عرفان با 4 حوزه اخلاق، سیاست، زیبایی، کیهان

دکتر بیژن باران با سلطه علم در سده 21، فلسفه…

نو کانتی ها،- مخالف سوسیالیسم و ماتریالیسم دیالکتیکی

neukantism.نو افلاتونی آرام بختیاری نو کانتی ها؛ نیم قرن میان مارکسیسم و…

غم دوشینه و سرنوشت نافرجام و دردناک مردم افغانستان

نویسنده: مهرالدین مشید کشتی شکستگانیم ای بادشرطه برخیز  باشد که باز بینیم …

برگردان شعرهایی از ژنرال پاییز

زنده‌یاد “محمدعمر عثمان” ملقب به “ژنرال پاییز” در سال ۱۹۵۷…

خلق در دانه لری - مرواریت های ناب

قۉشیق ( دو بیتی )   داکتر فیض الله ایماق باید گفت که،…

آشتی کردن طالبان با مردم افغانستان، راهی برای پایان جنگ…

نویسنده: مهرالدین مشید زهر پاشی های قومی و زبانی و توطیۀ…

 ترجمه‌ی شعرهایی از سردار قادر 

استاد "سردار قادر" (به کُردی: سه‌ردار قادر)، شاعر کُرد زبان،…

خموشی

 نوشته نذیر ظفر شــــــــد مــــدتی که ورد زبانم ترانه نیست آوای مــــن…

چشم براه وحدت

            چشمم براه  وحدت  پیوند وهمد لی جانم فدای وحدت وصد ق…

دوحه سر دوحه، پروسه های پیچیده و آرمانهای خشکیده 

نوشته از بصیر دهزاد  سومین کنفرانس در دوحه  درست سه هفته…

کور و نابینایان خرد

تقدیم به زن ستیز های بدوی و ملا های اجیر، آن…

فضیلت سیاسی و افغانستان

در نخست بدانیم٬ ماکیاولی در شهریار و گفتارها٬ در واقع…

بهای سنگین این خاموشی پیش از توفان را طالبان خواهند…

نویسنده: مهرالدین مشید طالبان بیش از این صبر مردم افغانستان را…

گلایه و سخن چندی با خالق یکتا

خداوندا ببخشایم که از دل با تومیخواهم سخن رانم هراسانم که…

(ملات گاندی در مورد امام حسین

باسم تعالى در نخست ورود ماه محرم و عاشوراء حسينى را…

جهان بی روح پدیداری دولت مستبد

دولت محصولی از روابط مشترك المنافع اعضاء جامعه می باشد٬ که…

ضانوردان ناسا یک سال شبیه‌سازی زندگی در مریخ را به…

چهار فضانورد داوطلب ناسا پس از یک سال تحقیق برای…

پاسخی به نیاز های جدید یا پاسخی به مخالفان

نویسنده: مهرالدین مشید آغاز بحث بر سر اینکه قرآن حادث است و…

طالبان، پناهگاه امن تروریسم اسلامی

سیامک بهاری شورای امنیت سازمان ملل: ”افغانستان به پناهگاه امن القاعده و…

  نور خرد

 ازآن آقای دنیا بر سر ما سنگ باریده عدوی جان ما…

«
»

عرفان با 4 حوزه اخلاق، سیاست، زیبایی، کیهان

دکتر بیژن باران

با سلطه علم در سده 21، فلسفه و عرفان در تاریخ و فرهنگ جا گرفتند. عرفان بی عمل و پذیرای وضع موجود است. عزلت عارفان را نامناسب در جامعه کند. بخاطر قلندری و  درویشی با زندگی بخور و نمیر، از کسب و تولید طفره روند. آنها از هنر، ورزش، تفریح هم خود را کنار کشند. به فرد و فردیت اهمیت دهند. عرفان با غریزه جنسی برخوردی مانند مانویت و کاتولیکها یعنی کتمان آن کند. شاهدبازی آیینی را عارفان در محافل عملیاتی کردند. خاقانی 1120- 1190 دوست نظامی، در حکمت عرفان، قضا قدری مخرب تجربه گرایی را عامل ضعف تمدن اسلامی در سده 6 و افول آن در سده 7 دانست. 

