پیروزی زهران ممدانی: سندی در محکومیت صهیونیسم و نشانی دیگر از افول اولیگارشی دو حزبی در آمریکا

زهران ممدانی، نمایندۀ مجلس ایالتی، مسلمانی سیوچهار ساله، زادۀ اوگاندا با ریشهای هندی، توانست با اکثریتی قاطع در انتخابات شهرداری شهر نیویورک پیروز شود. پیروزی نامزدی مسلمان، رنگینپوست، با اظهارات مکرر در حمایت از مردم فلسطین، آن هم در پایتخت مالی امپریالیسم جهانی و شهری که بیشترین جمعیت یهودیان خارج از اسرائیل را در خود جای داده، از بسیاری جهات رویدادی پر اهمیت است.
واکنشها به انتخاب ممدانی
انتخاب ممدانی واکنشهای متفاوتی را در پی داشت. طرفداران او و اعضای حزب دموکرات این پیروزی را به حساب ضربهای قاطع علیه دولت ترامپ گذاشتند. وسایط ارتباط جمعی دست راستی از همان ابتدا با اتهام کمونیست خواندن ممدانی، علیه او تبلیغ کردند و میکنند. اندرو کوئومو، رقیب انتخاباتی او از حزب دموکرات و کاندید مورد حمایت رهبری آن حزب، در یک گردهمآیی سرمایهداران بانفوذ شهر، این انتخابات را مبارزهای میان سوسیالیسم و سرمایهداری قلمداد کرد. دونالد ترامپ، در حمایت از کوئومو، ممدانی را یک کمونیست خواند، و اعلام کرد که در صورت انتخاب او، بودجهٔ فدرال شهر نیویورک را به حداقل خواهد رساند.
با توجه به حساسیت زیادی که در جامعۀ ایران نسبت به وقایع سیاسی در آمریکا وجود دارد، بسیاری از صاحبنظران ایرانی دربارۀ این انتخاب اظهارنظر کردهاند، که اغلب با ابراز خوشبینی همراه بوده است. آقای زیبا کلام، استاد دانشگاه غربگرا، پیروزی ممدانی را دلیلی بر استحکام دموکراسی در آمریکا و حاکمیت قانون در آن کشور دانست. و برخی دیگر، با تأکید بر مسلمان (و شیعه) بودن ممدانی و حمایت او از مردم فلسطین، پیروزی او را آغاز پیدایش شکل جدیدی از حکمرانی در ایالات متحده بهشمار آوردند. این دیدگاهها یادآور خوشبینی بخشی از تحلیلگران ایرانی در بدو انتخاب اوباما، بهعنوان اولین رئیس جمهور سیاهپوست (و مسلمان؟) آمریکا است؛ خوشبینیای که متأسفانه، با اقدامات رئیسجمهور اوباما در تحکیم و گسترش سیاستهای امپریالیسم آمریکا، مبدل به یأس شد.
اما برای تحلیل همهجانبه از پیروزی ممدانی، باید از نگرش یکسویه و استناد به چند مثال گزینشی دوری جست و این پدیده را از زوایای متفاوت بررسی کرد.
جنبههای مثبت پیروزی ممدانی
مردم، و بهخصوص جوانان آمریکایی، با شرکت در تظاهرات و کمپینها، مخالفت خود را علیه حمایت بیقیدوشرط دولت آمریکا و همصدایی دو حزب اصلی آمریکا از نسلکشی دولت اسرائیل، بهویژه در دو سالۀ اخیر، نشان دادهاند. اما پیروزی ممدانی اولین انعکاس بارز این مخالفت در صحنۀ انتخابات جامعۀ امریکا است. این انتخابات، با حضور اکثریت ساکنین نیویورک، تبلوری بود از حد اعلای نفرت شهروندان نیویورک نسبت به اقدامات نسلکشانۀ اسرائیل در فلسطین طی از دو سال گذشته، که در عمل به یک همهپرسی علیه اسرائیل بدل شد.
عامل دیگر موفقیت ممدانی، اظهار همدردی او با پائیندستیها، و شعارهای انتخاباتی او در حمایت از خواستههای مردم زحمتکش بود. او پیش از این در اعتصاب غذای رانندگان تاکسی شهر شرکت داشت و در جمع چند اعتصاب دیگر کارگران و کارکنان حاضر شده بود.
شهر نیویورک، که ثروتمندترین افراد جهان در آن سکونت دارند، نیاز به اقشار زحمتکشی دارد که در خدمت این ثروت عظیم باشند. اما سیاستهای غارتگرانۀ نئولیبرالی طی چند دهۀ اخیر موجب تشدید اختلاف طبقاتی در این کلانشهر شده و گذران زندگی طبقات زحمتکش، و بهتبع آن ادامهٔ خدمت آنان به ثروتمندان حاکم بر این شهر، را بسیار دشوار کرده است. لذا، لزوم انجام اقداماتی عملی در جلوگیری از تشدید این فشار طاقتفرسا، حتی در میان گروهی از اقشار فوق ثروتمند شهر احساس میشود. قابلتوجه است که در دور اول انتخابات، آرای ممدانی بیشتر از سوی اقشار بالایی شهر بود.
