نبرد غولها برای تیتانیوم و مواد دیگر

چگونه ترامپ تلاش میکند راه چین به سوی رهبری را ببندد
آندری بولاتوف (Andrey Bulatov)
ا. م. شیری
دونالد ترامپ، در ٢٠ مارس ٢٠٢۵، فرمان اجرایی تاریخی برای قطع وابستگی آمریکا به مواد معدنی حیاتی چین را امضا کرد. اگرچه اقدامات ترامپ اغلب به عنوان یکسری محاسبات نادرست تلقی میشود، اما این اقدام تنها یک اقدام اقتصادی نیست، بلکه یک چالش ژئوپلیتیکی است که میتواند توازن قوا در اقتصاد جهانی را تغییر دهد.
پراتیک تریپاتی، کارشناس مرکز امنیت، استراتژی و فناوری بنیاد تحقیقاتی آبزرور مینویسد: «مواد معدنی حیاتی، پایه و اساس تمدن تکنولوژیک مدرن را تشکیل میدهد. هر کسی که عرضۀ آنها را کنترل کند، آیندۀ نیمههادیها، انرژی پاک و فناوریهای دفاعی را تعیین میکند».
واقعاً هم، بدون عناصر خاکی کمیاب تولید غیرممکن است: نیمههادیها (گالیوم، ژرمانیوم)، وسایل نقلیۀ الکتریکی (لیتیوم، کبالت، نیکل برای باتریها)، سلاحهای نسل جدید (تنگستن در زره، آهنرباهای خاکی کمیاب در سامانههای هدایت)، انرژی «سبز» (نئودیمیم برای ژنراتورهای بادی).
اما مشکل اینجاست که چین تقریباً ٨۵ درصد از پردازش این مواد را در جهان کنترل میکند. همانطور که تریپاتی مینویسد، «چین نه تنها بر این بخش تسلط دارد، بلکه فلزات خاکی کمیاب را به ابزاری برای اهرم ژئوپلیتیک تبدیل کرده است».
پکن به برتری خود کاملاً آگاه است و به همین دلیل، از سال گذشته حتی قبل از وضع تعرفههای ترامپ آن را به نمایش گذاشت. به عنوان مثال، در دسامبر ٢٠٢۴، عرضۀ هلیوم و ژرمانیوم به آمریکا را ممنوع اعلام کرد. در اکتبر همان سال، چین با محدود کردن صادرات گرافیت، باعث ناراحتی شدید ایلان ماسک شد. زیرا، گرافیت برای خودروهای تسلا حیاتی است. و در فوریه ٢٠٢۵، با اعمال محدودیت در فروش تنگستن، ایندیم و تلوریوم، ضربۀ کاری به مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا وارد آورد.
این اقدام چین عواقب کاملاً ناگواری برای آمریکا داشت. قیمت هلیوم بلافاصله ١۵٠ درصد و ژرمانیوم ٢۶ درصد افزایش یافت. ضرر و زیان بالقوۀ مجتمعهای صنعتی- نظامی و شرکتهای فناوری به ٣ میلیارد و ۴٠٠ صد میلون دلار رسید.
تریپاتی مینویسد: «آمریکا در موقعیت آسیبپذیر قرار دارد. اگر چین تحریمها را تشدید کند، صنعت آمریکا با بحران مواجه خواهد شد».
بنابراین، استراتژی ترامپ در شرایط فعلی کاملاً منطقی به نظر میرسد. او سه جبهۀ مبارزه را مشخص کرد. پیش از همه، او با افتتاح معادن جدید، دورۀ تشریفات اداری را کاهش داد. اگر قبلاً چندین سال طول میکشید، حالا حداکثر ۴۵ روز طول میکشد. اکنون اورانیوم، مس و طلا به فهرست منابع استراتژیک آمریکا اضافه شده است. یک نهاد جدید، با نامی بسیار جاهطلبانه، کاملاً سازگار با روحیۀ ترامپ بنام شورای ملی سلطۀ انرژی نیز تشکیل شده است.
