اسکار هستهای یا قطعاتی از یک پازل شوم
غرب از نظر روانی جهان را برای ناگزیری تصمیمات افراطی خود در صورت تهدید آشکار سلطۀ جهانی خویش آماده میکند.
یوری باریسوف (YURI BORISOV)
ا. م. شیری
برای شروع، ابتدا در مورد رویدادهایی که ظاهراً هیچ ربطی به امنیت همۀ نوع بشر ندارد.
فیلم زندگینامۀ کریستوفر نولان هفت تندیسه در ۱۳ رشته نامگذاری، از جمله، برای بهترین کارگردانی دریافت کرد. کیلیان مورفی، بازیگر نقش اول مرد به عنوان بهترین بازیگر مرد و رابرت داونی جونیور جایزۀ بهترین بازیگر نقش دوم مرد را از آن خود کرد. فیلم پرفروش رابرت اوپنهایمر، فیزیکدان آمریکایی و «پدر بمب اتمی» در ۱۳ رشته نامزدی دریافت جوایز سینمایی شد. این فیلم برندۀ هفت تندیسه، از جمله، برای بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی فیلم و تدوین شد.
اگر فقط یک بار دیگر مطمئن شوم که نسخۀ آمریکایی تاریخ جهان در آن سوی کرۀ ماه نوشته میشود، شاید پنج سال پیش، من این فیلم «زندگینامه» را تماشا میکردم (در ضمن، هیچ کس نمیداند این چیست و چه زمانی …).
امروز اما مطلقاً نه. پس از هر اتفاقی که افتاده است، بعد از اینکه آمریکا و کل غرب خودشان را به خروسهای بنفش تبدیل کردهاند، این نه تنها بیفایده، بلکه مهمتر از همه، غیرقابل تحمل و کسلکننده است. پس، همه چیز از قبل معلوم است. آمریکا دوباره جهان را نجات خواهد داد و بقیه او را تشویق خواهند کرد.
[و حالا، پس از گذشت خیلی زمان، شاید بتوان بیشتر متوجه شد که چرا ملا حسن روحانی رنگ معلومالحال بنفش و کلید مکفارلین را بعنوان نماد دولت خود برگزید. ا. ش.].
به طور کلی، متوجه شدم که حتی تماشای فیلمهای پرفروش «قدیمی» هالیوود غیرممکن شده است – این حبابهای رنگارنگ صابون با زندگی واقعی و آنچه آمریکا در آنها انجام میدهد، بسیار متفاوت است.
اما در اصل یک چیز واقعی و واقعا ترسناک در همۀ اینها وجود دارد. راز آشکار این است که این «آکادمی فیلم آمریکایی» چیزی بیش از شاخۀ «کمیتۀ منطقهای واشنگتن» بدنام نیست، که به نوبۀ خود، با به اصطلاح «جهان پشت صحنه» یا به عبارت دیگر، با چهرههای سایۀ سیاست جهانی که نقش مهمی در آن دارند، ارتباط تنگاتنگ دارد.
در ضمن، در رابطه با این دسته از تحریفگران جهانی، هیچ چیزی تصادفی اتفاق نمیافتد. و اگر نامزد اصلی اسکار امروز فیلمی در مورد خالق سلاحهای اتمی و در یک رشته نامزد بود، پس مطمئناً این دنیا هیچ چیز خوبی انتظار نخواهد داشت. آنها برای انجام هر کاری که آشکارا علامت میدهند، آماده هستند.
علاوه بر این، این تنها سیگنالی نیست. در عین زمان، در غرب یک بار دیگر پیرامون تشدید «خطر هستهای روسیه» هیاهو به پا کردند، که به گفتۀ آنها، آمریکا موظف و آمادۀ مقاومت در مقابل آن است. آنها به این مسئله اشاره میکنند که گویا در گذشتۀ نزدیک، آمریکا توانسته مسکو را از استفاده از سلاحهای هستهای در اوکراین بازدارد.
دو منبع ارشد در دفتر ریاست جمهوری به سیانان گفتند که آمریکا در اواخر سال ۲۰۲۲، برای حملۀ روسیه به اوکراین با سلاحهای هستهای تاکتیکی یا جنگی آماده میشد. به گفتۀ کاخ سفید، محرک روسیه برای استفاده از تسلیحات هستهای علیه اوکراین میتواند محاصره یا نوعی شکست فاجعهبار باشد، که مسکو میتواند آن را «پیش درآمد تهدید بالقوه مستقیماً برای قلمرو روسیه یا دولت روسیه» تلقی کند. با این حال، از آن زمان تا کنون، آمریکا هیچ علامتی مبنی بر آمادگی برای حملۀ هستهای روسیه مشاهده نکرده، به دلیل پویایی کمتر در میدان نبرد، خطر کاهش یافته است. اما به ادعای «منابع»، ممکن است خطر در ماههای آینده افزایش یابد.
البته، این یک دروغ کاملاً اثبات نشده در سبک «بسیار پسندیده» یا «به نظر ما» است. با این وجود، در این مزخرفات آنسوی اقیانووسها یک معبر واقعاً ترسناک وجود دارد که به نظر میرسد به خاطر آن این ادعای جعلی اختراع شده است. توجه کنید:
«با این حال، از آن زمان تاکنون آمریکا هیچ نشانهای دال بر آمادگی برای حملۀ هستهای روسیه مشاهده نکرده است، به دلیل پویایی کمتر در میدان جنگ، خطر کاهش یافته، اما به گفتۀ منابع، خطر ممکن است در ماههای آینده افزایش یابد».
