ماندگارترین آهنگهای احمد ظاهر ساخته و کمپوز خود اش است .
احمدظاهرهنرمند محبوب همه ، نه تنها یک آواز خوان خوب و بی مانند است ؛ بلکه یک کمپوزیتور یا آهنگساز توانا و بی مانند هم است .
به اساس اظهارات دقیق عده ی زیادی از دوستان و همکاران احمدظاهرـ ازجمله محترم خلیل راغب دوست و نوازنده ی احمدظاهر ، بهترین و ماندگارترین آهنگ های احمدظاهرساخته و کمپوزخود احمدظاهر است .
دوست و همصنفی عزیزم بانو شفیقه یارقین گرانقدر که آثار پژوهشی ارزشمند در بخش شعر، ادبیات و فرهنگ فارسی و اوزبیکی دارند ، این آهنگها و ترانه های ماندگار احمدظاهر را به ترتیب الفبایی درآورده اند که من آن را صمیمانه با دوستداران هنراحمد ظاهرشریک می سازم .
فهرست کمپوزهای احمدظاهر به ترتیب الفبایی : ( شعر چند آهنگ هم از احمدظاهر است که در فهرست به آن اشاره شده است . )
آ و الف
ـ آخر ای دریا
ـ آخرین شام آشنایی
ـ آه، چه خوش آمدی، صفا کردی
ـ ای نام غمت ترانۀ من
ـ آمد نفس صبح و سلامت نرسانید
ـ از آن روز که پیمان با تو بستم
ـ از برای غم من سینۀ دنیا تنگ است
ـ از تو دورم من و دیوانه و مدهوش تو ام
ـ از پیش من برو که دل آزارم
ـ از سفر خوش آمدی
ـ از ناز چه میخندی
ـ اشک های من همچو قطرههای باران است
ـ افسوس، عشق پاک تو رنگ هوس گرفت
ـ اگر این آسمان ستاره نداشت
ـ اگر بهار بیاید ترانهها خواهم خواند
ـ اگه تو یارک من باشی/ شعر و کمپوز ا. ظ.
ـ اگر ز خلق ملامت
ـ اگر عشق باشد گناهی، الهی
ـ الهی من نمیدانم
ـ امشب از باده خرابم کن
ـ امشب به بام آسمان/ شعر و کمپوز ا. ظ.
ـ امشب به یاد روی تو
ـ ای آه سحرگاه تو آخر اثری بخش
ـ ای بلبل شوریده
ـ ای بلبل خوش الحان
ـ ای خدا، مادر من باز به من ده
ـ ای دزدیده چشم از آهو
ـ ای دل تو گریه کم کن
ـ ای رشک گلها دادی فریبم
ـ ای ساربان
ـ ای سرود واپسینم
ـ ای قوم به حج رفته کجایید، کجایید؟
ـ ای کاش، ای کاش
ـ ای که از یارنشان می طلبی یارکجا
ـ ای ماه کنعانی من
ـ ای نازنین از عشق تو دیوانه ام
ـ این توسن ایام چه خوش رام امین است
ـ این چه عشقیست که در دل دارم
ـ این شعر را برای تو میگویم
ـ ای هموطن، ای نیروی بالنده
ـ ای یار خوب من/ شعر و کمپوز ا. ظ.
ـ ایا صیاد رحمی کن
حرف ب
ـ بگذار بگریم من و بگذار بگریم
ـ باز آی و کنارم بنشین
ـ بازی تو کردی
ـ برایم گریه کن امشب
ـ بعد از این که رقیب
ـ بمان ای شب
ـ بنازم قلب پاکت
ـ بهار من حذر
ـ باز آمدی ای جان من
ـ بوی تو خیزد هنوز بوی تو از بسترم
ـ بهاراست و سامان افغان ندارم
ـ بهار جوانی ام رفت افسوس
ـ بهار من حذر از نوبهاران
ـ به خدا تنگ است دلم
ـ به خود گفتم
ـ به سنگ غم زدی
ـ به دل من شرر افروخت
ـ به داغ نامرادی سوختم
ـ به کس چی/ شعر و کمپوز ا. ظ.
