علم در مادیگرایی
دکتر بیژن باران
علم باید؛ تا کند درد حماقت را دوا. سنایی 1080- 1131 م.
جهانبینی مادیگرا و روش علمی انسان را از جهل، بیماری، خرافات رهایی داده؛ به شادی، بهزیستی، پیشرفت رساندند. رازی، خیام، جئوردانو، گالیله، کپلر، مندل، پاستور- تمدن را به امروز رساندند. جهانبینی ایده آلیسم و روش مکتبی در دین سلطه داشته؛ تا سده 21 بین اکثر مردم در وجوه گوناگون تبلور یابند. بنياد انديشه داروين در مورد حيات، فرويد در مورد ناخودآگاه، ماركس در مورد مناسبات سرمايه دارى، آینشتاین در مورد انرژی و زمان درست است. نظريه 4 انديشمند فوق علم را پيشرفت عظيمى داده؛ بر دامنه نظرات در باره طبیعت و انسان افزوده؛ برخى هم نقد شده اند.
برای رسیدن به نتیجه، فرد و گروه عمدتا 2 گزینه دارند. روش علمی بر مشاهده، تجربه، علیت، شک، آزمون، منطق استنتاج، مدل ریاضی، راستآزمایی مبتنی است. شک در نتیجه، روش، داده، ابزار – فرد را به دو باره سازی مسئله رهنمون شود. روش علمی به مدنیت، دانش اندوزی، شهرسازی، فنآوریها، تفریحات منتهی شد.
نمونه 2 بینش و روش: کنار دریا ادراک بصری زمین مدور/ افق نیمدایره با آموخته ذهنی زمین پخت در تضاد است. زمین پخت، لبه آخر دنیا افق آن است؛ در حالی که کرویت زمین منجر به سفر دریایی کریستف کلمب در کشف 1492 قاره جدید شد. کرویت و چرخش زمین ساعات شب و روز را پدید آورند. برای یک ناظر دور شدن یا نزدیک شدن کشتی به ساحل در تمام تاریخ اینگونه بود:
اول بدنه پنهان شود؛ بعد دکل؛ یا اول دکل هویدا شود؛ بعد بدنه – زیرا سطح زمین مدور است. اگر سطح زمین مسطح بود، بدنه و دکل به یک میزان کوچک و در نهایت محو شوند؛ مانند پرواز کلاغ بسوی تپه دور. البته هر دو نظر در باره کرویت یا پختی زمین همیشه مکتوب بوده؛ ولی مسطح بودن زمین از طرف نهادهای رسمی پذیرفته شده بود.
روش مکتبی یا نقلی به خود مطلب نپرداخته؛ بلکه بر منابع معتبر، اسناد، ادراک آثار شهیران دیگر، درجه ایقان فرد را 100% کرد. با این روش موضع فرد با عواطف لیمبیک پیوند خورده؛ بخشی از حیثیت/ شخصیت فرد شود. با نقل قول، آتوریته، حدس، مکاشفه، استقراء، رگرسیون/ وایازش، شیر یا خط، بدون آزمایش انجام پذیرد. روش نقلی چیزی مادی برای رفاه بشر نساخته؛ از لذت محروم، زندگی را عبوس کند. اطاله مطلب، لغت بازی، سرگرمی است. در جمع پیروان، روش نقلی عاطفی به ساختمان معابد، پرستش معصومان، طرد ادیان دیگر و منع تفریحات انجامد. در حالیکه در سده 21 تفریحات سفر، بازی، رستوران، ورزش، فیلم، هنر، عشق – بخش عمده خدمات در اقتصاد جهانی اند.
بین مادیگرایان و ایده آلیستها اردوی شک گرایان، رندان، ذهنیگرایان پدید آمد. مذبذب، شکاک، لاادری بوده؛ جهان را گاهی بازتاب فکر، گاهی دارای آگاهی و شناخت انسان دانند. نمونه: ذهنیگرایی برکلی فیلسوف انگلیس که جهان را توهم انسان پنداشت. روش آنها التقاطی از 2 روش عملی و نقلی است. ولتر نوشت: شک وضع مطبوع نبوده؛ ولی ایقان هم عبث است. شاید در مقابل مادیگرایی، بجای آیده الیست واژه فرمانی، باوری با روش نقلی بهتر باشد.
زیربنای فکر جهتگیری برای مخاطب و هدف در روبنای بیان است. فکر در متن کلامی، اقلام هنری، گفتمان روز تبلور یابد. هستی با ابزار حواس، عقل، مشورت، تعامل- ادراک شده؛ مغز با ابزار تخیل، توهم، مکاشفه، بصیرت، منطق، خلاقیت پردازش دهد. این جهتگیری اجزای زیر را دارد: صیانت نفس، آرمان، نفع، ثروت، قدرت، میهن، خانواده، برداشت از دين، سياست، اقتصاد، علم. عقل یا چکیده تجارب، منطق یا اصول اندیشیدن، دانش با داده های تاریخی در تصمیمات فرد بیان شوند. فرد پيامد مثبت، بی اثر، منفي در تصميم گيري خود را ارزيابي کند.
