جبههٔ شرقی یمن: میدان نبردی تازه برای قدرتهای منطقهای و جهانی


نویسنده: مودّه اسکندر ــ
با شدت گرفتن جنگ یمن، نبرد برای نفوذ در مناطق شرقی این کشور وارد مرحلهای حساس شده است. عربستان سعودی و امارات متحدهٔ عربی در تلاش برای تثبیت سلطهٔ استراتژیک خود هستند، اسرائیل دامنهٔ حضور نظامی پنهانش را گسترش داده و ایالات متحده نیز بهطور مستقیم برای حمایت از متحدانش وارد میدان شده است.
تحولات شتابندهٔ این منطقه معادلات درگیریهای منطقهای را دگرگون کرده و یمن را به یکی از بازیگران کلیدی در توازن جدید قدرت بدل ساخته است.
در پی ازسرگیری محاصرهٔ دریایی صنعا بر کشتیهای عازم اسرائیل، که پاسخی به تداوم محاصرهٔ نوار غزه بود، ایالات متحده بهسرعت مداخله کرد و برای حمایت از همپیمان خود، موجی از حملات هوایی گسترده را علیه چندین استان یمن بهاجرا گذاشت که صدها کشته و زخمی بر جای گذاشت.
با اینحال، پاسخ یمن درنگی نداشت. نیروهای مسلح این کشور با اجرای عملیاتی کمسابقه، ناو هواپیمابر «یواساس ترومن» و ناوگان همراه آن را در دریای سرخ هدف قرار دادند؛ رخدادی که از ورود به مرحلهای تازه از رویارویی خبر میدهد.
اما پیامدهای این تنش صرفاً به جبههٔ دریایی محدود نمیشود. در داخل یمن، رقابت میان عربستان سعودی و امارات متحدهٔ عربی برای سلطه بر مناطق شرقی شدت گرفته است. کنترل این منطقه نهتنها بهمعنای تأمین مسیرهای حیاتی تجارت جهانی در دریای سرخ و تنگهٔ بابالمندب است، بلکه امکان ایجاد مسیرهای جایگزین انرژی را فراهم میسازد که تنگهٔ هرمز را دور میزنند. همین امر، شرق یمن را به کانون رقابت میان قدرتهای منطقهای و بینالمللی بدل کرده است.
مثلث طلایی: احیای نبرد نفوذ
تحولات ناشی از اقدامات ارتش همسو با انصارالله در حمایت از غزه رقابتی دیرینه برای نفوذ را بار دیگر شعلهور کرده است. در حالی که عربستان سعودی در حال گسترش حضور خود در المهره و حضرموت بوده و با اعزام نیروهای سلفی افراطی، مناطق نفتخیز را در کنترل خود میگیرد، امارات متحدهٔ عربی سلطهٔ خود را بر جزیرهٔ استراتژیک سقطری محکمتر کرده است ـــ جزیرهای که بنا بر گزارشها، درهای خود را به روی نیروها و عوامل اطلاعاتی اسرائیل گشوده است.
از آغاز جنگ یمن در سال ۲۰۱۵، امارات همواره تلاش داشته است تا کنترل سقطری را در دست بگیرد ـــ جزیرهای که بهدلیل موقعیت ویژهاش در محل تلاقی دریای عرب و شاخ آفریقا، و در مسیر بابالمندب و تنگهٔ هرمز، از آن با عنوان «جواهر اقیانوس هند» یاد میشود. این منطقه، که به «مثلث طلایی» معروف است، ابتدا بهعنوان پایگاهی برای «کمکهای بشردوستانه» امارات معرفی شد، اما در مدتی کوتاه این حضور به اشغال نظامی و تغییر بافت جمعیتی بدل گشت.
صالح منصور الیافعی، سردبیر وبگاه «صحنهٔ جنوبی»، در گفتوگو با کریدل میگوید:
آنچه امارات انجام داده است تصمیمی لحظهای نبوده، بلکه بخشی از برنامهای است که از پیش از جنگ روی آن کار میکرد. ابوظبی با اعطای تابعیت به گروهی از ساکنان سقطری، زمینها و مزارع کلیدی را از طریق آنها خریداری کرد. با آغاز جنگ و تشکیل ائتلاف موسوم به عربی به رهبری عربستان، امارات از این فرصت استفاده کرد و برنامهاش برای سلطه بر سقطری را عملی ساخت.
ابوظبی حتی تلاش کرده است اجارهنامهای ۹۹ ساله برای این جزیره تنظیم کند، زمینهای راهبردی آن را خریداری نماید، ذخیرهگاه گردشگری DSCOM را تحت کنترل خود درآورد، و یک نیروی شبهنظامی وفادار تحت عنوان «نخبگان سقطری» ایجاد کند. امارات همچنین با راهاندازی پروژههایی چون بیمارستان خلیفه بن زاید و شبکهٔ مخابراتی اماراتی، درصدد است حضور خود را در زندگی روزمره مردم جزیره نهادینه کند.