اما پیروزی نهایی او پیش از هرچیز نشانۀ خشم شدتیابندهٔ مردم آمریکا از حاکمیت الیگارشی و نظام ضد دموکراتیک دو حزبی است. اگر کمپین افسارگسیختهای را که علیه او توسط لابی اسرائیل در میان سیاستمداران هر دو حزب، یهودیان صهیونیست، امپراتوری رسانهای مرداک، و دیگران صورت گرفت، در نظر بگیریم، به اهمیت این رویداد پی میبریم.
سوی دیگر ماجرا
در این رابطه، باید فراتر از ظاهر شعارهای انتخاباتی ممدانی رفت و عمق دیدگاههای او، و تعریفی را که او از «سوسیالیسم دموکراتیک» مورد نظر خود ارائه میدهد، بررسی کرد: او، در کمال خوشبینی، در رؤیای اصلاح حزب دموکرات و بازگرداندن آن به سیاستهای پیش از دوران جیمی کارتر و بیل کلینتون سیر میکند، یعنی برقراری سیاستهای شبیه دولت رفاه، تقویت اتحادیهها، و بهرهگیری از حمایت آنها. گزارشگر رسانۀ «فرانسه ۲۴»، هدف ممدانی را چنین توصیف میکند: «ممدانی معتقد است که این برنامۀ جسورانهاش میتواند فرصتی برای دموکراتها بهوجود آورد تا نشان دهد بهاندازهٔ کافی قدرت دارند که در مقابل ترامپ بایستند و بتوانند حزب خود را دوباره احیا نمایند…». خود ممدانی، در تحلیلی، هدف کلی کارزار انتخاباتی خود را «بازپیوند طبقۀ کارگر آمریکا به حزب دموکرات برای مبارزه با ترامپ» عنوان میکند. آینده نشان خواهد داد که با وجود توجه به سیاست صلب حاکم در حزب دموکرات، و مقاومت نظام مستقر در آمریکا، این آرزو تا چه حد میتواند تحقق یابد.
سیاستهای اعلام شدۀ ممدانی
اقدامات پیشنهادی ممدانی برای سیاستهای درونشهری، عمدتاً در جهت کمک به وضعیت اقتصادی اقشار کمدرآمد است. اقداماتی از قبیل کنترل افزایش اجارهبهای مسکن، رایگان کردن وسایل حمل و نقل عمومی، افزایش حداقل دستمزد، و اجرای مالیات تصاعدی برای سودهای کلان.
در زمینۀ مخالفت با سیاستهای اسرائیل در برابر فلسطینیان، به نظر میرسد که او بیشتر مخالف نتانیاهو و سیاستهای لجامگسیختۀ او است تا مخالفت ریشهای با صهیونیسم. ممدانی خود را یک «سوسیال دموکرات» مینامد و از نظر فکری بسیار به برنی سندرز نزدیک است: تفکر طرفدار اجرای سیاستهای رادیکال بهنفع زحمتکشان و مخالفتی شکوهگرانه با سیاستهای تجاوزگرانۀ امپریالیسم آمریکا. مبارزۀ این سوسیال دموکراتها در درون نظام سرمایهداری ایالات متحده بیشتر متمرکز بر توزیع عادلانهتر رانت امپریالیستی حاصل از استثمار ملتهای پیرامونی، بهنفع طبقات زحمتکش و حقوقبگیر است. آنها، به دلایل مختلف، رابطۀ تنگاتنگ شیوۀ تجاوزگرانۀ امپریالیستی در خارج را با استثمار زحمتکشان در داخل، نادیده می گیرند، و از ترس از دست دادن صندلیهای خود به دور میز نظام، در دشمنی با مبارزۀ کشورهای پیرامونی علیه امپریالیسم، با نظام همصدا میشوند.