هر گونه آسيب، تغيير موضع فرد را در پی دارد. هر نوع پاداش موضع را تقويت کند. گاهی ادراک با عدسی شفاف جهان را درونی نکند. گاهی تصویر جهان در ذهن با اختلال و تبعیض، مخدوش شود. مولانا علیه عینک دودی، عدسی مخدوشگر سوگرایی را طرح کرد: پیش چشم ات داشتی شیشه ی کبود./ زین سبب عالم کبودت می نمود.
صنعت، سفر، دانشگاه، کارخانه، اینترنت خرافات را کاهش داده؛ به مدد مادیگرایی آمدند. ولی نهادهای صنعتی، مدنی، سیاسی سریعتر انجام دهند. تا عصر روشنگری و پیدایش سرمایه داری علم بر ایده گرایی پیروز شد. در عصر مدرن شهر و صنعت رشد خوبی کردند. دانشمندان جهان را از دگرگونی ماده ببینند.
با ورود استعمار به ایران، رسانه های فارسی آلمان، شوروی، انگلیس، آمریکا اخبار جهانی را پخش کردند. در این ورود، دسیسه انگلیس، روس، بعد آمریکا، اکنون اسراییل هر حرکت ارتجاع داخلی را پوشاند. تئوری توطئه، شایعه، جوک- نوعی قهر و خشونت کلامی بضد حاکمیت بودند. نمونه: دسیسه و هراس دایجان ناپلئون، کتاب و سریال تلویزیون پزشکزاد. فرهنگ افراط، تفریط، قلدری، چاپلوسی در سیاست، دربار، بازار تبلور یافت. مردم سر با سکندر و دل به دارا دارند. معنی این ضرب المثل یک بام و 2 هوا ست. سکندر خارجی دشمن دارا از ایران بود. دو گانگی آنچه در سر ظاهر نشود؛ در دل باطن است.
شاید یعنی خودش قلبا از مکان یا موقعیتی که در آن قرار دارد راضی نیست. افراط و تفریط در امور میهنی هم آشکارند. این مثل موجز نوع دیگر بیان شد: ما قصه سكندر و دارا نخوانده ايم./ از ما به جز حكايت مهر و وفا مپرس. مظفر الدین شاه ترسیده به رضاخان قلدر تبدیل شد که در شهریور 20 با جبن بی مقاومت به دستور انگلیس بیرون زد. پسرش هم به دستور آمریکا در بهمن 57 خارج رفت. هر دو بدون مقاومت، پس از چند سال در غربت مردند. صدام و قذافی در حمله استعمار مقاومت کردند.
ترور منصور نخست وزیر بخاطر لایحه کاپیتولاسیون بود. شعار اول انقلاب بهمن 57 استقلال با تاکید بر ضد کاپیتولاسیون/ مصونیت قضایی خارجیان شد. شاید بن انقلاب مشروطه زدودن استعمار بود. در ایران بقا، ثبات، امنیت، عدالت، حیثیت نیز در ناجی محبوب کاریزماتیک انقلاب دخیل بودند.
فرهنگ يك ملت اركان، قوانین، اصول ديني، ساختار سياسي، نظام اقتصادي، زبان، هنر، سنت، باورها، فنآوري را در بر گیرد. ایده الوژی در دولت این است: احکام قانونی نه از طریق مشورت و قوه مقننه منتخب مردم بلکه بنا به حکم حکومتی، سلیقه یک فرد، کاست، جناح با ابزار سرکوب اند. ایده الوژی 3 جزء دارد: منشور یا قواعد عضویت و برنامه عمل، اجرا یا نحوه قبضه قدرت سیاسی، تبلیغ یا جلب حامی داخلی و خارجی. ایده الوژی مجموعه ایده آلها، اصول، باورها، دگمها/ جزمها ساخته شود. معمولا در سده 21 چند تا یند. چپ آینده نگر، راست گذشته گرا، میانه نوسانی.
چپ برای: آزادی، برابری، برادری/ اخوان المسلمین، حقوق بشر، ترقی، اصلاحات، اشتراکی/ کیبوتز، انسانگرا، خردگرا، اصلاحات، انقلاب، زیستبوم/ سبز، اتنیک/ قومی، فمینیزم، جهانیگرا، لیبرال، کار، سوسیال دمکرات، دمکرات، کمونیست. راست برای: اقتدار، سلسله مراتب، نظم/ فرمان، وظیفه، سنت، ارتجاع/ گذشته گرایی، ملی گرایی. انواع ش این ها یند: آنارشی، محافظه کار، صیهونیزم، دینی/ اسلام سیاسی، جهادی. چپ و راست افراطی، میانه/ مرکز، متمایل به چپ/ راست لایه های کم هوادار ند که در سامانه پارلمانی مانند اسراییل با 29 حزب، آرایش مجلس و تشکیل دولت را باعث شوند.
در سده 20 ایده الوژیها با نیروی سرکوب پیدا شدند: فاشیزم بنا بر برتری یک نژاد بفرمان یک پیشوا، دین سیاسی بنا بر سلیقه رهبر یک فرقه مطیع، یک گروه بنا بر پاکی/ اخلاص گروه با یک آمر مانند داعش، طالبان، وهابی. وقتی ذهن مردم از مجلس/ اصلاحات ناامید شود؛ به انقلاب/ براندازی رو کند.