الیافعی بر این باور است که تحولات سقطری با رخدادهای المهره و حضرموت ارتباطی مستقیم دارد، زیرا همهٔ این مناطق جبههٔ شرقی یمن را تشکیل میدهند:
عربستان و امارات هر دو برای کسب کنترل این منطقه رقابت میکنند. ریاض بر وادی حضرموت تسلط دارد و برای کنترل المهره میجنگد، در حالی که ابوظبی بر ساحل حضرموت و سقطری چیره شده است. هر دو کشور شبهنظامیان وفادار خود را جایگزین ارتش و نیروهای امنیتی یمن کردهاند تا اهداف استراتژیکشان را پیش ببرند.
عربستان سعودی نیز بهنوبهٔ خود با استقرار نیروهای نظامی تحت پوشش عملیات «مبارزه با قاچاق»، در تلاش برای تحکیم نفوذ خود در المهره بوده است. این کشور با ایجاد پایگاههای نظامی، جلب حمایت رهبران قبایل محلی، و پشتیبانی از گروههای سلفی افراطی که با اهداف ایدئولوژیک و راهبردی آن همسو هستند، حضور خود را در این منطقه تقویت کرده است. با اینحال، این سیاستها تنشهای شدیدی را با جوامع محلی، که مخالف نظامیسازی استانشان توسط عربستان هستند، برانگیخته است.
مقاومت مردمی در برابر نفوذ خارجی
با گسترش حضور نظامی عربستان در المهره، موجی از اعتراضات گسترده علیه این اشغال نظامی شکل گرفته است. همزمان، سقطری نیز صحنهٔ ناآرامیهای فزاینده شده است؛ جایی که ساکنان آن آنچه را که «اشغالگری امارات» مینامند، بهشدت محکوم میکنند.
این اعتراضات در پی افشای اسناد محرمانهای شدت گرفت که نشان میداد وزیر حملونقل در دولت احمد عوض بن مبارک توافق کرده است که فرودگاه بینالمللی سقطری را به شرکت هولدینگ مثلث شرقی امارات واگذار کند. این معاملهٔ پنهانی میان خلفان المزروعی، نمایندهٔ امارات، و رأفت الثقلی، استاندار سقطری ـــ که خود تابعیت اماراتی دارد ـــ به امضا رسیده بود. این قرارداد در ادامهٔ توافقی پیشین انجام شد که بخشهایی از زمینهای فرودگاه را به شرکتهای اماراتی فروخته بود.
اما نفوذ امارات فراتر از کنترل فرودگاه رفته و به حوزههای مختلف گسترش یافته است. ابوظبی، با همکاری اسرائیل، بافت جمعیتی سقطری را دگرگون ساخته، عوامل اطلاعاتی خود را در جزیره مستقر کرده، و حضور نظامی خود را تقویت نموده است. بر اساس گزارشها، برخی چهرههای اطلاعاتی، از جمله سالم بن علی الشویحی، در حال آمادهسازی برای افتتاح یک مسجد اماراتی در این جزیره هستند.
امیر السقطری، دبیرکل کمکی کنگره ملی سقطری ـــ گروهی سیاسی که برای استقلال جزیره تلاش میکند ـــ در گفتوگو با کریدل توضیح میدهد:
راهبرد نفوذ امارات در سقطری چندوجهی است ـــ نظامی، اقتصادی، و فرهنگی. هدف آن محو هویت بومی سقطری از طریق ترویج فرهنگ اماراتی، برافراشتن پرچم این کشور، تغییر محتوای آموزشی مدارس و تشویق دانشآموزان به تحصیل در امارات است. امارات خود را از طریق رسانههای محلی بهعنوان «بزرگترین حامی سقطری» معرفی میکند. در حوزهٔ نظامی، ابوظبی پایگاههای نظامی احداث کرده، نیروهای وفادار همچون کمربند امنیتی و شورای انتقالی جنوب را مستقر نموده، و کشتیهای جنگی خود را در سواحل جزیره مستقر کرده است. همچنین، با ارائهٔ مشوقهای مالی، قبایل محلی را به خود جلب کرده است و جوانان را برای پیوستن به دستگاههای امنیتی امارات ترغیب میکند.
او میافزاید:
از نظر اقتصادی، امارات بر بخشهای حیاتی همچون سوخت و برق مسلط شده و از طریق شرکتهایی مانند ادنوک (ADNOC) و دیکسم پاور (Dixim Power)، دولت یمن را به حاشیه رانده است. پروژههای زیربنایی که در ظاهر سودمند بهنظر میرسند در واقع ابزاری برای تحکیم سلطهٔ ابوظبی هستند. حتی کمکهای بشردوستانه نیز بهعنوان ابزاری سیاسی برای تثبیت کنترل امارات بهکار گرفته میشوند.