آثار عرفانی اصول زیبایی را برای تاثیر بر مخاطب بکار برند. آیا شعر عرفانی طنز بکار برد؟ عرفان چون درباره واقعیت و تجربیات جهانشمول نیست؛ اثر تخیلی، تمثیلی، ادبی دارد. در عرفان منشاء کیهان اراده الهی است که از هیچ همه چیز را آفرید. مولوی فرای کیهان نیروی غیب را پنهان دانسته که عارف آن را دریابد: ظاهرش را شهره ی کیهان کنیم./ باطنش را از همه پنهان کنیم.  از روی 7 رشته فلسفه، در عرفان 7 حوزه بررسی شد. در اینجا 4اخلاق، 5سیاست، 6زیبایی، 7کیهان آیند. بجای مرور تاریخچه عرفان، عرفان در سده 21 با معیار علم و قانون نقد شد. 

4اخلاق اصول اکتسابی از فرهنگ رایج برای تشخیص رفتار نیک، بد، حق، ناحق است. این اصول از کجا آمده که در ذهن فرد نشینند. اخلاق کنش فردی و ملاط جامعه است که در ذهن فرد، جامعه، تاریخ ارزیابی شود. چگونه باید زندگی کرد؟ بشر برای برآوردن غرایز به محیط ربط یابد. اخلاق ارزش، کود، نیت، تصمیم، رفتار، خلجان فردی/ روحی، عواقب اجتماعی بزه/ گناه را سازد. 

اخلاق صفات، کودهای شفاهی رایج؛ سامانه ارزشی، معیار، داوری کردار فرد در اجتماع است. آیا اخلاق فردی، اجتماعی، صنفی– آلیاژ سرشت/ ژن شخصیت و مواد آموختنی از محیط در جمع انسانی، طبقه، خانواده، دین، مدرسه، بازار است؟ در عرفان اخلاق، سلوک، عبادت مترادفند. جایگاهش در حافظه و مراکز عالی مغز کجاست؟

در فارسی اخلاق مترادف آداب و رسوم، خلق و خو، سلوک و سلیقه است؛ به سست عملی و اعتقادی قوی تقسیم شود. کود دستور یا قاعده کوتاه مانند “کردار نیک” است. نمونه های کود اخلاقی: راستگویی، شجاعت، پیمانداری، عدم تقلب، عدم داوری، اعتماد پذیری، مثل خود انگاشتن دیگران، حرمت مال، احترام به ادیان، امانت، صداقت، سر موضع/ حرف خود ایستادن، شرافت، حقیقت، انصاف، مهربانی، خیرات. هر کاری نیاز به مدد خدا دارد. تسلیت با “انشاء الله غم ‌اخرتان باشد” در واقع آرزوی مرگ برای طرف مقابل در دور بعد بوده؛ با شیون در عزا ضعف ایرانی را صحه گذارد.

نمونه کودهای اخلاقی برای کودکان: احترام بزرگتر، خانواده، کمک، سازگاری، عدم آزار به جانوران، انعطاف، تعامل، ادب. نمونه اخلاق در ایران: مهماننوازی، قناعت، تقلید، خرافات، عبد، حلال، نجس، تعارف، حرام، پشتکار، سعه صدر، پاکدستی. مرور سعدی، فردوسی، زاکانی، صادق هدایت اخلاق ایرانی تا عصر مدرن را خلاصه کند. در جامعه مدرن قانون جدا از اخلاق است. اخلاق امری خصوصی بوده؛ نقض آن را، قانون پیگرد نکند. 

اخلاق بر رفتار انسان محاط بوده؛ در لذت گرایی در امور روزانه، تشکیل خانواده، گردهمآیی محفلی، کار، تفریح، شادی، هنر، ورزش تبلور یابد. در اسلام شریعت بر اخلاق انسانی و قانون مدرن محاط است. هر مومن، مرد، سید حق ویژه دارد. شاید اخلاق بمعنی خاص اصول شریعت باشد. ولی شادی و حظ زیبایی منافی انسان گرایی، صلح جویی، عدالت خواهی، خردگرایی نیستند. مولوی اخلاق را ادب اجتماعی خواند: بي‌ادب تنها نَه خود را داشت بد./ بلکه آتش در همه آفاق زد.

