پدیده حق تا واقع شود – برمیگردد به هنر و رندی سیاست مدار!
مثلاً: در حیطه یک قانون اساسی یا حقوق هم ترامپ و هم بایدن حکومت می کند٬ اما نه مترادف در شباهت یکدیگر
شرح مطلب:
ماکیاولی از آنجناب به لقب پیامبر سلحشور یاد می کند و استنتاج مشروعیت به هنر و رندی سیاستمدار می کند٬ که گفته آنجناب: شهرت نیک و بد شاه٬ بالای رعیت تاثیر دارد٬ یعنی شاه می تواند برای انتظام و نظم عمومی به بعضی هنرها و رندی ها متوصل شود.
سنجش عملکرد زمامدار توسط قانون اساسی و انتقال قدرت به گونه مصلحت آمیز یا همانا رای و دریافت رضایت شهروندان از نحوه کارکرد مجری قدرت برمیگردد به هنر ذاتی که ماکیاولی آنرا ویرتو گفته و آن در کتب دانشگاه و تجربه دیگران نیست. در بین عوام در افغانستان چون قدرت فردی بنام لنگر مشهورست و آن پدیداری نبوغ است که وی تصرف در مدبریت دارد که حق یا رب برای وی تفویض کرده و آنرا آن هنری گفت که کدام پدیده را در چی زمان مناسب بکار گیرد.
متاسفانه رهبری اعلام موجودیت نمی کند خودرا خودش عریان کرده و مردم را مجذوب خود می کند. مانند آفتاب و گُل آفتاب پرست
الحق و الانصاف در بین طالبان با چنین اوصاف کسانی دیده می شود و من نام نمی گیرم زیرا اگر آن هنر و رندی آنها به مشروعیت تمام نشود٬ پختگی آن هنر پدیدار نمی شود. که در زمان آینده ندامت و افسوس خواهد کردند. البته ملا و سیاست چنان تلفیق ناپذیری ست چون آب و آتش را٬ زیرا خیلی زیان آور می شود برای ملا که در قالب این هنرها و رندی ها پدیدار شوند هرچند وجود باطنی و ظاهریش همچون سیاه و سفید باشد و همین که دیکتاتور می شوند. در جوامع اسلامی که متون اسلام سریع الهضم است برای زمامداری ملا٬ هر عضو از جامعه ناظر با رویات دینی می شود و اگر در داخل سرکوب کند در بستر انترنت این سرکوب به مفهوم خودکشی سیاسی برای خودشان می تواند رقم خورد.
محمدآصف فقیری