در واقعیت امر، مبارزه برای ذخایر خاکی کمیاب است که ادعای ترامپ در مورد گسترش ژئوپلیتیک و خواست الحاق کانادا و گرینلند به آمریکا را توضیح میدهد. چین در حال حاضر برای ورود به گرینلند تلاش میکند و ترامپ عجله دارد تا قبل از ریشه دوانیدن اقتصاد چین در آنجا، آن را از گرینلند خارج کند.
این همچنین تلاشهای ترامپ برای صلح با روسیه و استفاده از منابع آن را نیز توضیح میدهد. اگر دولت بایدن تصمیم گرفت رویارویی با کرملین را تشدید کند، اما ترامپ بهعنوان یک تاجر، خوب میداند که اوکراین در مقایسه با سودهای زیادی که میتوان از روسیه به دست آورد، یک موضوع جزئی است. بر اساس اطلاعات موجود در رسانههای جمعی امروز، روسیه نیز برای به رسمیت شناختن پنج منطقۀ سابق اوکراین به عنوان بخشی از قلمرو روسیه چندان اصرار نمیکند. این در مقایسه با نبرد غولها برای هژمون شدن در قرن بیست و یکم، آنقدرها هم قیمت بالایی نیست. علاوه بر این، روسیه دارای ذخایر نیکل، پالادیوم و تیتانیوم است که برای میکروالکترونیک و صنعت هوافضا حیاتی هستند. آنچه در قطب شمال انباشته شده، هنوز باید کشف شود و آمریکاییها در نظر دارند هر چه زودتر به آن دست یابند.
اگر واشنگتن و پکن تحریمها علیه یکدیگر را تشدید کنند، روسیه میتواند با عرضههای جایگزین، موقعیت خود را در بازار تقویت کند. در عین حال، برای انجام این کار به سرمایهگذاری و فناوری نیاز دارد که در حال حاضر در اثر محدودیتهای غربی مسدود شده است.
چین نشان داده است که قصد ندارد علاوه بر کالا، فناوری نیز به روسیه ارائه دهد. شاید آمریکایی ها سازگارتر باشند؟ به نظر میرسد این موضوع در مذاکراتی که ساعتها به طول میانجامد، مطرح میشود، اما تنها گزارشهای مختصری با عبارات مبهم به رسانهها راه مییابد.
اگر طرح ترامپ عملی شود، ممکن است پکن اهرم فشار خود را حتی در بازارهای سنتی خود در آسیا از دست بدهد. اما رویارویی بیشتر مملو از درگیریهای جدید در آفریقا است، که قدرتهای جهانی تا کنون تنها حضور خود را در آنجا تثبیت کردهاند. مبارزه برای منابع در این منطقه تشدید خواهد شد.
اتحادیۀ اروپا، به طرز متناقضی، در چارچوب رویارویی با روسیه و آمریکا، به چین وابسته میشود. این اتحادیه باید بین سازش با روسیه و آمریکا و یا تشکیل اتحادهای اقتصادی با چین، یکی را انتخاب کند.
بنابراین، اغراق نیست اگر بگوییم که فلزات خاکی کمیاب، نفت جدید امروزی هستند. ترامپ هم میداند که بدون کنترل آنها، آمریکا توانایی رقابت در حوزۀ فناوری را از دست خواهد داد. آمریکا که اساساً ساختار جهانی وابستگیهای متقابل اقتصادی امروزی را ایجاد کرد، ناگهان مسیر دستیابی به استقلال منابع را در پیش گرفت. در همه حال، موفقیت در این دوره تعیین خواهد کرد که آیا آمریکا میتواند رهبری جهانی خود را حفظ کند یا خیر و آیا چین میتواند موقعیت انحصاری خود را بر فلزات خاکی کمیاب حفظ کند یا خیر. اما روسیه با فرصتهای بینظیری که دارد، میتواند بلطف سیاست ماهرانه در فرایند نبرد غولها، از هر دو طرف سود ببرد.
٣٠ فروردین- حمل ١۴٠۴