انبیق یادها
رسول پویان صـدای بلـبـل آبـی و شـالـیــزارانم دوباره زنـده کند خاطـرات دورانم ز درد و داغ غریبی کجا کنم فریاد بگوش کس نرسد ناله های هجرانم سـتم چونان زده بر آشـیانـه ام آتش که از شـرارۀ آن تا هـنـوز سوزانم سـتارۀ سـحـری می کـنـد مرا بیدار عـروس سـرخ شـفق گلعذار خندانم هـنـوز بـوی خـوش بام…
بیشتر بخوانید