اخلاق راجع به ملکات، فضايل، رذايل نفساني بحث ‌کند. نمونه: اخلاق ابن مسكويه يا معراج السعاده، گونه‌اي نگاه به صفات و افعال نفساني است. عرفان، نگاه يا معرفت ديگري است که بر باطن شیعی فرد استوار است. وسواس عرفان در زهد، حقیقت، پاکی هم در جهان هزاران دین و بیدینی، مترو، اتوبوس، هواپیما ناممکن است. آیا اخلاق نجسی دینی، نوعدوستی انسانی، قانونمداری مدرن تفاوتی دارند؟ حرام، نجس، کافر دین در عصر مدرن برای شهروندان تابع یک قانون واحد مشکل آفرین اند. 

آیا اخلاق از شخصیت فرد برآید؟ شخصیت الگو ویژه تفکر، هیجان، رفتار فرد است. در خصایل ذاتی چون پشتکار، فردی چون مهارت، اجتماعی چون بیان، رفتار، همکاری، انعطاف، هوش اجتماعی در بقا، آفرینش، تنازع تبلور یابد. صفات زیر را دارد: صداقت، وجدان، سازگاری، عصبیت، تعهد، کنجکاوی، پشتکار، سر وقت، اعتماد، وفا، سپاس، برونگرا، درونگرا. کاراکتر فرد هویت، اصل و نسب، جنسیت، مهارت، ملیت است. در مقابل قدرت، زر، زور، تزویر- واکنش چگونه است؟

انسان 23 کروموزون داشته؛ هر یک 1000 ژن دارد. نیمی خوب، نیمی بد اند. در 2015 جایزه نوبل شیمی را 3 دانشمند از ترکیه، آمریکا، سوییس با کشف مولکول تعمیر دی ان ای بردند. هر یاخته با نور فرابنفش خورشید و خطا در تکثیر گاهی مختل شود. ژن خوب انسان با کار خوب مانند مدیریت استرس، ورزش، تفریح، تغذیه چیره شود؛ سلامتی تامین شود. اگر کار خوب نکند؛ چاقی، تنبلی، استرس، ژن بد امراض قند خون، کلسترول، فراموشی ببار آرد. 

سبک زندگی عرفان طول عمر و سلامتی را کمتر کند؛ پیری تن مانند فشار خون و مغز مانند زوال عقل ببار آورد. لذا یک دلیل برای عدم رشد عرفان سبک زندگی بد آن است. رژیم غذایی خوب، فعال نگه داشتن تن، تحریک ذهن، خواب کافی، خانواده، شادی برای تعویق پیری مغز مهم اند. هیچ کارکردی در ذهن نیست که هنگام خواب به طرز شگفت‌انگیزی بهبود نیابد، یا هنگامی که به اندازه کافی نمی خوابید به طور آشکار دچار اختلال نشود. 

در زمان خواب، این روند با زدودن پروتئین‌های بتا آمیلوئید و تاو عمل ‌کند. اینها «دو مقصر اصلی ایجاد آلزایمر» اند. افسردگی و نگرانی از گناه درمان نشده خطر ابتلا به زوال عقل را افزایند. ورزش پیاده روی، هنر موسیقی، شرکت در سخنرانی، مطالعه، بحث، درد دل، غذای طبیعی بی گوشت، گیاهخواری – عمر طولانی‌تر برای زنان 4-5 سال و برای مردان 7 سال افزاید. 

اجتماعی بودن برای مغز مهم است. بدون آن، مغز کوچکتر شود. پزشکی مدرن طول عمر را زیاد کرد- قیاس متوسط عمر در هند با ژاپن. توانایی علم برای رسیدن به طول عمر در 200 سال گذشته دیده شده. “زندگی کردن” یعنی تغذیه، تمرین، خانواده، خواب- طول عمر آورند. زهد و اعتیاد از عمر کاهند. https://www.bbc.com/persian/articles/ckdgj29y9eyo

مطهري گفت: “عرفا اخلاق را که هم ساکن است و هم محدود، کافي نمي‌دانند؛ به جاي اخلاق علمي و فلسفي، سير و سلوک عرفاني را که ترتيب خاصي دارد پيشنهاد ‌کنند.” رک: مطهري، کلام و عرفان، ص 82. این نقل قول نقد پذیر است. اخلاق “ساکن، محدود، علمی، فلسفی، سیر و سلوک عرفانی” – همه بی معنی اند. در عصر مدرن رسانه ها، شفافیت، قانون در جامعه چک و بالانس اند. اخلاق بخشی از روبنای فرهنگی است که تابع زیربنا ست. اخلاق در برده داری، ارباب -رعیتی، سرمایه داری متفاوت است.

