فغان سکوت
رسول پویان
بـوی حـــمـاسـۀ کهـن آید
بـاز حب وطـن وطـن آید
کس نـدارد تحمـل اشـغال
دورۀ جنگ تن بـه تن آید
مکتب دختـرانـه را بستند
جهل خونین بـا رسـن آید
دختران جـوان در زنـدان
جـیـغ شــلاق از بــدن آید
همه زنهابه خانه زندانی
فـقرو درد وغم ومحن آید
دره و تیر وتیغ خون آلود
درد و دادِ بــزن بــزن آید
خامه وسازرا که بشکستند
خون از چـشـم انجـمن آید
از تمدن چرا گـریـزان اند
قتل فرهنگ وعلم وفن آید
دشمن باغ وراغ وگلزارند
آفـت جـهــل در چــمن آید
گر کسی گپ حق را گوید
سربِ بگداخته در دهن آید
جهل طالب بلای اذهانست
بس که میکروب بالجن آید
این گروه ستمگرِخونخوار
بهـر کـشـتار تـو و مـن آید
نه فقط زندگان در آزار اند
آتــش و دود از کـــفـن آید
دوحه وناروی کروکوراند
داد و فـریاد مرد و زن آید
ازسکوت جهان فغان خیزد
خـلـق عـالـم در سـخـن آید
ظـلـم ظـالــم دوام نمی آرد
گـرچـه با تیغ اهـریمـن آید
امنیت رأی مردمی خواهد
نظـم و قـانـون پر ثمـن آید
جبر قومی وظلم واستبداد
بـا حــقـانی ملا حـسـن آید
25/1/2022