ولی جامعه در تغییر با رفراندوم، قوانین اساسی، حقوق بشر سازمان ملل، عقل سلیم، تجارت، اقتصاد ایستا، حقیقت جهانشمول رایج در 200 کشور جهان است. احکام تحجری ثابت از یک فرد صادر شوند. چرا باید زنان، نیمی از جمعیت کشور در سده 21 به استادیوم ورزشی نروند؟ چرا جوانان یهودی ارتودوکس اسراییل به خدمت نظام نروند؟
وقتی که از همه جناحهای سیاسی برای دفاع مرزها می روند. چرا حکومت باید یک دست/ صدا باشد؟ در حالیکه طبقات، احزاب، سلایق کثرتگرا در کشور ند؟ بعلاو فرد در راس می تواند اختلالات شخصیتی، روحی، فکری چون 10% شهروندان داشته باشد. او باید جواز صحت دماغی و بدنی داشته؛ نه صرفا با اتکا بر ابزار استصوابی چند دوجین همفکر، نیروی نظامی خارجی، سرکوب خیابانی، بر مردم حکومت کند.
در ایران استبداد شرقی مطلقه، ساواک، اشراف سنتی اجازه نشر کتب بورژوایی، آثار جفرسون، ولتر، منتسکیو، ادام سمیث را در سده 20 ندادند. نیز آثار جلد سفید چپ از مارکس و مائو تا لنبن و گرامشی و چه گوارا زیرزمینی خوانده شدند. نخستین دانشنامه فرانسوی ۱۷۷۲-۱۷۵۱ در ۱۷ جلد، دانش سکولار و بورژوازی مترقی را نشر کرد. در مقدمه، دالامبر نوشت: سده دین و فلسفه ایده آلیست اکنون جای خود را به سده علم و انسانیت دهد. او دانش زمان خود را برای رفاه و آزادی، همگانی کرد.
*
هر طبقه اجتماعی در جهان مدرن 3 لایه مادیگرا، شکاک، ایده آلگرا دارد. فرد فرصت طلب هر 3 را بکار برد. اگر از دکتر سروش در خیابان تقاضای 100 دلار در راه خدا بکنی، با ذهن مادیگرا حذر کند. ولی در انقلاب فرهنگی دکتر خویی شاعر را با قضاوت نااسلامی بودن، بیکار کرد. رک به نامه سرگشاده دکتر خویی در 2011. نیری قاضی اعدامهای 1367 و مبلغ طب اسلامی در داخل، ولی برای درمان خود به غرب/ هانور در ژوییه 2023 پنهانی رفت. http://www.iranglobal.info/node/32526
چرا گشت ارشاد و دارالتوبه اوین مزاحم جوانان شوند؟ در حالیکه بنا به باور شیعی گناه جوانان در آخرت عقوبت شود. ولی حاکمیت دادگاه خدا را قبول نداشته؛ در قدرت، جوانان را گوشمالی دهد. یعنی حاکمیت به آخرت باور ندارد. شیعه حوزوی با تکفیر هر حرکت رو بجلو را مانع شود: از آب لوله کشی غیر کر تا ورود زنان به استادیوم ورزشی. چه فرقی با فاشیزم در حقنه کردن قدرت آخته دارد؟
در گروه اسلام درباری فرح، فردید، شایگان، نراقی، نصر – بضد مدرنیزم مشاطه گری کردند. “کاش امکان داشت استبداد ناصرالدینشاه [ادامه داشته باشد] با اینکه آن هم نکبت بود، ولی مشروطه و غربزدگی مضاعف بدتر از استبداد ناصرالدینشاه بود.” درگذشت احمد فردید مرداد ۱۳۷۳ درسگفتارهایِ غربزدگی. در آغاز یادداشت «همسخنی با هایدگر» ۱۳۵۹ بهعنوان واضع مفهوم غربزدگی خود را غربزده –آگاه از آن- معرفی کرد: دروس این بنده غربزده سید احمد فردید.
برایِ فردید پس از انقلاب فرانسه، دیگر انقلابی در کار نخواهد بود. اگر تجربه انقلاب فرانسه مبنا باشد. تنها میتوان برایِ این جنس دگرگونیها «شورش» بکار برد که آن هم نتیجهای جز غرق شدن در غربزدگی ندارد. با این حال مشروطیت برای فردید، چیزی جز بلا و غربزدگی مضاعف و آغاز بیتاریخی و به یک معنا «دفع فاسد به افسد» نبود.
فردید مشروطیت را نه مقدمه غربزدگی، که آخرین مرحله آن یعنی غربزدگی «مضاعف» خواند که در آن مشروطهطلبان به حکم نفس اماره خود یا جسم/ نفسگرایی برای نفی حکومت الهی دست به ایجاد تفرقه در دین زدند. بنا را بر جدایی دین از دنیا به نفع این گزاره ملکمخان که حاکمیت در دنیا حق «انسان» است، گذاشتند. فردید ادامه این مسیر را تا شکلگیری عقلِ «ممسوخ» کسروی، لائیسیسم حزب توده، نامه مصدق به کاشانی درباره ضرورت جدایی دین از دنیا پی گیرد.
