چرا شش جدی ؟
علی رستمی
مرحله نوین شش جدی سال 1358 مطابق 25 دسمبر1979،پس از قیام هفت ثور، یکی ازمهمترین حادثه خطیر وبزرگ تاریخی است، که پیوند مستقیم به سرنوشت مردم ما واستقلال وازادی افغانستان از دست جلادان نظام امپریالیستی جهانی با همکاران و حلقات گوش بفرمان ارتجاع داخلی ومنطقوی شان که امروز به ان اهداف خویش نایل امده اند، دارد. بنابر اگاهی وهوشیاری رهبری اکثریت سالم حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، مطابق به قراردادهای همکاری های اقتصادی ،اجتماعی ونظامی که میان رهبری جمهوری دموکراتیک افغانستان واتحاد شوروی سابق بعد از قیام هفت ثور 1357 خورشیدی به امضاءرسیده بود ؛همچنان مطابق به ماده 51 منشور ملل متحد برای دفع وتجاوزات نیروهای بیگانه به خاک یک کشور ،با در نظرداشت پیشنهادات وتقاضای مکرر رهبری حزب دموکراتک خلق افغانستان دردوران شادروان نورمحمد تره کی برای اعزام عساکر اتحادشوروی غرض دفاع ازتمامیت ارضی و ازادی افغانستان وجود داشت ؛رهبری مخفی واحد حزب دموکراتیک خلق افغانستان یکجا با نیروهای اصولی وسالم حزب بعد از قتل نورمحمد تره کی منشی عمومی کمیته مرکزی درخارج وداخل کشور،با درک توطئه ودسایس باند امین، که با گروهای افرادگرای اسلامی وسازمان استخباراتی پاکستان در رابطه به سرنوشت افغانستان تبانی بعمل امده بود ،از رهبری اتحادشوروی تقاضا کردید، تا قطعات محدودی نظامی خودرا، غرض پشتبانی وکمک به اردوی جمهوری دموکراتیک افغانستان برای نجات کشورو دفع وترد پلانهای باند امین به افغانستان گسیل دارند. تا یکجا با افسران وسربازان دلیر اردوی دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان نظام خودکامه حفیظالله امین را سرنگون وقدرت به رهبری حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان انتقال گردد . بنابراین بعد از تصمیم وفیصله رهبری حزبی ودولتی اتحادشوروی اعزام یک گروپی کوچک قطعات نظامی شوروی برای جلوگیر وپیشگری ازعملکرد باند امین در روزهای اخیرِ حاکمیت حفیظ الله امین خون اشام به افغانستان اغاز که بعد ازمواصلت درمیدان هوایی بگرام کابل مستقر شده بودند. این اقدام برای خنثی نمودن دسایس توطئه مشترک نیروهای ارتجاعی داخلی ومنطقوی که باهمکاری باند امین ودستگاه جاسوسی ای .اس .ای پاکستان و احزاب بنیادکران اسلامی که سقوط نظام جمهوری دموکراتیک افغانستان را تصمیم داشتند و میخواستند حکومت مشترک را بانیروهای راست افراطی برای رضایت پاکستان و دول غربی تشکیل داده وافغانستان را جزو اقمار سیاستهای پاکستان وبادارنش بسازند؛ تا ازاینطریق کشورمارا به مثابه پل عبوری علیه همسایگان شما لی کشور درانطرف دریای امو ودر مجموع اسیای میانه وخلیج فارس تبدیل نمایند..
با سرنگونی باند امین در شش جدی 1358وتشکیل دولت جدید تحت رهبری شادروان ببرک کارمل منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان وحضور نظامی اتحادشوروی درافغانستان ، پلان شوم انها درانزمان خنثی وافغانستان ازاین خطر مدهش رهایی یافت!
شوربختانه که بعداز سقوط جمهوری دمکراتیک افغانستان درسال 1992 وانتقال قدرت به تنظیمهای جهادی پلانهای شوم امریکا وشرکایش که در6جدی سال 1358 خورشیدی ارزو داشتند، بویژه بعدازحادثه 11 دسامبر 2001 با لشکر کشی نیروهاین نطامی خویش درعمل تحقق یافت. افغانستان تحت اداره وتسلط نیروهای نظامی شان برای رسیدن به اهدافی استرا تیژیکی درمنطقه درامد. بعداز موجودیت شان هزارهای تروریست زیرنام القاعده، طالب وداعش درافغانستان فعال شده که اکثریت مناطق کشور زیر سلطه شان قرار گرفته است.افغانستان رابه مثابه تخته خیزبرای رسیدن به منافع مادی ونظامی خویش درانسوی سرحد شمالی وغربی افغانستان تبدیل نموده اند که تهدید بزرگی برای ازبین رفتن حاکمیت ملی ووحدت ملی کشورما خلق نموده است!