود با ادامه مسوولیت ریاست جمهوری، ادامه و ثمرات بیشتر ستراتژی پیاده کرده خود را ببیند و آن را تکامل داده افتخار بزرگ بر سبک امریکایی را به نام خود ثبت کند، عقده به دل ماند.
او که چند دوره سناتور، دو دوره معاون رییس جمهور(۲۰۰۹ – ۲۰۱۷) و یک دوره رییس جمهور (۲۰۲۱- تا کنون) بود، با کسب تجارب، به یک سیاستمدار مجرب و ستراتژیست برجسته مبدل مبدل گردیده پیروزی هایی به نفع هژمونی کشورش داشته است. وی قبل از این مراحل، در مقام یک سناتور پیشتاز برجسته گردیده بود ولی در چند بار تلاش برای نامزدی مقام ریاست جمهوری، یا به دلایل کم تجربه گی و یا به دلایل اتیکی و سرقت از بیانیه های رهبران و شخصیت های دیگر، پیروزیی نداشت.
او تجزیه و یا فدرالی ساختن کشورهای خاور میانه را جزء ستراتژی خود داشت. در پست معاونت بارک اوباما، به پیاده کردن این برنامه در عراق پرداخت. لیبیا پارچه پارچه شد و در سوریه رغم ناکامی این برنامه، شگاف های عمیقی در جامعه آن ایجاد شد. تبلیغات منفی مکررش در مورد افغانستان و این اظهاراتش که این کشور یکی شده نمی تواند و افغان ها نمی توانند ملت واحد باشند، برخاسته از همین نظر ستراتژیک وی بوده است.
در حالی که او مانند تمام رهبران اسبق امریکا همواره نسبت به افغانستان به دلیل نپیوستن به پکت های نظامی سنتو و سیتو و پابندی به موضع عدم انسلاکش، نظر منفی داشت و در مورد تمام «خاور میانه بزرگ، به اصطلاح بوش کوچک» که در برگیرنده افغانستان نیز می شود، همان گونه که یاد شد، دیدش خصمانه بود، اما در صحنه بین المللی با استعداد بلند ستراتژیک و مهارت های حیله گرانه، توانست در جهت توسعه هژمونی امریکا، دستاوردها داشته باشد. وی یکی از طرفداران جدی توسعه ناتو به طرف شرق بود. با برنامه گسترش هنوز هم بیشتر آن به اوکراین، روسیه را به کارزار نظامی سنگین و دراز مدت کشاند و از راه وضع تحریم های شدید خواست آن را از جهات نظامی و اقتصادی از پا بیندازد. برای این منظور اروپا را، که فاصله اش به تدریج از امریکا زیاد شده رفته بود و امریکا در وجود آن رقیبی برای سلطنت جهانیش می دید، با لطایف الحیل در هردو راستا در سمت سیاست خویش قرار داد. تا حدی که با تحریم منابع سرشار انرژی ارزان، اعم از گاز و نفت، که اقتصاد شگوفان اروپا، بالخصوص المان، از آن تغذیه می کرد، نه تنها صنایع و صادرات اروپا را ضربه فنی زد بلکه اقتصاد آن را با رکود مواجه کرده انفلاسیون رو به بالا، قیمت های بلند و بیکاری مزمن روز افزون، زنده گی را بر اقشار نادار و متوسط تلخ گردانید. در یک عملیات مخفی سبوتاژ، لوله گاز نورد ستریم را در اعماق بحر منفجر و امید المان و کشورهای دیگر را از این منبع بریده دست نگر گاز خیلی بلند قیمت امریکا کرد. صنایع بزرگ و کوچک یا از پا افتادند و یا به لنگش نامیمون دچار گشتند. این امر باعث انتقال سرمایه و صنعت از اروپا به امریکا شد.
در عین زمان فشار ممتد و تحمیل رقابت بر دولت های اروپایی در تمویل، تجهیز، تدارک و پیشکش انواع اسلحه سبک و سنگین زمینی، هوایی، بحری و ارسال نیرو زیر نام مربیان از یک طرف و سهم گیری فعال در تخصیص دو در صد عاید ناخالص داخلی برای ناتو، بار گرانی بود که بر شانه های اروپا گذاشته شد. علاوه بر آن تزیید افسانوی در تخصیص فوق العاده برای متحول ساختن نیرو و تکنولوژی نظامی ملی و اماده ساختن نیروهای نظامی برای جنگ همه شمول، بار گران دیگریست که کمر شهروندان را خم کرده و ثقلت کامل آن را طبقه های بی بضاعت و متوسط، تحت پرده تجاوز روسیه به اروپا، به دوش می کشند (به طور مثال المان رغم رکود اقتصادیش، یک صد ملیارد یورو را برای این منظور تخصیص داد). اروپا، به مصداق این که قمار را باختی حریف را از دست مده، در راستای دشمنی با روسیه و قبول مصارف در اوکراین، چنان پیش رفته است که این امر بر ایش بیشتر از امریکا حیثیت ننگ و ناموس را گرفته است. با آنکه در کنفرانس اروپایی منعقد در لندن که اخیراً به ابتکار و دعوت صدر اعظم جدید و رهبر حزب کارگر بریتانیا کی یر ستارمر Sir Kier Starmerبرگزار شد، تعهد کردند در صورت انتخاب شدن ترمپ به ریاست جمهوری و قطع پشتیبانی او از اوکراین، به ادامه کمک به آن کشور در نبرد علیه روسیه ادامه دهند، ولی واقعیت ها حاکی از آنند که بدون حمایت مادی از منبع سرشار دالر بدون پشتیوانه امریکا و امکانات وسیع دیگر آن، اروپا در این کارزار در کوتاه مدت از نفس می افتد.