به سبب این فراگیری و استمرار، از مشروطیت بهعنوان «دام»ی یاد کند که نهضت بندگی «نفس اماره» را کلید زده است. فردید شیخ فضلالله را روحانی روشن ضمیری داند که خیلی زود فهمید با مشروطیت دیگر خدایی در کار نخواهد بود. اگر تاکنون نیز آثاری از خدا هم در این جغرافیا وجود داشت، از بین خواهد رفت. به بیان فردید اگر خدا نباشد، تماماْ کفر مطلق و استعمار مطلق به سراغ ما خواهد آمد.
فردید نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ را نظام «قدسی» معرفی کرد. برایِ بقای آن هر شکلی از اعمال خشونت واجب است. نمیتوان آن را حتی برایِ لحظهای به تاخیر انداخت: خشونت لازم است، مادامی که حفظ نظام ولایی در میان باشد. سید عبدالله انوار در یادنامه جلال آلاحمد گفت: غربزدگی را فردید نخست در زمستان ۱۳۳۵ در مناظره با دکتر محسن هشترودی در باشگاه مهرگان- مرکز جامعه ليسانسيههای دانشسرای عالی- مطرح کرد. غربزدگی برایِ فردید با ماهیت [فلسفی] وجود شناختی غفلت از وجود تعبیر شود.
به این معنا که علم حضوری -علم بیواسطه/علم وجودی- جایِ خود را به علم حصولی در استیلای غرب دهد. در خوانش فردیدی چیزی جز غفلت از وجود نیست. غرب همان متافیزیک است. فردید غربزدگی را به معنایِ غلبه عالمگیر تفکر متافیزیکی بر تفکر حضوری/ شهودی داند. فردید در بخش پایانی «مشروطیت در رابطه آن با دفع فاسد به افسد» از لحظه وقوع انقلاب اسلامی صحبت کند. آن را آغازی برایِ مشروطیتزدایی با توسل به جهاد اکبر و اصغر در جهت تحقق ولایت محمدی علوی داند. فردید جمهوری اسلامی را اصالت در مقام منیع نیابت امام زمان و برآمدنِ ولایت فقیه –آن هم به هر قیمت حتی اگر خشونت لازم داشته باشد- داند که واقعیتی جز شریعت مقدس اسلامی ندارد.
در هر جامعه طبقات هستند که در گرفتن قدرت سیاسی در رقابت بوده؛ به پویش جامعه منجر شود. جوامع از بدوی به دولت سرمایه داری، عدالت اجتماعی، اشتراک منافع در گذارند. تحلیل هگل برای تز- آنتی تز- سنتز درباره جوامع طبقاتی است. آنها در تخاصم بهره ده، بهره کش، دولت بر شالوده موقعیت اقتصادی- اجتماعی هر طبقه به آینده با عدالت رسند.
طبقات جامعه ایده الوژیهای خود را در کشاندن جامعه به اهداف خود دارند. در جامعه سرمایه داری عمدتا سرمایه داران در جهت سود، تولید، انباشت ثروت اند؛ کارگران در جهت رفاه عمومی، سلامت زیستبوم، ایمنی کار، توزیع عادلانه ثروت اند. ثروتمندان خیر پس از انباشت سرمایه به امور بشردوستانه کمک کنند. نمونه: بیل گیتز. از دهه 1970 فنآوری هم در سرمایه داری وارد شده؛ منجر به رشد خدمات شد. در 8/22/23 فوربز 25 ثروتمند جهان با جمع 2.1 تریلیون دلار، آمریکا 17 نفر، فرانسه 2 تا، هند 2 تا را اعلان کرد.
در خدمات حظ از کار روزانه یا تلفیق کار با شوق، هابی، پاسیون، خلاقیت کارآفرینی را بر انگیزد. تفریح، اختراع، گنج/ جکپات کارآفرین را برانگیزند. حظ عینیت به ایده، در کسب فرد را گاهی به سلبرتی، قدرت با شبکه های مجازی، ثروت با سهام رساند. نمونه: ایلان ماسک. فرد را شدیدا هدفمند، با اشتیاق، شاد کند. سلبرتیها/ شهیران گاهی از کارآفرینان به اوج رسانه ای به شهرت رسیده؛ بهای سهام شان نجومی شود. مانند زاکربرگ فیسبوک.
این شوق کار و پاداش در آمریکا بهترین وضع را در جهان برای نوآوری از ادیسون، فورد، دوپان تا زاکربرگ، بزو، بیل گیتز پدید آورد. در امریکای 2023 خدمات 84% نیروی کار و صنعت 15% اند. هزینه بهداشت آمریکا 20 % اقتصاد 25 تریلیون دلار/ جی دی پی در 2022 بود. هجوم پناهجویان، کاهش صنعت، تخصص فنآوری به افت توان اتحادیه های کارگری انجامیدند. فایلر در کتاب جستجو 2023 با بررسی شاغلان در ایالات نوشت: 70% آمریکایها از کارشان دلخورند/ شاد نیاند. ولی اقلیت شاد به نوآوریها کوشند: ایمیل، پهباد، تلفن همراه، شبکه های مجازی، هوش مصنوعی مانند چت جی پی تی.