ممدانی در مصاحبهای که با «خورخه راموس» و دخترش «پائولا» انجام داد، در مقابل پافشاری مصاحبهکنندگان بر ابراز عقیدۀ صریح دربارۀ نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا، و میگل دیاز کانل، رئیسجمهور کوبا ــــ دو کشور سوسیالیستی ــــ به جوابی ملایم بسنده کرد و از روشهای استبدادی و سرکوب مخالفان در ونزوئلا و کوبا سخن گفت. اما، بلافاصله در روز بعد، کمپین انتخاباتی او در بیانیهای با قاطعیت بسیار موضع او را چنین اعلام کرد:
من مایلم که موضع خود را در مورد نیکلاس مادورو و میگل دیاز کانل بهروشنی اعلام کنم: بهاعتقاد من، هردوی آنها رهبرانی دیکتاتور هستند، و دولت آنها مانع انجام انتخابات آزاد و عادلانه بوده، مخالفان را به زندان افکنده، و مطبوعات آزاد را سرکوب نموده است. با این حال، سابقۀ طولانی سیاستهای تنبیهی دولت فدرال ما در قبال هر دو کشور ــــ از جمله ترورهای فراقضایی شهروندان ونزوئلا و تداوم محاصرهٔ چنددههای کوبا ــــ این وضعیت را بدتر کرده است. سوسیالیسم دموکراتیک یعنی «احترام به کرامت انسانی، اجرای عدالت و مسؤولیت در پاسخگویی به مردم». و مهمتر از همه، هدف آن ساختن آن دموکراسی است که در خدمت زحمتکشان باشد، و نه درپی سرکوب آنها». (بهنقل از تایمز لاتین)
اهداف کلان پنهان در این انتخابات
در حال حاضر، حزب دموکرات با شکست فاحشی که از ترامپ خورد، و حمایت بی چون و چرای خود از اسرائیل، در پائینترین درجهٔ محبوبیت در سالهای اخیر قرار دارد. این حزب، با فرارسیدن فصل انتخابات، برای جلب نظر رأیدهندگان و افزایش محبوبیت خود، تاکتیک شناختهشدهای دارد. معمولاً، در این برهۀ زمانی، با صلاحدید نهچندان آشکار رهبری، فردی (اغلب ناشناخته در صحنۀ سیاسی واشنگتن) از جناح چپ حزب به میدان میآید و با شعارها و سخنانی جذاب برای مردم، جنبوجوشی را، بهخصوص در میان جوانان بیتجربه و تشنۀ اقدامات مترقی و عدالتخواه، ایجاد میکند. باراک اوبامای سیاهپوست مسلمانزاده، برنی سندرز پرچمدار سوسیالیسم دموکراتیک، نمایندگان جوانی چون اوکازیو کورتس، الهام عمر، و جدیدترین آنها، زهران ممدانی، همگی نمایندگان این تاکتیک شناخته شده هستند. این افراد، حتی اگر در ادعاهای خود صادق باشند، بعد از پیروزی و کسب مقام، یا همچون برنی سندرز، ناچار به عقبنشینی و تسلیم به سیاست رهبری حاکم میشوند، یا مانند اوباما، خود وظیفهٔ انجام منویات رهبری حزب و طبقات حاکم را بهعهده میگیرند. اخباری که از کمک جرج سوروس، پرچمدار دفاع از انقلابات مخملی در سطح جهان، و پسرش آلکس، به کمپین ممدانی منتشر شده است میتواند تأییدی بر تلاش بخشهایی از طبقهٔ حاکمهٔ آمریکا برای اِعمال چنین کنترلی بر او باشد.
نتیجه گیری
پیروزی ممدانی بدون تردید نشانۀ شکست طرفداران سیاستهای نسلکشی صهیونیستها و کمونیستستیزها در شهر نیویورک است. از زاویهای دیگر، باید آن را یک پیروزی مقطعی برای جناح گلوبالیست و حزب دموکرات در حاکمیت ایالات متحده در مقابله با طرفداران ترامپ بهحساب آورد. موفقیت ممدانی نشان میدهد که طرح برنامههای حمایت از زحمتکشان چه جذابیتی در میان بخش بزرگی از مردم دارد. کمپین انتخاباتی ممدانی موجب سیاسی شدن بیشتر طبقات زحمتکش شده و آنها را بهسمت شناخت درستتری از منافع طبقاتیشان سوق میدهد. اما آینده نشان خواهد داد که او تا کجا به شعارهای انتخاباتی بلندپروازانۀ خود وفادار میماند و تا چه حد میتواند به آنها تحقق بخشد. اما میتوان انتظار داشت که حداقل بخشی از برنامههای انتخاباتی او در کمک به اقشار کمدرآمد شهر نیویورک جامۀ عمل بپوشد. بسیاری از جوانان فعال در جنبش حمایت از برنی سندرز، بعد از تسلیم رهبرشان در مقابل رهبری مرتجع حزب دموکرات، رادیکالیزه شده و به سیاست های مبارزهجویانهتری گرایش پیدا کردهاند. حتی در صورت تسلیم کامل ممدانی به سیاست رهبری راستگرای حزب دموکرات، افرادی نیز در کمپین او یافت میشوند که میتوانند مسیری مشابه را در پیش گیرند. صرفنظر از پیروزی یا شکست پروژۀ ممدانی، انتخاب او به مقام شهردار نیویورک خود دستاوردی بزرگ در جهت تعمیق مبارزۀ طبقاتی در آمریکا است.












