چند شعر کوتاه از لیلا طیبی (رها)
(۱)
پروازِ پرستوها زیباست
اما دلام پیشِ کبوتریست
که روی دیوار کِز کرده بود!
(۲)
به تشنهگیِ بهار
دلخوش نباش!
تا به باران فکر کنی
پاییز از راه رسیدهست!
(۳)
ذهنام ریشه دوانده
تنهام خورشید را میبوسد
و آزادی
بر شاخههایام آشیانه کردهست
…
آه
من درختی سبزم!
(۴)
تمام دردهایم را،
–به [دریا] سپردم!
گمان بردم؛
گوشی شنوا دارد وُ
محرم اسرار است.
غافل که
معشوقهای دارد؛
به نام [ساحل]…
(۵)
گمم،
—گوشه کناری!
لای ورقهای کتاب و دفترهای تو!
بین پیراهنهای چروکات!
میان افکار مشوشات…
…
کاش به خود بیایی وُ
–پیدایم کنی!
(۶)
بارانِ
نوازش دستهایت را
بر گیسوانم ببار
تا
بهار بیاید و
موهایم بویِ بابونه بگیرد.
(۷)
این روزها،
نیمکتی افسردهام
– در پارکی خلوت –
که زمزمههای عاشقانه
به گوشم نمیخورد.
(۸)
قلبت پُر است
از ضَرَبانِ دوستتدارمهای مکرر
که هرگز به زبان نمیآید.
(۹)
و عشق
زنی تنهاست در خانه
که نیمهاش تویی،
تو که هرگز نیستی و
همیشه با منی.
(۱۰)
از تو
بتی ساختهام بزرگ و مقدس
محال است بگذارم
ابراهیمی در من
مبعوث شود.
(۱۱)
کاش
کسی بهپرسد:
چرا لبخندهای تو
اینقدر بیرنگ است!؟
و من
همهچیز را
بیاندازم گردن تنهایی.
#لیلا_طیبی