برجسته کردن و نادیده گرفتن
چگونه میتوان با استفاده از تعابیر و قالبها افکار عمومی را شکل داد
نویسنده: مصاحبۀ روزنامۀ حزب کمونیست آلمان با پروفسور سابینه شیفر (۱)مترجم: م. نوری برگرفته از : وبسایت «عصر ما»، ۲۶ اوت ۲۰۲۲ *
پس از آغاز جنگ در اوکراین به یکباره کاشف به عمل آمد که ارسال سلاح به مناطق جنگی به برقراری صلح کمک میکند و نه به دامن زدن هر چه بیشتر به جنگ. این تابوشکنی در سیاست خارجی آلمان به لطف هیاهوهای مداوم رسانههای دولتی و خصوصی از سوی اکثریت مردم آلمان مورد تأئید قرار گرفت. در این راستا تولیدکنندگان خبر از شیوۀ «قابسازی» استفاده کردند و استفاده میکنند. وب سایت «عصر ما» در رابطه با مقولۀ «قابسازی» و کارکرد آن با سابینه شیفر، پروفسور مدرسۀ عالی رسانه، ارتباطات و اقتصاد در فرانکفورت ــ ماین و رئیس انستیو «مسئولیت رسانهها» در برلین صحبت کرده است که در ذیل میخوانید:
عصر ما: خانم الیزابت ولینگ (۲)، محقق زبانشناسی تعریف سادهای از «قابسازی» ارائه داده است: «انتقال زاویۀ دید خود به دیگران»، چیزی که در هر بحثی از آن استفاده میشود. پس چه موقعی «قاب سازی» مشکلساز است؟
سابینه شیفر: اولاً باید اذعان کرد که نمیتوان قابسازی نکرد. ما از زبان پیچیده و بسیار رشدیافتهای با واژههایی با معانی مشخص استفاده میکنیم. وقتی میخواهیم موضوع معینی را توضیح دهیم باید واژههای مناسب و معینی را انتخاب کنیم. اگر بهجای واژههای مناسب واژههای دیگری را انتخاب کنیم، زاویۀ دید دیگری به مخاطب میدهیم. در کنار این نوع قابسازی عادی، قابسازی عالمانه و استراتژیک دیگری نیز وجود دارد که هدف از استفاده از آن تأثیرگذاری بر افکار عمومی است. تعیین مرز دقیق و مشخصی بین انواع قابسازیها بسیار دشوار است.
عصر ما: چگونه فردی ناشی و ناوارد میتواند قابسازی استراتژیک را تشخیص دهد و چگونه باید با آن برخورد کرد؟
سابینه شیفر: اگر از واژههایی با بارِ منفی نظیر دشنام یا انگ استفاده شود، افراد ناوارد و علیالعموم همۀ ما میتوانیم بهسادگی آن را تشخیص دهیم. استفاده از واژۀ «دیکتاتوری زیستشناسی محیط» تلاشی است در همین راستا تا هر گونه بحث در این رابطه را ناممکن سازد.(۳)
مثال دیگری که میتوان در این زمینه زد استفاده از اصطلاح «جنگل مصنوعی هام باخر» است که همه، حتی کسانی که نفعی سیاسی از آن نمیبرند با آن همراهی میکنند. مالکین جنگل «هام باخر» واژۀ جنگل مصنوعی را به قطعهای از جنگل اطلاق کردند که گویا میخواستند از آن حفاظت کنند ولی در اصل عبارت جنگل مصنوعی برای جنگلی استفاده میشود که بهدست انسان ساخته شده و درختان آن برای قطع کردن و فروش پرورش داده شدهاند. و به این ترتیب مجوز قطع درختان این قسمت از جنگل توجیه شد. یا مثال دیگر، غالب ما ناخودآگاه لغت کارگر و کارفرما را اشتباه میگیریم. در زبان ما ساختار لغت کارفرما طوری است که انگار کارفرماست که کار ارائه میدهد، در حالیکه برعکس این کارگر است که نتیجۀ کار خود را ارائه میدهد و نه کارفرما. در مباحث حساسی مانند سهم کارفرما در پرداخت حق بیمۀ کارگر، باید از واژههایی حتی اگر نا رست هم باشد استفاده کرد تا موضوع برای همه قابل فهم باشد.
