همصدایی با تروریزم ، دشمنی با مردم است
نوشته ی : اسماعیل فروغی
درحالیکه جعفر مهدوی رهبر حزب ملت افغانستان ( یکی از رهبران خودخوانده ی شیعیان کشورما ) ، کتابی زیر نام ” خورشید بی غروب … ” ، در وصف انس حقانی نوشته و او را همچون فرشته ای توصیف می نماید ؛
و در حالی که برخی مقامات بلند پایه ی ایرانی بصراحت می گویند ” طالبان برخلاف تصوردیگران تروریست نیستند ” ؛ طالبان با نشر مقاله ای در سایت المرصاد پایگاه خبری حامی شان ، به پاسخ آقای مهدوی باردیگر آیین و مذهب شیعه را باطل و گمراه کننده اعلام کرده ، شیعیان را رافضی پنداشته ، آنان را همانند و هم سان داعش به ریسمان کفر می بندند. و به پاسخ آخوندهای ایرانی که طالبان را تروریست نمی پندارند ، از زبان امیرخان متقی با صدای بلند اعلام می نمایند که : ” بروید چاره ی کار خود کنید. شما هم حکومت همه شمول ندارید . و تعداد اعدام های سالیانه ی شما بیشتر از تعداد زندانیان ما استند … “
امیدواریم آقای جعفرمهدوی و آنعده رهبران ایرانی که تروریستان را همچون فرشته گان توصیف می نمایند ، با دریافت چنین پاسخ های روشن ، چاپلوسی طالبان را بس کرده ، برای شناخت بهتر طالبان ، با رجوع به وجدان های شان فقط چند حادثه ی فجیع را به یاد بیاورند :
ــ فاجعه ی خونین آموزشگاه کاج را به یاد بیاورند که در آن دهها دختر نوجوان تیکه تیکه شده ، آرزو های بزرگ شان به خاک و خون یک سان شد .
ــ تازه ترین جنایت تروریستان در خاص اورزگان را از نظر بگذرانند که دشمنان هزاره ها شبانه صدها اصله درخت میوه دار شیعیان را قطع کرده ، خرمن ها و خانه های شان را آتش می زنند تا مردم شیعه و هزاره را اجباراً از خانه های پدری شان کوچ بدهند ؛
ــ و بالاخره همان فاجعه ی وحشتناک انتحاری در میان حامیان جنبش روشنایی را به یاد بیاورند که با تیکه تیکه شدن هزاره ها ، جوی های خون جاری شد و دهها هزاره و شیعه ی بیگناه به خاک و خون غلطیدند .
باوردارم که نه جعفر مهدوی و نه رهبران طالب پسند ایران ، برای آن مادران داغدیده ی دختران کاج و برای آن خانواده های هزاره و شیعه که درختان میوه دار شان قطع شده ، خرمن ها و خانه های شان آتش زده شده و با زور از خانه های شان کوچ داده می شوند ، هیچ پاسخی ندارند .
بگذارتا مهدوی ها در وصف حقانی ها کتاب ها بنویسند .
بگذار تا مداحان تروریزم دولتی افغانستان در ایران و توران نوحه سرایی کنند ؛ بی تردید این همه مظالم و جنایات ، درجه ی تنفر عمومی را تا سطح انفجار بالا خواهد برد – تا آن مرحله ای که درهر کوی و برزن و درهرکوچه و محله ی افغانستان ، قیام ضد طالبان براه افتاده و مردمان داغدیده و گرسنه ، با خشم شان تروریستان را به خاستگاه اصلی شان پاکستان بفرستند .
حالا مردم به این باور رسیده اند که جنگ و قیام در برابر تروریزم بدوی و خشن طالبان ، تنها راه نجات از مرگ تدریجی و جلوگیری از نابودی مدنیت و فرهنگ در افغانستان است.