ـ بیایید که گلزار دمیده
ـ بی تو گلگشت چمن
حرف پ
پر کن پیاله را
پوشیده چون جان میروی
پیری رسید و فصل جوانی
حرف ت
ـ تا به جفایت خوشم
ـ تنها تویی
ـ تنها شدم تنها/ شعر احمدظاهر، کمپوز غربی
ـ تنیده یاد تو
ـ تو با منی
ـ تو برایم مقدسی
ـ تو به یک دشت پر از گل
ـ تو را افسون چشمانم
ـ تو را صد بار گفتم که غلامت من
ـ تو گل ناز همه
حرف چ
ـ چون سحر روشن چراغ
ـ چه بیهوده، چه ساده
ـ چه خلاف سر زد از ما
ـ چه شد چه شد که ریخت به هم
ـ چه خواهی گفت روز حشر
حرف خ
ـ خدا بود یارت
ـ خرابم ز مستی
ـ خنده به لب های تو را
ـ خواهم چو راز پنهان
ـ خودت میدانی گل من
حرف دال
ـ درخاطر آزرده غباری
ـ درد دل
ـ در کنج دلم عشق کسی
ـ دزد عشقم من و دیشب ره دلها زده ام
ـ دل ما هر چه ریش و خسته بهتر
ـ دلم در عاشقی آواره شد
حرف ر
ـ روشنی چشمم بی تو
ـ زبانم را نمیفهمی نگاهم را ببین
حرف ز
ـ ز بس به یاد تو هر شب خدا خدا کردم
ـ ز جان من چه میخواهی
ـ ز چه جوهر آفریدی
ـ ز دستم برنمیخیزد
ـ ز سنگ نیست قلب من
ـ زهمراهان جدایی مصلحت نیست
حرف س
ـ ساقیا مرا دریاب
ـ سحر میگفت گل باغبان را
ـ سنگبارانم مکن ای آسمان
ـ سوز قلبم جاودانی
حرف ش
ـ شادی کنید ای دوستان
ـ شب چو در بستم و مست
ـ شب که در بستم
ـ شب های روشن
ـ شکست عهد من و گفت
حرف ص
ـ صد ره در انتظارت
حرف ع
ـ عاشق شده ام گناهم این است
ـ عاشق شده ای ای دل
ـ عجب صبری خدا دارد
ـ عزیزم به یادت
ـ عشق و مهرت حوری زیبای من
حرف ف
ـ فقط سوز دلم
حرف ک
ـ کاش بودم لاله
ـ کی باشد و کی
ـ کیستم من رهنورد
حرف گ
ـ گاه در آغوش این
ـ گذشت آن که تو
ـ گرچه مستیم و خرابیم
ـ گفتم که میبوسم تو را
حرف ل
لیلی لیلی دلبر و دلدار من استی
حرف م
ـ مرا آن روز گریان آفریدند
ـ مرا چون قطره اشکی
ـ مرنجان دلم را
ـ معشوقه به سامان شد
ـ مگر خدا ز رقیبان تو را جدا بکند
ـ من اگر دیوانه ام
ـ من امسال بی او بهاری ندارمش
ـ من بار سنگینم
ـ من در سرای تو
ـ من رانده ز میخانه ام
ـ من غلام قمرم
ـ من مست و تو دیوانه
ـ میخندم اگر امشب
ـ میروم خسته و افسرده
ـ میزیبد
حرف ن
ـ نازنین من، مه جبین من
ـ ناله به دل شد گره
ـ ناله کن
ـ نداند رسم یاری
ـ نگاه کن که نریزد دهی چو باده به دستم
ـ نمیخواهم تورا ای دخت مغرور
ـ نمیدانم به روی کی بخندم
ـ نه سرودی، نه سروری
ـ نی نی هرگز هرگز
حرف واو
ـ وای، باران باران
حرف ه
ـ هرچه گویم دوستت دارم
ـ هرچند که دور از تو و پیش دگرانم
ـ هرگز کسی به روز من ناتوان مباد
ـ هنوز بر لب من جای بوسه های تو است
ـ هوای عشق تو از سر بدر نخواهد رفت
حرف ی
ـ یارب غم بی رحمی جانان به کی گویم
ـ یارک من چرا خوش باور استی
_____________
یادآوری:
( آسمان خالیست خالی ) ارچند راغب گفته است که کمپوز این ترانه از احمدظاهر است، اما در ویدیوی آریانا موزیک به نام نینواز ثبت شده است.
(ستاره دیده فرو بست و آرمید، بیا) ارچند راغب کمپوزاش را از احمد ظاهر میداند ؛ اما کمپوزاین آهنگ هندی است و به آواز لتا منگیشکر خوانده شده است.
فروغی