عصر ما: مرکز فدرال آلمان برای آموزش سیاسی در تعریف «تئوری توطئه» مینویسد: معتقدین به تئوری توطئه در هر واقعهای سئوال میکنند: این واقعه بهنفع چه کسی بود؟ بنابه این تعریف، مارکس و لنین هم معتقد به تئوری توطئه بودند؟ این سئوال مطرح میشود که امروزه تفکر انتقادی چگونه میتواند عمل کند؟
سابینه شیفر: این سئوال، پرسش بیربطی نیست و اتفاقاً سئوال درستی است، زیرا منتقدینی که اصول اساسی اقتصاد ما را زیر سئوال میبرند واقعاً با مشکلات آن مواجهاند. نه فقط در آلمان بلکه در کلیۀ کشورهای غربی چنین سوءبرداشتی وجود دارد که دموکراسی و سرمایهداری را برابر با هم و لازم و ملزوم یکدیگر میپندارند، در حالیکه قانون اساسی ما در این زمینه بیطرف است. در دهۀ ۱۹۳۰ میلادی یک نابغۀ آمریکایی بهنام ادوارد برنیز موفق شد مفهوم دموکراسی را با مصرف کالاها و آزادی پیوند دهد (۴) و این مبنای عمل فعلی سازمان حفاظت از قانون اساسی آلمان (۵) است. هرکس سیاستهای اقتصادی را مورد سئوال قرار دهد بلافاصله مظنون به اقدام علیه امنیت کشور میشود.
علاوه بر این از انگهایی نظیر «معتقد به تئوری توطئه» و سایر انگها استفاده میشود تا منتقدین بیاعتبار شوند. و به این ترتیب نمیتوان تفاوتی بین کسانی که موضع بیطرفی در رابطه با موضوع معینی دارند و کسانی که تلاش میکنند ارتباط وقایع و مسائل را در بعد جهانی درک کنند، قائل شد. طرح این مسأله که چه نهادهایی، چه بنیادهایی، چه اطاقفکرهایی و چه اشخاصی در طراحی و پیشبرد آن وقایع و مسائل دخیل بودهاند، بهعنوان تئوری توطئه ارزیابی میشود. بهعنوان مثال اکنون با بهانۀ «قطع وابستگی» به نفت و گاز روسیه، قصد بازگشت به استفاده از منابع انرژی فسیلی و تکنولوژی کهنه و قدیمی را دارند و دیگر کسی از انرژیهای تجدیدپذیر که تحقق آن حتی به تعویق افتاده صحبتی نمیکند. در اصل این وظیفۀ رسانههاست که اینگونه مسائل را آشکار کنند. بهعبارت دیگر رسانهها هستند که باید به این سئوالات بپردازند که لابیگریها چه نقشی در این مسأله دارند و کدام لابیها از این سیاست حمایت میکنند. طرح سئوالاتی از این قماش را نباید به حساب «تئوری توطئه» گذاشت. پدیدههایی نظیر لابیگری، پیشبرد منافع گروهی و نظایر آن همیشه وجود داشته و اکنون هم وجود دارد.
عصر ما: چه نقشی فرمولبندی جملات یا بهکار بردن تعابیر معینی در شکلدهی افکار عمومی دارد؟
سابینه شیفر: در این رابطه میتوان به اعتراضات مدنی که صاحبان قدرت بروز آن را برای پائیز آینده پیشبینی میکنند، اشاره کرد. از همین حالا «قابسازی» آغاز شده، به این صورت که معترضین مفروض را پیشاپیش بهعنوان «راست افراطی» یا «راست عوامگرا» طبقهبندی کردهاند. بنابراین مشاهده میشود که از فرمولبندی معینی استفاده میشود تا برخورد صاحبان قدرت با مشارکتکنندگان در این اعتراضات مشروع جلوه داده شود. البته در این رابطه این موضوع را هم نباید فراموش کرد که طبیعتاً افرادی از گروههای راست افراطی که به قصد بهرهبرداری از اعتراضات به آن خواهند پیوست وجود دارند که نباید به آنها اجازۀ چنین کاری را داد.
زبانشناس آمریکایی «جرج لاکف» (۶) برای تبیین تأثیر این نوع فرمولبندیها از اصطلاح «برجستهسازی با نادیده گرفتن» استفاده میکند. معنی این اصطلاح این است که مسائل در قالب معینی طرح میشوند تا توجه مخاطب بهسمت معینی جلب گردد. بر عکس با «نادیده گرفتن»، مسائل معینی حذف میشوند یا به آنها اشارهای نمیشود یا بهکلی مخفی نگه داشته میشوند تا دید مخاطب به سمت و سوی معینی هدایت و تصویر معینی در ذهن وی خلق گردد. این روند پروسهای است که ناخودآگاه در ذهن ما پیش میرود و مقابله با آن منوط به شناخت مکانیسمهای آن است.
