تجزیۀ روسیه به سی و چهار قسمت
ولادیسلاو گولویچ (VLADISLAV GULEVICH)
ا. م. شیری
در حالیکه غرب برنامه دارد روسیه را به سی و چهار قسمت تجزیه کند، دیگر کشورها، بویژه ایران باید حساب خودش را بکند.
در بروکسل گفته شد: «اگر چئرناگوریه* میتواند عضو ناتو بشود، چرا کوبان یا چچن نه؟»
در ۳۱ ژانویه، در بروکسل، در ساختمان پارلمان اروپا، «پنجمین مجمع خلقهای آزاد پساروسیه» تشکیل گردید. این نشست توسط گروه محافظهکاران و اصلاحطلبان با عنوان «روسیۀ امپراتوری، تصرف، نسلکشی، استعمار. چشمانداز امپریالزدایی و استعمارزدایی»، به ریاست ریشارد لگوتکو، وزیر سابق آموزش و پرورش لهستان برگزار شد.
نسخههای تجزیۀ فدراسیون روسیه به شبهدولتهای متعدد مورد بحث قرار گرفت.
این اجلاس توسط آنا فوتیگا، وزیر امور خارجۀ سابق لهستان و کوزما زلاتوفسکی، نمایندۀ لهستان مدیریت شد. لیبرالهای فراری روسیه (پانامارف، اینازمتسف) و نمایندگانی از اوکراین حضور داشتند. یک موضوع خرابکارانه به این در فضای اطلاعاتی منتشر شده است: حذف فدراسیون روسیه از حل مشکلات جهانی و اعطای استقلال به مناطق مختلف آن روسیه که با مسکو مخالف هستند.
آنا فوتیگا در آستانه اجلاس نوشت: «گاز، نفت، آلومینیوم، زغال سنگ، اورانیوم، الماس، گندم، چوب، طلا و غیره در روسیه وجود ندارد. این منابع مال تاتارستان، باشقیرستان، سیبری، کارلیا، اویرات، چرکس، بوریاتیا، یاکوتیا، اورال، کوبان، نوگای و غیره هستند. برای اکثریت ساکنان این مناطق، اعم از اقلیت روس و جمعیت بومی، مسکو جنگ، سرکوب، استثمار و ناامیدی را به همراه دارد… ما باید بر مناطق و مردم فدراسیون روسیه، امکانات و چشمانداز برای حاکمیت آنها تمرکز کنیم… من با یانوش بوگایسکی موافقم (محقق ارشد در بنیاد جیمزتاون ممنوع در روسیه، در ایالات متحده، ترویج تقسیم روسیه بر اساس خطوط قومی). ممکن است دولتهای جدید طرفدار غرب در داخل فدراسیون روسیه ظاهر شوند… تجزیۀ آخرین امپراتوری استعماری در اروپا اجتنابناپذیر است».
چیرهدستی لهستانیها در پروژۀ فروپاشی روسیه تصادفی نیست. جغرافیای سیاسی لهستان سه دکترین علیه روسیه تدوین نموده است: تشکیل یک پایگاه ضد روسی مرکب از جمهوریهای اوکراین، لیتوانی و بلاروس (ULB)؛ ایجاد یک حفاظ ضد روسی بین دریاهای بالتیک و سیاه- بین دریاها (Intermarium)؛ تشکیل یک اتحاد ضد روسیه از کشورهای واقع در بین دریاهای آدریاتیک، بالتیک و سیاه (ABC). هر یک از این دکترینها در گسترش جداییطلبی در روسیه نقش دارند. سه آموزه با سه ایدئولوژی مطابقت دارد: والنرودیزم (Wallenrodyzm)- استفاده از نیرنگ و خیانت برای رسیدن به هدف؛ وینکلریدیزم (Winkelriedyzm)- از جانگذشتگی و خود قربانی کردن برای شکافتن جبهه دشمن؛ پرومتئیزم (prometeizm)- تضعیف امپراتوری روسیه و کشورهای جانشین آن، از جمله اتحاد شوروی، از طریق حمایت از جنبشهای استقلالطلبانۀ ملیگرا.