فرآیند چند بیلیون ساله زمین در منظومه شمسی، تکامل 200 هزار ساله انسان هوشمند، با تمدن چند هزار ساله در کیهان شناسی، فسیلها، کتب، اقلام عتیق در عصر جدید تدوین شدند. پیدایش کیهان را آینشتاین و هاوکینگ، پیدایش انسان را داروین، ژنتیک احتمالات را مندل، روانکاوی را فروید و عصب شناسی سده 20 تبیین کردند.
پیدایش و تنازع طبقات را مارکس دریافت. او گفت: همه ی نبردهای تاريخی، در سياست، مذهب، فلسفه، ايدئولوژي، چيزی جز بيان کمابيش نبرد طبقاتی نيستند. نیز نوشت: برخورد طبقات اجتماعی با يکديگر، به مرحله توسعه ی اقتصادی، شيوه ی توليد، بازار مبادله وابسته است. کشف تاریخ روایت تنازع طبقات مانند قانونِ تبديل انرژی در فیزیک مهم است. ایپی تامپسون، تاریخنگار کارگری انگلیس در کتاب «فقر تئوری» کشف مارکس را تاکید کرد.
نظريه 4 انديشمند زیر علم را پيشرفت جهشی داده؛ رشته های نوین ژنتیک، عصبشناسی، اقتصاد سیاسی: امپریالیسم، کوانتوم مکانیک افزوده؛ برخى هم نقد شدند. اما بن انديشه هاى داروين در مورد حيات، فرويد در مورد ناخودآگاه، ماركس در مورد مناسبات سرمايه دارى، آینشتاین در مورد انرژی و زمان بجا مانده اند.
داروين بن تفكر مذهبى در باره پیدایش موجودات زنده را به چالش كشيد. او نشان داد: موجودات بر خلاف توهمات افلاطون، باورهاى دينى جدا- جدا، بدون ارتباط، يك روزه خلق نشدند. با روش علمی، فسیل شناسی، ژنتیک مندل شد: موجودات ميليون ها سال در فرگشت/ تكامل با زیستبوم متغیر پدید آمدند. انسان ها نه تنها اشرف مخلوقات نبوده؛ بلكه با ديگر موجودات خويشاوند بوده؛ جد مشترك بنا بر نقشه ژنهایشان در ژنوم دارند.
یاخته انسان 23 جفت کروموزوم، 20 هزار ژن برای کودینگ پروتین دارد. ژن ساختار نردبانی دی ان ای، جهش/ موتاسیون بین نسلها، نقشه ژنوم انواع دارد. در سده 20 علم ژنتیک نظريه داروين را تصدیق کرد. حتی در 2023 جنین انسان در آزمایشگاه با یاخته های بنیانی شبیه سازی، زنده ساخته شد که برای پرورش اندام قلب، جگر، کبد بکار رود.
از نیای مشترک در آفریقا، ۶ میلیون سال پیش، انسانها و اجداد شمپانزه از هم جدا شدند. در این مدت این دو گونه با 99% ژنوم مشترک، ۳۵ میلیون موتاسیون/ جهش نقطه ای متفاوت، تفکیک شدند. در ادیان ابراهیمی یک زوج انسان سفید نه سیاه یا زرد را یهوه در بهشت بدون آدرس جغرافیایی جداگانه دست ساز کرد. دولت شاه قلدر در این دنیا ستمکشان را تنبیه کند. دین به تقلید شاه ولی بدون ابزار اجرایی، وعده مکافات را در آخرت دهد.
فرويد در سده 20 رفتار انسان را ناشی از خاطرات، افکار، تمناهای ناآگاه؛ روان را در 3 بخش اید/ ذهن ناآگاه، ایگو/ ذهن آگاه، سوپرایگو/ فراخود پنداشت. اید/ نهاد ناشی از غرایز و تمناها نفس اماره است. ایگو/ خود، نفس واسطه بین نهاد و سوپرایگو/ ابرمن است. ابرمن، فراخود، وجدان، هویت ناشی از اولیا و جامعه است. او انگاشت: ذهن 3 لایه با کارکردهای زیر دارد. آگاه: عقل، اراده، حافظه آنی، برنامه، فکر نقاد، بحث، داوری. پیش آگاه: حافظه دراز-مدت، هیجان، خلاقیت، عادت. ناآگاه: تکانه آتوماتیک، کنترل تنفس، سامانه مصونیت. رک ویکی.
او هنر، ادبیات، دین را بنا بر روانکاوی تفسیر کرد. اختلال روان را نه از شیطان و جن بلکه از ناموزونی 3 بخش فوق انگاشت. البته برخی ناشی از اختلال در غشا و هورمون مغزی اند. منبع شناخت نه در روح بلکه در مغز است. او عقل، خرد، آزادى، رفتار در تصميم گيرى، انتخاب را در فرد، ناخودآگاه نامید. Marni Irani فب 200623
ذهن ناآگاه یا ناخودآگاه را انبار کردار، پندار، خواب دیدن، احساس، تمایلها، آرزوها، خاطرات نیمه-فراموش پنداشت که اندیشه و کردار را کنترل کند. او نوشت: بخش بزرگ درون ذهن، فهم پذیر نبوده؛ با مشاوره کاویده شود. خلجان بين اید، ایگو، سوپرایگو در شخصیت، آشفتگى روانى را سازد. اکنون اختلالات روحی، شخصیتی، فکری از هم تفکیک شده؛ داروهای خود را دارند.