این یکی، دیگر اینکه در نشست پر سر و صدای سران ناتو به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد تاسیس آن در واشنگتن (۹-۱۱ جولای ۲۰۲۴)، کشورهای اروپا در کنار دشمنی با روسیه، رغم خواست و منافع ملی شان، به د شمنی با چین نیز چنان کشانده شدند که در اعلامیه نهایی نشست متبارز گردید.. این انکشاف نو، اروپا و بالنتیجه ناتو را فراتر از حوزه عنعنوی دست اندازی های آن، در خصومت های سیاسی، نظامی و اقتصادی با چین قرار می دهد و ایالات متحده از تقابل منفرد با چین برامد ه بعد از این محتملا اروپا و ناتو را با خود خواهد داشت.
از مدت هاست که امریکا سرعت انکشاف چین و سر برآوردن دوباره روسیه را خطر بالقوه در برابر امپراتوری جهانیش می دیده و در زمان فعلی پیشرفت های نوین اقتصادی و نظامی چین و روسیه این خطر را به بالفعل ارتقا داده است. بنا بر آن در کنار تلاش هایی که برای ایجاد فاصله میان آن دو به عمل می آورد، می کوشد با استفاده از تحریم ها، تعرفه های بلند غیر متعارف، جنگ های نیابتی و هر وسیله ممکن دیگر، جلو رشد آن ها را بگیرد. سرعت انکشاف هند از نگاه فیصدی نسبت به چین هم بالاتر است. اما عجالتاً امریکا از اظهار دشمنی با آن پرهیز نموده کوشیده است موقتاً آن را با استفاده از دشمنی اش با چین در کنار خود گیرد و به الاینس چهارگانه جاپان، استرالیا، هند و امریکا بکشاند. اما مودی رهبر هند در کنار نزدیکی بی سابقه با واشنگتن، مناسبات اقتصدی، نظامی و سیاسی با فدراسیون روسیه را نیز از نظر نینداخته، در سفر اخیرش به مسکو قراردادهای بزرگی را به امضا رساند.
نتیجه این که: بایدن توانست با پلانگذاری دقیق، اروپا را چنان سلب صلاحیت، ناچار به اتکا بر امریکا و بازار انحصاری خود گرداند، که برده وار منافع خود را به خاطر منافع امریکا قربان و نارضایتی مردمش را با تبلیغات وسیع جنگ بزرگی که در راهست، فرو نشاند.
اما تحریم ها، ضبط سرمایه ها و دار ایی های بانکی وتحمیل جنگ های نیابتی با سهم گیری فعال و علنی اتحادیه اروپا و ناتو، دستاوردش معکوس آنچه بود که انتظار داشتند.
جریان مقادیر هنگفت و متداوم گاز و نفت به چین و هند و کشورهای دیگر، کمر اقتصاد روسیه را بست و عکس العمل بسیاری از کشورهای جهان سوم در برابر سیاست های تحر یم و ضبط دارایی ها، ذهنیت معکوس ایجاد نموده موجبات نزدیکی شان با روسیه و چین و محتاط شدن در رابطه با غرب را فراهم آورد. کشورهای با اهمیتی به بریکس پیوستند و متقاضیان زیادی در انتظار پیوستن به آن اند.
خلاصه کلام این که، ستراتژی های یاد شده بایدن در برابر اروپا، برایش موفقیت بار آورد ولی تاکتیک های ضربه زدن اقتصادی و به انزوا بردن روسیه و چین، پس لگد Backfire بدی برای غرب داشت.
سخن در مورد اوکراین را نیز در یک جمله خلاصه می کنم: سوگمندانه در این کشمکش ابر قدرت ها، ملت بزرگی قربانی می شود و کشوری زیبا و پیشرفته منهدم می گردد.
جو بایدن نه بر این قربانی ها و حقیر شمردن حیات انسان ها گریست و نه به خاطر سقوط اقتصاد و فرهنگ اروپا. هردوِ، خواست و پیامد برنامه های خودش بود. او بر ناتوانی و محرومیت شخصش از ادامه تخت و بخت امپراتوری اشک ریخت و بر دور ماندن از تطبیق برنامه های هم مانند آن.
۰۳ / ۰۵/ ۱۴۰۳
۲۴ / ۰۷ / ۲۰۲۴