لازم به ذکر است که ارتش روسیه در حال حاضر در حال پیشروی است و بدون استفاده از سلاحهای کشتار جمعی با موفقیت به اهداف خود دست مییابد. و به نظر میرسد، طبق منطق یک انسان سالم، تهدید استفاده از سلاحهای هستهای توسط روسیه اصولاً نباید افزایش یابد، بلکه دقیقاً برعکس – کاهش یابد. اما مبلغان آمریکایی دقیقاً بر خلاف این ادعا میکنند – خطر هستهای ممکن است افزایش یابد.
به عبارت دیگر، آنها در واقع صراحتاً ادعا میکنند که هرچه حملات روسیه موفقیتآمیزتر باشد، احتمال استفاده از سلاح هستهای افزیش مییابد. و از آنجایی که روسیه به هیچ وجه نیازی به این موضوع ندارد، غیرممکن است که این اظهارات را چیزی جز یک هشدار پنهان از طرف غرب بدانیم که آماده است برای جلوگیری از پیروزی روسیه در اوکراین، به هر گونه اقدامی، از جمله، به استفاده از سلاحهای هستهای دست بزند.
و سپس همه چیز با هم هماهنگ میشود و تمام قطعات پازل سر جای خود قرار میگیرند.
علاوه بر این، غرب خود را به تهدید استفاده از بمبهای هسته ای محدود نمیکند. تصادفی نیست که در همان زمان، مکرون، رئیس جمهور فرانسه خواستار اعزام نیروهای ناتو به اوکراین در صورت پیشروی ارتش روسیه به سمت کییف یا اودسا شد. وی به ویژه بر اینکه «هیچ محدودیتی برای حمایت فرانسه از اوکراین وجود ندارد»، تاکید کرد. حالا، بگذار کسی که گوش دارد، بشنود آن هم «بدون محدودیتی»!
و در نهایت، یک «تصادف» شوم دیگر.
جنگندههای رادارگریز F-35A Lightning II نیروی هوایی آمریکا دارای گواهینامۀ حمل بمبهای گرانشی هستهای ب۶۱-۱۲ هستند. این بدان معناست که اف-۳۵آ اکنون به عنوان یک سکوی «دو منظوره» که میتواند در هر دو جنگ متعارف و هستهای مورد استفاده قرار گیرد، در نظر گرفته میشود. در صورت جنگ هستهای، هواپیمای رادارگریز دو فروند هواپیمای کوجک ب۶۱-۱۲ را در محفظههای داخلی خود حمل میکند و با دقت بیشتری نسبت به سایر هواپیماهای حامل ب۶۱ از مجموعۀ حسگرهای اسکن و تغذیه برای هدف قرار دادن استفاده میکند. نیروی هوایی اکنون به لطف توانایی اف-۳۵ برای نفوذ به حریم هوایی دشمن با خطر شناسایی کمتر و زیر آتش مؤثر موشکهای پدافند زمین به هوا، روش بسیار با داوامتری برای پرتاب زرادخانۀ بمب گرانشی هستهای تاکتیکی خود دارد. علاوه بر این، اف-۳۵ دومین جنگنده (پس از اف-۱۵اِ) است که با ب۶۱-۱۲ سازگار است و دقت و برد بسیار بیشتری نسبت به نمونههای قبلی خود دارد.
در ضمن، مجموعهای از آزمایشهای عملی اف-۳۵ که برای نقش یک بمب افکن هستهای منطبق شده بود، در اکتبر ۲۰۲۱، یعنی بیش از دو سال پیش، به طور کامل تکمیل گردید. و این هواپیما از آن زمان، بطوری که گزارشهای طولانی مدت پنتاگون و سایر منابع نشان میدهند، از نظر فنی آمادۀ انجام حملات گرما هستهای است.
بنابراین، فعالسازی رسانهای فعلی موضوع آمادگی هواپیمای F-35A Lightning II برای استفاده از تسلیحات گرما هستهای را که به ویژه، بر اثربخشی حداکثر و آسیبناپذیری این مجموعۀ ضربتیدر مقابل مدرنترین پدافند هوایی (مانند روسی) تاکید دارد، میتوان یکی دیگر از مولفههای فشار روانی گسترده در مبارزات انتخاباتی بر مسکو در نظر گرفت.
هدف روشن است- با هر وسیلهای، از جمله با تهدید به استفاده از تسلیحات اتمی، باید مسکو را به امتناع از اهداف عملیات ویژۀ نظامی و قبول شروط غرب مبنی بر «توقف» درگیری وادار کرد. این شروط غرب برای خرید زمان (سه تا پنج سال) برای استقرار تمامعیار مجتمع نظامی-صنعتی و نیروهای مسلح اوکراین و کشورهای اروپایی عضو ناتو، با هدف وارد آوردن ضربۀ حذفی (ناکاوت) به روسیه به حساب برتری کمی در نیروهای متعارف و تسلیحات با خنثیسازی همزمان پاسخ هستهای روسیه توسط پتانسیل مشابه غربی خلاصه میشود. بنابراین، ثمرۀ درخت اسکار کشتار جمعی هالیوود به موقع رسید.
مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۲۴ اسفند- حوت ۱۴۰۲