دهه هاست که نظرات فروید با عصبشناسی مغز، تصویر برخط فعالیتهای مغز/ ام آر آی، ای ای جی تصحیح شده اند. ذهن ناخودآگاه، وجدان، شعور، ناهشیار نیز نام دارد. در عصبشناسی مغز، جایگاه آن پیدا نشده؛ لذا با رایانه های تصویری فعالیت آن ضبط نشده. گاهی دگرهراسی/ پارانویا در نجس نامیدن چیزها تبلور یابد. دولت را دشمن و نجس انگاشته؛ کار با دولت را در مقام آموزگار، پزشگ، هنرمند را مذموم انگارد.
اکنون 2نیمکره مغز با 100 ها ساختار مرکزی، میانی، غشاء بیرونی، کارکردهای زبان، هیجان، حافظه، هورمون های عاطفه، حال، انگیزه نقشه بندی شده اند. در غشاء بیرونی مراکز عالی مغز سازنده پندار، گفتار، کردار، واکنش، هیجان، برنامه، اراده، داوری، عادت، خلاقیت اند. کنشهای ارادی، نیمه ارادی، غیرارادی هم تبیین شده اند. غیرارادی -ارادهٔ از پیش تعیین شده- بر اثر عوامل خارجی، شناخت ناپذیر، ادراک نشده، فاقد کیفیت آگاهیاند. البته سامانه های خودکار تنفس، ضربان قلب، پلک زدن جدا یند.
وجدان دستور اخلاقی شخصی بر زمینه مغزی است؛ مورال دستور اخلاقی جامعه در حافظه فرد است. واژه های باوجدان، بیوجدان، وجدانا، حیثیت، شرف، آبرو، عورت، همیت در بی همیت/ اهمیت، در فرهنگ ایرانی بکار روند. وجدان مانند مورالیته در فرهنگ غربی است. وجدان يك توانايي فطري/ سرشتی و اکتسابی/ محیطی براي تمايز بين خير و شر است.
در یک کشور برای سازش شهروندان قانون، برای آرامی مردم امنیت، برای اجرای قانون دولت، برای تعامل صلح با کشورهای دیگر، برای پیشرفت کار و شادی باید باشند. آنگاه وجدان شهروندان آسوده اند. نتیجه پژوهشها: بیش از ۹۰ % مردم توانایی، ذکاوت، اخلاق خود را از میانگین مردم بالاتر پندارند، در حالی که در منحنی آماری نیمی از مردم، بالاتر از میانگین اند. در بازه ۲۵ تا ۳۵ سالگی مردم واقع بینانه تر اند. Taghi Kimyai-Asadi پیام فیسبوک ۲۸۰۷۲۳
وجدان در غشاء قدامی- جانبی، حدقه ای، پیش پیشانی است؛ شبکه عصب مسئول اخلاق و شخصیت نیز در غشاء پیشانی است. روند شناختی تصمیم فرد در محیط، ارزیابی بخردانه/ منطقی، تلقینات، مناسبات عاطفی، سامانه اخلاقی/ مورال، ارزش گذاری فرد را ایجاد کند.
برای ارزیابی نتایج رفتارهای انجام شده بنا بر هنجارهای شکل گرفته در حافظه ناشی از طبیعت/ شخصیت و تربیت فرد است. اگر تناقضی باشد ادراک ناراحت کننده ی شرم مجرمانه پیدا شود. اگر دستورات اخلاقی اجتماع زیر پا گذاشته شوند، شرم در حضور دیگران پدید آید، عذاب وجدان، صدای درونی پدید آید.
آگاهی دانشگاهی و اجتماعی برای اجرای حقوق مدنی کافی، وجدان اجتماعی، انصاف نیست. ورود فاشیزم در آلمان – گهواره فلسفه و اخلاق عدالت خواه فیخته، مارکس، لیبکنشت، به عوامل دیگر اشاره کند. رکود اقتصاد، رشد انحصارات، بیکاری، تورم، حزب نژادپرست، رهبر کاریزماتیک عوام پسند، دولت متمرکز در پیدایش فاشیزم و بردگی انسانها نقش داشتند. البته در امپریالیزم انگلیس، کانادا، آمریکا، استرالیا فاشیزم پدید نیآمد.
چرا سلسله پهلوی را بنیانگرایان شیعی منقرض کردند؟ وقتی انتخابات ممنوع شود. شهروندان حساس به محافل روشنفکری تحولخواه گرد هم آیند. قانون سیاه 1310، بضد عضویت در تشکیلات سیاسی، با 3-10 سال زندان قانون اساسی مشروطه در حق داشتن تشکیلات را ضایع کرد. این قانون کتب، نظرات، محافل، عقاید اشتراکی را قلع و قمع کرد. با زندان 53 نفر، قتل دکتر ارانی در زندان، میرزاده عشقی، داور سرکوب رسمی شد.
