پاسخ ما به کیسنجر
اتحاد جماهیر شوروی می توانست پس از جنگ ویتنام، ایالات متحده را متلاشی کند. امروز وزیر خارجۀ سابق آمریکا اروپا را از دست زلنسکی نجات میدهد و از جنگ جهانی سوم جلوگیری میکند. در حروف. ورا ژردیوا (Vera Zherdeva)
وزیر خارجۀ سابق آمریکا
دمیتری درابنیتسکی (Dmitry Drobnitsky)
میخائیل الکساندروف (Mikhail Alexandrov)
ا. م. شیری
هنری کیسینجر، پدرخواندۀ ضدشوروی و روسهراسی در ایالات متحده، در آستانۀ یکصدمین سالگرد تولد خود، از جنگ جهانی جدید سخن میگوید و توصیه میکند حقوق روسیه در سرزمینهای سابق اوکراین را به رسمیت بشناسند و با چینیها مماشات کنند. نشریۀ انگلیسی اکونومیست در مقالۀ مفصلی تزهای اصلی مصاحبۀ چند ساعتۀ (!) وزیر امور خارجه سابق و مشاور سابق امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا را منتشر کرد.
در مقاله آمده است: «در امور بینالملل، هیچکسی از زندگان امروز بیشتر از هنری کیسنجر- ابتدا به عنوان دانشجوی دیپلوماسی قرن نوزدهم، بعد به عنوان مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجۀ آمریکا، و در ۴۶ سال گذشته به عنوان مشاور و فرستادۀ پادشاهان، رؤسای جمهور و نخستوزیران تجربه ندارد».
برای کنجکاوها: «بابا هنری» در دفتر خودش در منهتن میزبان خبرنگاران بود. کیسینجر با وجود سن بالا، نسبتاً قبراق است. و دیدگاه او در مورد سیاست جهانی، در نگاه اول، حتی ممکن است پیشرو به نظر برسد. او معتقد است رقیب اصلی آمریکا نه روسیه، بلکه چین است. مصاحبهشونده خاطرنشان میکند: «هر دو طرف خود را متقاعد کردهاند که طرف مقابل یک تهدید استراتژیک است. ما در مسیر رویارویی قدرتهای بزرگ قرار داریم». بنابراین، واشینگتن باید ادعاهای خود علیه مسکو را تعدیل نماید و با پکن مقابله کند. اگر آمریکا و چین به طور جدی با هم سر شاخ شوند، ممکن است جنگ جهانی دیگری شروع شود.
به نظر او اوکراین باید در ناتو پذیرفته میشد تا بتواند رهبری خود را به طور مؤثرتری کنترل کند. این امر لازم است. زیرا، هم اکنون غرب به پر کردن سلاحهای زیادی در آنجا مشغول است که به زودی اوکراین به مسلحترین کشور با کمترین تجربۀ رهبری استراتژیک در اروپا تبدیل خواهد شد. بنابراین، اولاً پدرخواندۀ دیپلوماسی واشینگتن توصیه میکند که اوکراین باید در این اتحادیه پذیرفته شود و ثانیاً، اروپا برای تضمین ثبات مرزهای شرقی خود، باید به روسیه نزدیک شود. کیسینجر معتقد است که روسیه احتمالاً برخی از مناطق جدید را حفظ خواهد کرد. این، یک چاقو بر پشت رژیم کییف خواهد بود. اگر هر یک از دانشمندان علوم سیاسی محلی جرأت میکردند به این تفکر اعتراف کنند، سرویس امنیت اوکراین به هوش میآمد. اما این، همۀ ماجرا نیست. ماموت امپریالیسم آمریکا اعلام کرد که حقوق بشر مطلق نیست و آرمانهای دموکراسی نباید با زور تحمیل شود. وی با اشاره به نمونۀ سودان گفت، دخالت ایالات متحده در آنجا به درگیری مسلحانه در داخل ارتش منجر شد. تا کنون ۲۰۰ هزار نفر از کشور فرار کرده است و ۸۰۰ هزار نفر دیگر آماده است در اولین فرصت از کشور خارج شود. از آنجایی که کشورهای همسایه از استاندارد زندگی بالایی برخوردار نیستند، وضعیت پناهندگان را میتوان در یک کلمه توصیف کرد، اما به نظر میرسد توسط خدمات فدرال نظارت بر ارتباطات، فناوری اطلاعات و رسانههای جمعی ممنوع شده است.
در مقایسه با آنچه معمولاً توسط بایدن، بمثابه پسرخواندۀ کیسینجر و نمایندگان دولت وی بیان میشود، اظهارات پدرخوانده کاملاً معقول به نظر میرسد. اما نکتۀ جالب این است که آیا آنها هنوز به نظر بابا هنری در آمریکا گوش میدهند؟
دمیتری درابنیتسکی، کارشناس علوم سیاسی روسیه و متخصص سیاست خارجی و داخلی آمریکا، معتقد است که کیسینجر حرف جدیدی نزده است.