اتیک/ اخلاق صنفی درستکار، امین بودن، راستگویی، پاکدستی، باصداقت را عمده کند. در اتیک عصر مدرن کودهای هر صنف مانند پزشگ، پرستار، مهندس، وکیل، راننده تدوین شوند. در روند سوگند، عضو ملزم به رعایت آنها ست. نمونه جواز برای حق انجام وظیفه: اخلاق صنفی وکلا، مهندسان، پزشگان. نقض اصول اخلاق صنفی به دادگاه جنحه یا جنایی کشیده شود. اثبات تخطی و قصور کودها در محکمه به لغو جواز منجر شود. رویکرد عرفانی، توان پذیرش و جذب اخلاق را دارا ست؛ چنانکه رویکرد اخلاق توان تحول و تعالی به سوی مباحث عرفان عملی را دارد. اخلاق و عرفان 2017 حمید پارسانیا، 278 ص.

عرفان عملی یعنی وظایف عارف با خود، جهان، خدا ظاهر شوند. عرفان نظری یعنی معرفتی، تعقلی، مشاهده، مکاشفه حضوری عارف از حقایق غیبی، باطنی، به زبان عقل و علم حصولی بیان شود. این 2 بخش نیز با رویکرد حدیثی و تفسیری جمع پذیر اند. به لحاظ تاریخی نیز حوزه‌های معرفتی عرفان اخلاقی به تدریج به سوی آمیختگی پیش رفتند. توحید عارف یعنى موجود حقیقى، منحصر به خدا ست. مشاهده، مقام‌ لقای‌ حق‌ است‌.‌ باید پرسید: کشفیات چند هزار عارف در 1000 سال چندتا، چی اند. نمونه: حقیقت و کشف حلاج و سهروردی باید ردیف شوند. این حکمهای تخیلی، بیدلیل، بدون کاربرد اند. 

سالک هنوز عارف نیست. ولی برایش، مقام‌ وصل‌ حاصل شده، از مقام‌ حضور و قرب‌ برخوردار ‌است. سالک‌ 4 زمینه مکاشفه، محاضره، مشاهده‌، معاینه‌ را گذراند، تا بهره‌مند شود. نتیجه‌ این است: آخر عمر بدون شغل، خانواده، در محفل از سلسه مراتب بالا رفته؛ باو عنوان عالی داد به واعظان شهر او را گاهی مرتد خواندند. نیم قرن خوابف خوراک، پوشاک چگونه تامی شدند؟  همواره‌ در امور جزئی‌  و معرفت‌های‌ متزلزل‌ غوطه‌ نخورد. مولوی شناخت، بینش، عین، ذهن در مولوی بررسی شدند. رهیافت‌ به این سلسله مراتب 6 گام دارد:

1تقوا صیانت‌ درونی‌ را بر سالک‌ حاکم‌ ‌کند.

2جهاد درونی‌ نیز از عوامل‌ زمینه‌ ساز معرفت‌ و هدایت‌ خاصه‌ است.

3اخلاص، از اسرار الاهی‌، سر‌ی‌ را به‌ دوستداران‌ خود هدیه‌ کند.‌

4ایمان‌ را به‌ عشق‌‌ به‌ همة‌ زیبایی‌ها و نفرت‌ از همة‌ زشتی‌ها معنا کند.

5عمل‌ صالح‌ فضای‌ معرفت‌ را زمینه‌ سازی‌ ‌کند، پایبند‌ به‌ آن است. 

6عمل‌ به‌ علم‌ بکار برد با بعضی‌ آیات‌ و روایات تا‌ علم‌ و معرفت‌ تولید کند. http://ensani.ir/fa/article/6687/ معرفت‌-شناسی‌-عرفانی، رضا رمضانی.