با این حال، ساکنان سقطری در برابر این سلطهطلبی مقاومت کردهاند. آنها، با تشکیل جنبشهای ملی، بر مطالبهٔ حاکمیت مستقل جزیره تأکید کرده، تظاهرات گستردهای به راه انداخته، و هرگونه مداخلهٔ خارجی را قاطعانه رد کردهاند.
مداخلهٔ اسرائیل و گسترش نظامی آن کشور
از زمان آغاز جنگ یمن، تسلط امارات بر سقطری در چارچوب یک راهبرد ژئوپلیتیکی گستردهتر قرار گرفته است ـــ راهبردی که با حمایت واشنگتن و مشارکت فعال اسرائیل پیش میرود. همکاریهای نظامی و اطلاعاتی میان امارات و اسرائیل نخستینبار در سال ۲۰۲۰ آشکار شد؛ زمانی که مأموران اطلاعاتی اسرائیلی و اماراتی از این جزیره بازدید کردند. یک سال بعد، امارات ساخت تأسیسات نظامی در میون و سقطری، ازجمله یک باند فرود ویژهٔ هواپیماهای نظامی، را آغاز کرد.
در همین راستا، کشتی تکریم، متعلق به نیروی دریایی امارات، تجهیزات و پرسنل نظامی را به جزیرهٔ عبدالکوری منتقل کرد و مسؤولیت نظارت بر ساخت یک پایگاه نظامی در این جزیره را بر عهده گرفت. گزارشهای بعدی نشان داد که امارات و اسرائیل یک مرکز اطلاعاتی مشترک در سقطری ایجاد کردهاند، که مجهز به حسگرهای پیشرفته برای رهگیری فعالیتهای موشکی ایران و رصد مسیرهای دریایی در دریای سرخ و خلیج عدن است.
پس از عملیات طوفان الاقصی در اکتبر ۲۰۲۳، روند ساختوساز در جزیرهٔ عبدالکوری با شتاب بیشتری دنبال شد. باند فرودگاهی به طول سه کیلومتر احداث گردید که توانایی پذیرش هواپیماهای سنگین نظامی را دارد. همچنین، یک اسکلهٔ جدید به طول ۱۲۰ متر برای استقرار شناورهای بزرگ جنگی ساخته شد.
صالح الیافعی، روزنامهنگار یمنی، دراینباره میگوید:
اسرائیل بزرگترین بهرهبردار از سیطرهٔ امارات بر سقطری است. تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، باندهای نظامی جدیدی که قبلاً وجود نداشتند در این جزیره ساخته شدهاند. این شواهد نشان میدهد که اسرائیل قصد دارد از سقطری بهعنوان پایگاه پیشروی عملیات علیه انصارالله استفاده کند. چنین موقعیتی، امکان اجرای حملات با هزینهای کمتر را نسبت به عملیاتهای پیشین اسرائیل فراهم میآورد.
امیر السقطری، پژوهشگر دکترای حقوق، نیز در این باره توضیح میدهد که گرچه ایالات متحده پایگاه دائمی در سقطری ندارد، اما ناوگان دریایی آن در نزدیکی جزیره مستقر است و از مسیرهای دریایی حیاتی برای تأمین منافع خود محافظت میکند. وی میافزاید: «حضور اسرائیل در سقطری، هرچند بهصورت رسمی اعلام نشده است، اما گزارشهای متعدد از همکاریهای نظامی و اطلاعاتی اسرائیل و امارات حکایت دارند، از جمله مراکز نظارتی و شنود اطلاعاتی که در این جزیره استراتژیک فعال شدهاند.»
در میان رقابت بازیگران منطقهای و پیوندهای فزاینده میان کشورهای حوزهٔ خلیج فارس و اسرائیل، استانهای شرقی یمن بهطور فزاینده در بیثباتی و کشمکش فرو رفتهاند. با تشدید درگیریها در چندین جبههٔ همزمان، این منطقه بهسوی رویارویی بیسابقه در دریاها و گذرگاههای تجاری راهبردی سوق پیدا کرده است.
این تشدید تنشها ممکن است آغازی بر تحولات ژئوپلیتیکی عمیقی باشد که معادلات قدرت را در منطقه بازتعریف کرده و پیامدهای گستردهای در سطح جهانی به همراه خواهد داشت.
منبع: کریدل، ۱۸ مارس ۲۰۲۵
https://english.۱۰mehr.com/yemens ـ eastern ـ front ـ the ـ new ـ battleground ـ for ـ regional ـ and ـ global ـ powers/