سپس در دهه 1970 اعضای کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی- اتحادیه ملی با قانون سیاه مجرم شدند. حسین رضایی دانشجو با دکتر هلدمن وکیل انسانگرای آلمانی برای گزارش به سازمان عفو بین الملل در باره وضع زندانیان سیاسی، در سفر به ایران 8 سال زندان گرفته؛ تا دوره دکتر بختیار 1357 آزاد شد.
حکومت در کل بفرمان شاه بود که باید سلطنت کند. انتقاد از حکومت جرم بود که به الغای سلطنت شد. در حالیکه در اردن، مرکش، عربستان هر 3 از حامیان آمریکا- سلطنت تا سده 21 ادامه دارد.
فلسفه سیاسی را ولتر در گزینگویی زیر مختصر نوشت: به آسانی می توان فهمید که چه کسی بر شما حکومت می کند؛ ببینید از چه کسی نمی توانید انتقاد کنید. خطرناک است درست بودن در اموری که رجال خطاکارند. وقتی صحبت پول می شود؛ همه مذهب واحد دارند.
فلسفه اخلاق کانت 1724- 1804 دین و مابعد الطبیعه را بر اخلاق بنیان کرد. برخلاف گذشتگان که اخلاق را بر دین بنا کردند. كانت بعد از نقد عقل محض، اندیشه های خود را در 6 جلد كتاب حكمت عملي نوشت: حکمت نظری در شناخت، عملی در رفتار، کاربردی در طب، هندسه، مکانیک، علم حقوق. او حقوق، سياست، دين، تکلیف انسان نسبت به خویشتن، امور فرهنگي را بيان كرد. علوم نظر متکی به ریاضیات، منطق فکری، آزمایشهای مکرر در دانشگاه، پژوهشکده اند که به علت موضوع پردازند. عملی به چگونگی عملکرد، رفتار آزادانه فرد، قواعد کاربرد درست پردازد. فیخته در کتاب نظام آموزۀ اخلاق با بیان دیدگاه خود، ضعف دیدگاه کانت را رفع کرد.
ماركس تاریخ را شرح تنازع طبقات خوانده؛ توليد سرمايه دارى را بخاطر ایجاد فقر اروپای سده 19 نقد بيرحمانه كرد. رک به داستانهای دیکنز در انگلیس، هوگو در فرانسه، داستایوسکی در روسیه. این شیوه تولیدی ادعای بهترين مناسبات بهبودى زندگى انسان ها را داشت. او نشان داد: اين شيوه توليد نه تنها رهايى انسان ها را ببار نیآورد، بلكه آن ها را از خود بيگانه و دوباره فقر، فلاكت، جنگ، كشتار را به شيوه ديگر به زندگى اشان تحميل كند. زيرا مرگ و زندگى در اين شيوه توليد، تابع سود اند.
سرمايه برای سود مرتکب جرم، جنايت، ويرانى شود. وجود ذاتى بحران ساختاری، ادواری، دهه ای اقتصاد سرمايه دارى به بيكارى، فقر، فلاكت، جنگ، كشتار انجامد. نمونه: ج ج 1 و 2. بحران ادوارى سرمايه دارى با آمار و ارقام 2 سده گذشته ثابت شد. در دهه 1930 بیکاریف گرسنگی، فقر را ببار آرودو رک به خوشه های خشم اشتاینبک. واژه چینی برای مفهوم «بحران» 2 هجای «خطر و فرصت» دارد. یعنی هم خطر جنگ داشته؛ هم فرصت بهبود مدیریت است.
آینشتاین کیهان را با نسبیت عام در 1915 در مدارات فضازمان میدان گرانشی نشان داد. او جایزه نوبل فیزیک را برای این گرفت که نشان داد: انرژی با جرم تناسب داشته؛ انرژی اتم را برای صلح پیشنهاد کرد. او با عقاید سوسیالیست، به انسان دوستی خانم روزولت برای ایجاد سازمان ملل یاری رساند. نیز ثابت کرد: زمان تابع سرعت، انبساط پذیر، انقباض پذیر است. در 5 بیلیون سال پس از مهبانگ زمان 5 برابر آهسته تر از اکنون بود. یعنی 1 ثانیه در آغاز مهبانگ اکنون 5 ثانیه است.
بحران سهام دهه 1920 آلمان، آمریکا، انگلیس به جنگ؛ سپس به شکوفانی اقتصاد دهه 1950 انجامید. در 8دهه پس از ج ج 2، آمریکا به جنگ با کشورهای کوچک بنام امنیت پرداخت. در جنگها تبلیغ بضد دشمن در خدمت صنایع تسلیحاتی، ترساندن ملل ثروتمند از دشمن برای فروش تسلیحات، اشتغالزایی کرد. با گسترش تجارت جهانی، رشد اقتصادی جی 7، جی 20 انباشت سرمایه نجومی شد. در سده 21 بریکس با 5 کشور برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی برای تجارت با ارز بومی راه افتاد.