عرفان و اخلاق تفاوت دارند: 1-عرفان رابطه ثابت انسان و خدا ست؛ کمک به خلق به خاطر رسیدن به خدا است. در اخلاق همیشه پای 2 نفر در میان است. نمونه: موارد رعایت حق دیگران، عدالت ورزی در مورد دیگران، غیبت از دیگری نکردن. شاید در اخلاق عرفی/ غیر دینی که حکم خدا نیز رعایت نشود این موارد اجرا شوند. 2- عرفان بسیار متنوع، بشمار عارفان، سلوکی است، مسیری است که باید تمام عمر رفت تا به مقصد رسید. چه سودی از این مقصد رسیدن عاید جامعه شود؟ ولی اخلاق با تغییر جامعه فرگشت یابد؛ با لب آثار عرفان ایستاتر است. تنها شماری صفات مانند شجاعت، عدالت، راستگویی اند که باید رعایت شوند. 

حسن اسلامی افزود: 3- مفاهیم و عناصر موجود در اخلاق و عرفان بیان شوند. مطهری گفت: مفاهیم و عناصر اخلاق به 20 تا 30 مورد محدود شوند. آنها در عرفان مفاهیم و عناصر بسیار زیادتر اند. پس عالمان اخلاق مانند یکدیگر هستند. ولی علمای عرفان با توجه به فردیت، در مراتب تعالی، گزارشات متفاوت دهند. این مفاهیم یا لفاظیها تعریف نشده اند. 

آیا 10 فرمان یهوه به موسی، 4 تا با خدا، 6 تا به پیروان، از روی قانون حمورآبی، شاه بابل 1750-1792 ق.م. بخط میخی بود؟ گویا از قوانین سومری های شهر «اور»، محل تولد ابراهیم، اقتباس شد. متن آن 282  ماده در باب جزا، حقوق شهروندان، روابط افراد با تکیه بر اقتصاد بود. در 1200 ق.م شوتروک ناهونته شاه عیلام با فتح بابل این متن حجاری را به شوش آورد. در 1901 فرانسه آن را از خوزستان به لوور برد. در گذشته حقوق مردم، مشارکت در حکومت، انتخابات، اقتصاد، رفاه وجود نداشتند. 

پس از سده 16 این جریانات آغاز شده؛ انقلاب ها شکل گرفتند. برای ارزیابی با سنجه های روح زمانه به گذشته افکار سره از ناسره را نتوان تمیز داد. در سده 21 فرهنگ تقوی، ریاضت، عدم تولید، انفعال عرفان ناکارآمد است. در حلفه های تنگ عرفان از آنها گفته شود. در جامعه بجز هند یا آفریقا عموم مردم مدرن توجهی به عرفان ندارند. نمونه: امتناع از حضور در ارتش برای دفاع ملی در برابر مهاجمان مانند ارتودوکسها در اسراییل.

اسلامی یادآور شد: منقدان، به عرفان 3 ایراد دارند. 1-عرفا خود را مقید به اخلاق خود دانند. 2- عرفان بی عمل و پذیرای وضع موجود است. این موضوع در دوران کهن ایراد نبود. خیلی ایرادات زاده یک نگاه مدرن به عالم ماضی با احکام نادرست است. 

در ادامه گفت: 3- فرد گرایی اخلاق عرفان، به گریز از خلق منجر شود. عزلت عارفان را نامناسب در جامعه کند. بخاطر قلندری و  درویشی با زندگی بخور و نمیر، از کسب و تولید طفره روند. آنها از هنر، ورزش، تفریح هم خود را کنار کشند. عطار عارف را مغول ها کشتند. عارفی دیگر در حمله مغول زن و بچه را رها کرده؛ فرار کرد. عرفا-بیشترین-تلاش-را-در-اخلاقیات-داشته-اند-تفاوت-عرفان-و-اخلاق، حسن اسلامی.  https://www.mehrnews.com/news/1482512 

5امور سیاسی، علل تغییر جامعه کدامند؟ مواد زیر را در بر گیرد: هویت ملی، بومی، تباری، گذشته، حال، آینده جامعه، زبان، تاریخ، اساطیر، آرمانها، باورها، سیاست، حکومت، آزادی، عدالت، حق، اقتدار، قدرت، دولت، قانون، دولتمداری، اخلاق حرفه ای/ اتیک. پویش تاریخ در چیست؟ چگونه شخصیتها مسیر تاریخ را تعیین کنند؟ رابطه افراد با بار فکری، ذهنی، شخصیتی و جامعه با ساختارهای کلان تولیدی، سیاسی، فرهنگی، دینی چگونه است؟ سیاست علم بررسی دولت، 3قوه حکومت، قدرت، نهادها، بودجه، مناسبات بین الملل، ملت، قانون، مدیریت، تفویض، احزاب، رهبری، اقتدار، مشروعیت است.

