ملی باش نه ملی گرا…!
ملی از ملت گرفته شده است. و ملت پدیداری نبوغ فکری مردم یک سرزمین در تاسیس دولت مردمی می باشد. ملی گرایی برای انسان مدرن همینقدر قابل پذیرش استکه: در بازی فوتبال بین فرانسه و جرمنی٬ مردم فرانسه طرفدار تیم ملی خودشان باشند – و ملی گرایی افراطی برگشت دوباره انسان٬ از هویت ملی به هویت های قومی چون: زبان و نژاد و یا باور که مسبب نقض حقوق انسانها و جنگ اول و دوم جهانی مثال آن… البته اضافه کرد٬ هویت ملی عبارت از: رابطه دولت و ملت = ملیت که ملیت افغان اکنون برای برخی در کشورما٬ غیرقابل قبول می باشد.
نوع دیگر از تهاجم جهانی٬ که به مانند ملی گرایی محض یا ناسیونالیسم نیست. اما در بستر جنگ های سرد رسانه ای به خصوص٬ وارد بسترهای جوامع عقب مانده می شود٬ همانا امپریالیسم…
مهار امپریالیسم در کشورهای جهان سومی٬ در لیبرالیسم شدن همانا ملت شدن و تاسیس دولت ملی نهفته می باشد – در غیر آن٬ هر گروه یا مردمی فاقد عقلانیت سیاسی از ریشه فلسفه سیاسی٬ در برابر امپریالیسم با اسلحه ایستاده شود: خود اسلحه و این ایستادگی جز رویکردهای امپریالیستی می باشد.
در نتیجه و افغانستان:
جمهوریت و دموکراسی با همه عیوب آن٬ در مبانی حاکمیت قانون و انتقال قدرت به اساس رای در محو جنگ٬ مطلوب نتیجه داده است – که همه مولفه های جمهوریت در تطبیق با ارزش های اسلام هم٬ در تضاد تگاپو نگردیده است. اما تحقیق و تطبیق که صف عقل و عقلانیت می باشد٬ نقلگریان یا ابزارهای امپریالیستی غالب در سلب عقل و عقلانیت در افغانستان اند.
محمدآصف فقیری