فهرست شرکت کنندگان در نشست ۳۱ ژانویه نشان میدهد که غرب میخواهد چه کسانی را در روسیه با «شفاعت» لهستانی «خوشحال» کند: چچن (با نمایندگی تروریست فراری احمد زاکایف)، اینگوشتیا (احمد اوزدو)، چرکس (فاطمه تلیسوا)، سیبری (استانیسلاو سوسلوف)، «جمهوری لاپلند» به پایتختی مورمانسک (بیورن سافرانوف)، «جمهوری پسکوف» (آرتیوم تاراسف)، «جمهوری نوگای» (انور کورماناکایف)، «کازاک دُن» (الکساندر زالاتاریوف)، تاتارستان (یولیا فایزرحماناوا)، باشقیرستان (روسلان گاباسوف)، «جمهوری اویرات (آلتای)» (داور داورژیف)، «اینگریا» به پایتختی سانپترزبورگ (پاول مزرین)، کالینینگراد، در فهرست کونیگزبرگ نامیده شده است (فلوریان شور)، کارلیا (دمیتری کوزنتسوف)، ایدل اورال (رافیس کاشاپوف) و غیره.
به عنوان مثال، جنبش آزاد ایدل-اورال در بریتانیای کبیر تأسیس شد و هدف آن از بین بردن مردم ترک (تاتارستان، باشقیرستان، چوواش) و فینو-اورال (ماردُویا، اودمورتیا، ماری اِل) از روسیه است. این امر فدراسیون روسیه را به دو بخش نابرابر از سواحل اقیانوس منجمد شمالی از طریق منطقۀ ولگا تا قزاقستان تقسیم میکند و منجر به تشکیل منطقۀ بیثباتی مزمن اورال-ولگا میشود. آتش گرفتن یک مرکز جداییطلب در نزدیکی مسکو میتواند به سرعت منجر به اختلال در عملکرد دستگاه دولتی در سراسر کشور شود. و در غرب آنها میخواهند خود مسکو را به «جمهوری مسکو» تبدیل کنند (نمایندۀ این بخش در بروکسل ایلیا لازارنکو بود).
در اجلاس «مردم آزاد پساروسیه» در مورد «هویت سانپترزبورگ» ؛ در مورد آمادگی قزاقهای دُن برای جدایی از روسیه؛ در مورد جنگ ۱۳۸ سالۀ روسیه و بوریات؛ در مورد نقش کلیدی مردم غیرروس فدراسیون روسیه در تضمین امنیت آوروآسیا و غیره سخنها شنیده شد.
از نظر غرب، مردم روسیه ابزاری هستند برای نابودسازی دولتمداری روسیه. گونتر فهلینگر، عضو پارلمان اتریش، پیشنهاد کرد روسیه را با استفاده از الگوی آزمودۀ مونتهنگرو به ۳۴ ایالت تقسیم کند. مونتهنگروها از قومیتهای فرعی مردم صربستان هستند. مونتهنگرو دسترسی صربستان به دریای آدریاتیک را مسدود میکند. بنابراین، وقتی سیاستمداران طرفدار غرب با برنامه و پول اتحادیۀ اروپا و ایالات متحدۀ آمریکا به قدرت رسیدند، مونتهنگروها را مردمی جداگانه اعلام کردند و آنها را به ناتو کشاندند.
اتریشی گفت: «اگر مونتهنگرو میتواند عضو ناتو باشد، چرا کوبان یا چچن نباشند؟… ما نمیتوانیم اجازه دهیم این فدراسیون وحشتناک و تروریستی واقع در شرق ما ادامه پیدا کند. وجود آن با منافع راهبردی ما مطابقت ندارد… ما باید روسیه را نابود کنیم… این برای آینده بسیار مهم است».
به جای فضای منظم سیاسی آوروآسیا که بواسطۀ فدراسیون روسیه ایجاد شده، غرب مجموعهای از «دشمنیهای» قومی تصنعی را به نمایش میگذارد که کاملاً به منابع خارجی پشتیبان وابسته است.
مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۱۸ بهمن-دلو ۱۴۰۱
*- چئرناگوریه- مونتهنگرو- قرهداغ، منطقهایی در جنوب شرقی اروپا در ساحل دریای آدریاتیک در اثر سیاست «بالکانیزه کردن» یوگسلاوی، در سال ۱۳۸۵ از صربستان جدا شد. مترجم