زبان فقط باز تاب واقعیت ها نیست، بلکه خلق کننده و شکل دهنده به واقعیت در ذهن نیز هست. واقعیت فضا و ذرات خارج از ذهن تابع معادلات فیزیک اند. واقعیتهای زمین هم تابع اوضاع جوی و ساختار جدار زمین، هجوم اقوام، استبداد درونی، خرافات است. دوال/ نرم پایان قبیله افسانه ای در مازندران. آدمنمایان تخیلی با پاهای دراز بی استخوان مانند هشتپای نرم تن اند. فردوسی اسکندر را در این قبیله شرح داد:

چو نزدیکی نرم پایان رسید./ نگه کرد و مردم بی اندازه دید.

چو تنگ اندر آمد بدیشان سپاه./ جهان گشت بر نرم پایان سیاه.

به سوی سکندر نهادند روی …/ چو از نرم پایان فراوان نماند.

بدی اعتقادات این است که در جهان متغیر یا ثابت بوده یا با اعتقادات دیگر جایگزین شود. عرفان سیاسی از سده 5 منسجم شد. در سده 6 و 7 بویژه با حمله مغول و سلطه آنها به اوج رسید. عرفان مانند کویکر انگلیس و آمریکا در عصر مدرن باسیفیست و ضد جنگ بودند. طامات مترادف شطحیات، کفرگویی، ادعای گزافه است. حافظ گفت: 

گر موج خیز حادثه سر بر فلک زند./ عارف به آب تر نکند رخت و پخت خویش.

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود./ رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست.

یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد./ بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم. 

فردیت عرفان ایرانی نکته ارزنده نظری است. ولی عملی عارفان انزواطلب، بست نشین، در محافل خود عمر تلف کردند. استعداد آنها در پیشرفت تمدن ایرانی بکار نرفت. خود عارفان از روند تولید کناره گرفتند. چند پژوهش از تاثیر عرفان بر معماری، کاشیکاری، نقوش قالی در ایران نشر شدند. یک ایرانی از سیاحتش در ایتالیا گفت: خیلی جالب نبود. 2 تا چیز دیدنی داشت که آنها را هم سوفیا لورن پنهان کرده بود. البته عرفان زیبایی مجرد خدا را حرافی کرد. ولی زیبایی زن از ونوس و آناهیتا یا شاید طبیعت نقاشان هلندی را ندید- جز حافظ رند نه عارف.

عرفان، مانند روان شناسی عصر جدید، به فرد و فردیت اهمیت داد. چون عارفان برای رسیدن به همزیستی مسالمت آمیز با خود و دیگران از کانال دنیای درون خود گذرد. بدون شناخت از خود این کانال مسدود ماند. اینکه عرفان با بیزاری از دنیا، بی خیالی در زندگی، مرتاض گری، درویش بازی نادرست اند. خیلی ها وقتی حرف عرفان به میان می آید آن را به اشتباه کرامات شیوخ، دستگاه تصوف، بی خیالی، چرس کشی، فقه خوانند. عرفان مایستر اکهارت و یاکوب بوهمه با تکیه به فرد، فردیت، اخلاق در ایدئالیسم آلمان و لیبرالیسم امروز آلمان اثر گذاشت.  Shahram Rahimian فب 130724 

اگر قوانین حقوق بشر بعد از جنگ جهانی 2 از فلسفه کانت ریشه داشته باش، حقوق بشر  کانت متاثر از عرفان یاکوب بوهمه است. عرفان ایرانی هم، با نمونه عطار، مولوی، حافظ، حول محور ارتباط با خود و دیگران چرخد. همین فردمحوری عرفان ایرانی قدیم را شبیه عرفان آلمان قدیم کند؛ البته عرفان ایرانی در سطحی بالاتر و انسانی تر قرار گیرد. همانجا.