آنها ۴۲ ٪ جمعیت، ۳۰ ٪ مساحت کره، ۲۴ ٪ بازدهی اقتصاد جهان را دارند. از ژانویه ۲۰۲۴ عربستان، ایران، امارات، آرژانتین، مصر و اتیوپی را در تجارت بی دلار خود عضو کند. 6 عضو جدید -جی دی پی به تریلیون دلار: آرژانتین 0.6، مصر 0.4، حبشه 0.15، ایران 0.36، عربستان 1.0، امارات 0.5 دارند.
گلوبالیزاسیون از دهه 1970 فرصتهای نوینی برای افزایش تولید، طبقه متوسط، جمعیت، بهداشت، تجارت جهانی پدید آورد. در هند و چین 500 میلیون به طبقه متوسط افزوده شد. سرمایه داری دولتی نوعی از مالکیت خصوصی با مزد و ارزش اضافی است که کلان سرمایه دار دولت با ابزار سرکوب است. دولت در کنترل بحران، تشویق فنآوری، پیشرفت جامعه، بسط تجارت، توزیع ثروت با مالیات نقش دارد.
در سده 21 فنآوری دیجیتال به سرمایه داری ورود کرده؛ باعث انباشت غولین سرمایه و رشد امور خیریه سازمان ملل شد. بنا به فوربز 2023 از 21 ثروتمند جهان با 3 تریلیون دلار، آمریکا 17 نفر، فرانسه 2 نفر، هند 2 نفر اند. بنا بر بانک جهانی 8.5% جهان یا 685 میلیون نفر در 2022 بسیار فقیر با روزی 1 دلار بودند.
5 کشور شمال اروپا بعلاوه نیوزیلند نزدیک استرالیا مدل موفق حکومتی کنونی در رفاه و شادی شهروندان دارند: آنها سرمایه داری خصوصی بازارگرا برای عرضه و تقاضا، سرمایه داری مخلوط خصوصی در تولید، توزیع، بیمه اند. دولت انتخابی، ادواری، فراگیر است که بهداشت، آموزش، 3 قوای حاکمیت را دارد. ولی سرمایه داری دولتی مانند کوبا با برنامه مرکزی تک حزبی، انتظامات امنیتی تاکید بر توزیع، نه تولید بهینه، رقابتی نیست.
دولت رفاه کامل، کار، مسکن، ترابری، شرکتهای مسافرت هوایی نیمه دولتی، بهداشت، مهد کودک، حقوق بازنشستگی، شبکه ایمنی، آموزش عمومی دارد. سیاست آنها دموکراتیک چند حزبی تک مجلسی است؛ وکلا در تناسب با جمعیت، در انتخابات گزیده شده؛ در مواردی با رفراندوم قانون تغییر کند.
آنها در تعیین دستمزد، روش چند مرحله چانه زنی گروهی بین کارفرما، دولت، اتحادیه کارگران دارند. اینها وجود دارند: آزادی احزاب و رسانه ها، ترقی و پویش اجتماعی، مالیات بالا بر همه، اتحادیه های کارگری، نهادها مدنی، بیمه بیکاری، برایری کامل مرد و زن که گاهی همه کابینه زن اند. نهادهای جهانی برای رتبه بندی، ترقی کشورهای عضو سازمان ملل را می سنجند.
این 5 کشور بالاترین شاخص شادی، صلح، سرانه کمک مالی به سازمان ملل، اچ دی آی/ شاخص توسعه انسانی، درآمد سرانه دارند. تاریخ آنها: در دهه 1930 سوسیال دمکراتها رهبری جامعه را گرفته؛ برنامه، مدیریت، نقش شان در جهان را ایفا کردند. در رقابت جهانی در سده 21 اینها را انجام دهند: کاهش مقررات و فساد، افزایش خصوصی سازی خدمات عمومی، گسترش شبکه ایمنی، شفافیت دولت، آزادی بیان، جذب پناهجویان از آسیا و آفریقا. رک ویکی
می توان زمان پیدایش سوسیالیسم را حدس زد. در 2017 کشورهای شمال و اتحادیه اروپا و جی 20 تولید ناخالص ملی بالا داشته؛ 50 کشورند که ظرف 50 سال پس از ج ج 2 به این تکامل درآمد رسیدند. در جهان 200 کشور اند؛ 50 بر 200 یک/ چهارم جهان انباشت سرمایه کافی دارند. لذا در 50 سال 50 کشور، در 100 سال آینده هم 100 کشور تولید بالا خواهند داشت.
پس سرانگشتی سوسیالیسم 2117 برای تقسیم ثروت، عدالت اجتماعی در کار، خانه، آموزش، خوراک، پوشاک، بهداشت، تفریح/ شادی برای همه ممکن گردد. مفروضات: سرمایه داری برای انباشت سرمایه ضروری است. سوسیالیسم برای عدالت اجتماعی ضروری است. گذار از سرمایه داری در جهان به سوسیالیسم بمثابه مرحله عالیتر تمدن بشر ضروری است.
منابع. 2023/08/25 http://www.ijem.org.ir/
هاوکینگ، پاسخهای کوتاه به پرسشهای بزرگ، نشر 2018 ترجمه ایرج فرزاد.
E. P. P. Thompson. Poverty of Theory. NYU Press, 1978