بانوی کشور
دیوبندی های از دَور حجر
آن قرون وسطایی های بی هنر
آن گروهی که خلاف دانش است
با زمان ما نه آنرا سازش است
آن گروه وحشی و مادر ستیز
قاتل صد ها هزار و فتنه خیز
تا نوای کهنه را سازد روا
نسل بالنده کشد در انزوا
یا بگیرد جان و نابودش کند
یا که دور ازمیهن و دودش کند
نیم پیکر از وجود آن وطن
بانوی با دانش و اهل سخن
جاهلان کردند اسیر خانه اش
خانه شد زندان و هم زولانه اش
زنده است اما نه جان و هستی اش
نه دیگر با این جهان پیوستی اش
در ز دانشگه به رویش بسته اند
آرزو محو و دلش بشکسته اند
دانش آموزی ز یزدان فرض شد
مرد و زن را از خدا اندرز شد
بر خلاف امر حق کردند عمل
دستهء دجال و بی علم و دغل
بانوی دانا ،جهان آباد کرد
تا که طفلش را خرد بنیاد کرد
زن بسازد با یکی دستش جهان
وآن دگر دستش بود گهواره بان
مادر دانا و با علم و خرد
نی که وحشی، مرد دانا پرورد
جاهلان را زین سبب باشد هراس
از زن با دانش و نیکو خواص
گر که نسل نو شود با علم و فن
محو سازد این گروهِ چون لجن
موج دریا می برد خاشاک را
آن جمعی خونخوارهء سفاک را
مهرو ولیزاده سپتمبر ۲۰۲۱