در عرفان تغییر فردی یا اجتماعی مشیت الهی بود. فرد با ریاضت، تزکیه نفس، جدا از اجتماع ماند. آمشها در برخی ایالات آمریکا عرفان مسیحی را با سبک زندگی سده 18 پیشا انقلاب صنعتی، عهد کشاورزی، حذر از فنآوری مدرن مانند ماشین، برق، رایانه، تلفن، دانشگاه، بیمارستان اجرا کنند. آنها در این 20 سال بجز اقلام نجاری خانگی و دستباف چیزی به جامعه آمریکا نداده اند. ولی از جاده ساخت مردم، خرید از دکان بقالی، فروش در مرکز سیاحتی ایالتی بهره برند. 

عرفان با غریزه جنسی برخوردی مانند مانویت و کاتولیکها یعنی کتمان آن کرد. شاهدبازی آیینی را عارفان در محافل عملیاتی کردند. شاهدبازی را برای مقابله با شرک و خودپرستی ‌ستایند. گویا دل بستن به پسرکان جوان از خودپرستی و مهر ایشان به جهان پیرامون بکاهد. ولی عفت نوجوانان در خانواده آنها بخاطر فقر لاپوشانی شد. برای عارف غلام و غلمان شاید هم فاعلی هم مفعولی بود. از سویی عارفان شاهدبازی را برای مقابله و طرد داوری عوام لازم ‌دیدند تا رفتار خود را در ظاهر صاحب خدمتگار جلوه دهند. س. سیفی، شاهدبازی در غزلیات سعدی https://asre-nou.net/php/view.php?objnr=62653 

عرفان از امور سیاسی، حس تاریخ، بهبود آینده روگردان بوده؛ در برابر امراض مسری طاعون، حصبه، وبا، ویروس کرونا با رشد تمدن خنثی خود آچمزند. جز مرگ راهی ندارند. شریعتی هم مکرر این زندگی ماقبل انقلاب صنعتی را برای جامعه تجویز کرد؛ در حالیکه خود از فنآوری مدرن سفر هوایی، زندگی شهری، سخنرانی دانشگاهی بهره برد. عرفان از امور سیاسی عاجز است. لذا برای جامعه مدرن خاصیتی ندارد. ولی در حکومت مشارکی غرب محافل عرفان آزادی عقیده و فعالیت باید داشته باشند. 

قدرت توان تاثیر بر دیگران، کنترل منابع برای سلطه، اعمال سلیقه خود بر دیگران است- چه سلیقه رهبر، چه رویه ثروت اندوزی مافیا. برای بقا و انگیزه رقابت بشر قدرت ضروری است. با درک نیاز به قدرت سیاسی، مشارکتی فرم بهینه حکومت است. بهینه آزادی فردی، تولید رقابتی، تجارت جهانی است. اقتصاد و فرهنگ یک جامعه چه اثری برهم دارند؟ قدرت، منزلت، ثروت چگونه پدید آیند؟ روال ظهور تمدنها، شخصیتها، جنبشها، طبقات، اقشار، ارزش ها، فتوحات، شهرهای گذشته های دور- چگونه رصد شوند؟ 

سنایی 1080-1131 عارف شاعر: دیوان قصیده، غزل، ترکیب، ترجیع، قطعه، رباعی بدین قرار ند: مثنویهای حدیقةالحقیقه، طریق التحقیق، کارنامهٔ بلخ، سیر العباد الی المعاد، عشق‌نامه و عقل‌نامه.  نخستین بار عرفان را به صورت جدی وارد شعر فارسی کرد ولی صوفیان پیش از او نیز در سروده های خود مضامین عرفانی را بیان کرده‌اند. تصوف سنایی با آن‌که از سخنان قلندران و اهل ملامت نیز مایه می‌گیرد، چیزی معتدل است. سنایی طی عمر خود سه حالت شخصیتی مختلف پیدا کرده‌است. نخست مداح و هجاگوی بوده، پس از آن به وعظ و نقد اجتماعی روی آورده و دست آخر عاشق و قلندر و عارف شده‌است. 

خاقانی 1120- 1190 دوست نظامی، در حکمت عرفان قضا قدری مخرب تجربه گرایی را عامل ضعف تمدن اسلامی در سده 6 و افول آن در سده 7 دانست. هجوم مغول تیر آخر بود. او نوشت: 

چشم بر پردهٔ امل منهید./جرم بر کردهٔ ازل منهید.