ــ این در واقع، ایدۀ به رسمیت شناختن سرزمینهای خاص به عنوان بخشی از روسیه است. جنگ باید به نحوی متوقف شود. بنابراین، ما باید به فکر تضمین باشیم. و کیسینجر صرفاً از نظر تئوریک استدلال میکند: اجازه بدهید این را به طور رسمی به رسمیت نشناسیم، اما عملاً برخی از مناطق اکنون جزو روسیه هستند. یا حتی به رسمیت بشناسیم منتها، نه همه را. اما بقیۀ اوکراین را به ناتو خواهیم پذیرفت. درست است که برای انجام این کار باید منشور اتحادیه بازنویسی شود … همین را میتوان در مورد سایر ایدههای او نیز گفت. اینجا حرف مهمی برای شنیدن وجود ندارد. و از آنجایی که این فرد مدت زیادی است که بازنشسته شده، به صورت خصوصی نظر خود را اعلام میکند. علاوه بر این، اگرچه او را بنیانگذار واقعگرایی در سیاست خارجی میدانند، اما اغلب نتیجهگیریهای او منطبق با واقعیت نیست.
کارشناس میخائیل الکساندروف، معتقد است که کیسینجر یک فرد شایستۀ احترام نیست.
ــ او جزو دستۀ کسانی است که به نام روسهراس هار معروفند. او برای قرار دادن اتحاد جماهیر شوروی در مقابل چین به تلاشهای دامنهداری دست زد. استراتژی او تا حد زیادی به پیروزی ایالات در جنگ سرد منجر شد. او بود که چین را به طرف ایالات متحده کشاند و امتیازات قابل توجهی به آن داد. اتحاد جماهیر شوروی نمیتوانست «در دو جبهه» بجنگد. زیرا، به منابع زیادی نیاز داشت و آن هم به پیروزی آمریکا منجر شد. البته، ما نباید خیانت داخلی را هم از نظر دور بداریم. اما نقش اصلی را کیسینجر بازی کرد. حالا او را عاقل مینامند. اما این «خرد» او عمدتاً در نحوۀ آسیب رساندن به اتحاد جماهیر شوروی و اکنون روسیه تجلی مییابد.
مطبوعات آزاد: پس، آیا نظر او در سیاست خارجی آمریکا نقش دارد؟ یا قطارش رفته است؟
ــ نظر او جریان اصلی است. گاهی سعی میکند کمی از «لوکوموتیو» سبقت بگیرد. او دقیقاً به همان شیوۀ دوران نیکسون که تنش زدایی با اتحاد جماهیر شوروی برای ایالات متحده مهم بود، عمل میکند. اما در جنگ ویتنام شکست خوردند و شرایط بسیار سختی داشتند. ما میتوانستیم آنها را زیر فشار قرار دهیم، اما آنها تنشزدایی را بر ما تحمیل کردند و تقلب کردند. بنابراین، کیسینجر حرف تازهای نمیزند، اما وضعیت فعلی را دنبال میکند. حالا آمریکاییها میخواهند چینیها را بفریبند. آنها در تلاشند روی تضادها سرپوش بگذارند. امیدوارند ابتدا کار روسیه را یکسره کنند و سپس به مقابله با چین بپردازند. به همین دلیل است که اظهاراتی برای تدارک یک نزدیکی خیالی بین آمریکا و چین مطرح میشود. به هر حال، بایدن به حزبی تعلق دارد که با چین معاشقه میکند. اما طرف دیگری وجود دارد که معتقد است ابتدا باید با چینیها و سپس با روسیه برخورد کرد. بنابراین، مهم نیست چه کسی اول است.
مقالۀ مجلۀ اکونومیست بریتانیا توسط کارشناسان مورد ارزیابی قرار میگیرد. اگر اظهارات برندۀ جایزۀ صلح نوبل (۱۹۷۳) را در این راستا بازخوانی کنید، وحشتناک میشود: روباه پیر به طرز ماهرانهای بین کشورها تخم بیاعتمادی و بدگمانی میپاشد. او میگوید که «روابط دوستانۀ روسیه و چین بیاساس است. من هرگز رهبر روسیه را ندیدهام که چیز خوبی در مورد چین گفته باشد». این دیپلومات کارکشته میگوید: «و هرگز یک رهبر چینی ندیدهام که چیز خوبی در مورد روسیه گفته باشد». او همچنین اعتبار هند را به عنوان یک شریک زیر سؤال میبرد. برای اینکه، تنفر مذهبی در آنجا در حال رشد است و آزادی بیان وجود ندارد. در همین حال، این کشور را به سمت چین سوق میدهد. زیرا، هر کدام از آنها منافع خاص خود را در آسیا دارند. و توصیه میکند که در سیاست مربوط به این منطقه تجدید نظر شود. برای اینکه به گفتۀ کیسینجر، ژاپن میتواند ظرف پنج سال آینده تولید سلاحهای هستهای را آغاز کند. و این توصیه که اوکراین باید در ناتو پذیرفته شود (با درک کامل از واکنش روسیه) به هیچوجه در برابر انتقاد تاب نمیآورد.
همۀ ایدههای بیانشده برای آینده طراحی شدهاند. دیپلوماسی آمریکایی به بازی طولانی عادت کرده است. کیسینجر، در طول عمرش در قدرت، به ایجاد شبکههایی عادت داشت که دههها بعد دشمنان ایالات متحده در آن گرفتار شدند.
در پایان مقاله، اکونومیست این سخنان مصاحبهشونده را یادآور میشود: «به هر حال، در آن زمان من دیگر نخواهم بود». و ما اضافه میکنیم: «خدا را شکر که زنده نخواهد بود»!
مأخوذ از: مطبوعات آزاد
۳۱ اردیبهشت- ثور ۱۴۰۲