عصر ما: سال ۲۰۱۴ شما به اتفاق رونالد تودن (۷) کتابی تحت عنوان «اوکراین همسایۀ روسیه، هدف آتی منافع استراتژیک» منتشر کردید. آیا از آن موقع تغییری در قابسازی کذایی در رسانههای آلمان میبینید؟
سابینه شیفر: بههیچ عنوان. برای خود ما هم وضعیت فعلی خیلی تکاندهنده بود. اکنون میزان فروش این کتاب بهشدت افزایش یافته. هدف ما از نوشتن کتاب بهنوعی تکمیل گزارشات رسانههای غالب بود، نه فقط برای تبیین و توضیح منافع روسیه، بلکه برای جلب توجه افکار عمومی به استراتژی ناتو و توضیح محتوا و ماهیت توافقنامۀ کذایی دربارۀ همکاریهای اوکراین با اتحادیۀ اروپا. در اصل ما همان کاری را انجام دادیم که بعدها شورای برنامهگذاری کانال دوم دولتی آلمان، ZDF انجام داد و از رسانههای دولتی خواست نحوۀ گزارشدهی را تغییر دهند. لازم به ذکر است که چنین اتفاقی تاکنون نیفتاده است و کماکان افسانههایی نظیر این که مناقشۀ اوکراین با انضمام شبهجزیرۀ کریمه به روسیه آغاز شد در حال تکراراند.
عصر ما: رسانهها هنوز هم از تعابیر و کلیشههای دوران جنگ سرد استفاده میکنند. آیا بهکار بردن این تعابیر هنوز هم کارآیی دارند؟
سابینه شیفر: استفاده از تعابیر و تصویرسازیهای دوران جنگ سرد، ازجمله قلمداد کردن روسیه بهعنوان دشمن، از حیث جنبۀ تبلیغاتی آن طبیعتاً هنوز هم مؤثراست. این نوع قالبهای امتحانشده و موفق همواره قابل بازسازیاند. الان ممکن است برای ما قابل تصور نباشد ولی در مورد فرانسه هم اگر تلاش مداوم و مؤثری صورت گیرد این اتفاق خواهد افتاد. قابسازی نگاه به کلیّت مسأله را محدود میکند. ما امروزه این پدیده را در محدود کردن گفتمان در مبحث ارسال تسلیحات که گویا نشانۀ همبستگی با اوکراین است میبینیم، امری که بسیار خطرناک است. میشل فوکو (۸) گفته است که ایجاد گفتمان به مقدار زیادی در ارتباط با قدرت است. آن کسی که تسلط بر ایجاد گفتمان داشته باشد کسی است که سیر وقایع را تعیین میکند.
* https://www.unsere-zeit.de/hervorheben-und-ausblenden-۱۷۱۸۸۰/
۱ــ Sabine Schiffer
۲ــ Elizabeth Wehling، خانم الیزابت ولینگ زبانشناس آلمانی کتابی تحت عنوان «قابسازی سیاسی Politische Framing»نوشته است که در آن شیوههای بهکاربردن واژهها و تعابیر جهت تأثیرگذاری بر افکار عمومی را به تفصیل توضیح داده است. (توضیح مترجم)
۳ــ واژۀ آلمانی «Ökodiktatur» دارای بارِ سیاسی است و به معنی وحشتی است که دولتها از تغییرات اقلیمی و ضرورت حفاظت از محیط زیست در بین مردم ایجاد میکنند تا بتوانند اقداماتی نظیر ایجاد محدودیتها و ممنوعیتها، افزایش قیمتها در راستای مجبور کردن مردم به صرفهجویی و علیالعموم محدود کردن آزادیهای فردی را توجیه کنند. (توضیح مترجم)
۴ــ Edward Bernays روانشناس اطریشیالاصل و خواهرزادۀ زیگموند فروید را میتوان استاد پروپاگاندا دانست. کتاب وی تحت همین عنوان در اوایل قرن بیستم در آمریکا منتشر شد. این کتاب هنوز هم پس از گذشت قریب به یک صد سال از انتشار آن، کتاب مرجع در عرصۀ پروپاگانداست. در مطلب فوق این گفته که این روانشناس موفق شد مفهوم دموکراسی را با مصرف کالاها و آزادی پیوند دهد اشاره به اقدامات او در زمینۀ تبلیغات دارد. وی در تبلیغاتی که در جهت افزایش سود یکی از کارخانجات تولید سیگار بود دست به ابتکار جالبی زد. در آن سالها سیگار کشیدن بانوان در انظار عمومی امری مذموم بود. ادوارد برنیز ترتیبی داد که در روز و ساعت معینی چند تن از زنان مشهور و مقبول جامعه در خیابانی در ملأعام سیگار دود کنند و همزمان از خبرنگاران خواست در محل مزبور حاضر شوند و از این صحنۀ بدیع عکسبرداری کنند. انتشار این تصاویر در مطبوعات نهتنها موجب تابوشکنی در مورد سیگار کشیدن بانوان در انظار عمومی شد بلکه این عمل مترادف با آزادیخواهی زنان، تلاش زنان برای دستیابی به تساوی حقوق و سمبل روشنفکری زنان شد. (توضیح مترجم)
۵ــ ادارۀ فدرال حفاظت از قانون اساسی نام ادارۀ اطلاعات و امنیت داخلی آلمان است. (توضیح مترجم)
۶ــ Ronald Thoden
۷ــ George Lakoff
۸ــ Michel Foucault