علت هست و نیست چون ز قضا ست/کوشش و جهد را علل منهید.

مرکب دین که زادهٔ عرب است/ داغ یونانش بر کفل منهید.

قفل اسطورهٔ ارسطو را/ بر در احسن الملل منهید.

نقش فرسودهٔ فلاطون را/ بر طراز بهین حلل منهید.

در قصیدهٔ ایوان مدائن گفت:

هان ای دل عبرت‌بین از دیده عبر کن هان/ ایوان مدائن را آیینه عبرت دان

یک ره ز لب دجله منزل به مدائن کن/ وز دیده دوم دجله بر خاک مدائن ران

خود دجله چنان گرید صد دجله خون گویی/ کز گرمی خونابش آتش چکد از مژگان

برای بررسی یک پدیده می توان از آغاز، رشد، عوامل درونی/ بیرونی، ورودی/ خروجی، به وضع نهایی، نتیجه با منطق، درک ذات با دانش عناصر، علیت رسید. شیوه بررسی قهقرایی از نتیجه به علل در یک کشور با قیاس با کشورهای دیگر، تحلیل برای درک تابعها، متغیرها، شعارها بکار رود. در جامعه پیشامدرن اندک سالاری و رهبر مطلقه بر اکثریت برای تصمیمات و قواعد حیات اجتماعی است. از حاکمیت اندکسالاری/ الیگارشی مالی، عدم تظاهرات اتحادیه کارگران، دانشجویان، زنان- باید گفت: اردوگاه سرمایه داری دولتی با تولید عقبمانده؛ نداشتن سندیکاهای صنفی، فرو پاشید. 

در خاور میانه تغییر اجتماعی را با ظهور پیامبران و شاهان محک زنند. پژوهش های سده 20 در الواح و سنگ نبشته های باستانی بین النهرین نشان دهند: همه قوانین و مقررات حقوقی تورات نه تنها به موسی وحی نشده؛ بلکه از قوانین پیشا تورات یعنی سومری، بابلی، آشوری، منشور حمورابی از 2000 ق.م. اقتباس شدند. Sheykhani Gilemard FB150921

با سیره شفاهی در تبلیغ شاهان برخورد به تاریخ، ظهور شخصیتهای سیاسی به نمایشنامه و عروسکبازی کاهش یابد. در این خیمه شب بازی تاریخ، تئوری توطئه، نبود هزینه مالی رویدادها، نبود بستر اجتماعی، ارکان غیبی- گلچین فاکتهای رفتاری و کتبی سر هم بندی شوند. ولی صحنه پرداز مجهول است. در گذشته متافیزیک و در سده 20 استعمار ملامت شدند. 

دورکیم 1858-1917 گفت: “هدف جامعه این است که جنگ میان آدمیان را از میان بردارد یا دست کم تعدیل ش کند. بجای قانون جنگل که حق با قویتر است، قانون عالیتر را مستقر کند.” در آغاز سده 19 مردم ‌جهان‌ ۹۰٪ در فقر مطلق، کمبود مواد غذائی بودند. پس در عهد قاجار 90% مردم ایران فقیر، بیمار، خرافی بودند. با اصلاحات سرمایه داری، آوردن فنآوری به تولید در ۱۹۷۰ فقط ۱۰٪ مردم‌ جهان در فقر مطلق یعنی با درآمد روزانه یک دلار زندگی کردند. این فقر از سیاست معیوب حاکمان شان ناشی شود. زیرا 5 کشور اسکاندیناوی فقر مطلق ندارند. 

نلسون ماندلا گفت: “اگر می خواهید با دشمن خود صلح کنید، باید با دشمنتان کار کنید. در این صورت شریک دشمن خود خواهید شد.” در سرمایه داری 3 امر قدسی “جان، مالکیت، آزادی” را جان لاک بن نامید. در اعلامیهٔ استقلال 1776 آمریکا پیگیری شادی بجای آزادی آمد. از آغاز تا فرجام شاهنامه، خواننده به صلح، آشتی، بیزاری از جنگ، شادی فرا‌ خوانده شود. در امور سیاسی فردوسی بر صلح با نامیدن “جان شیرین خوش است” تاکید کرد:

گر روی در سوی جنگ و دشمنی./ شک نکن که پیرو اهریمنی.

میازار موری که دانه‌کش است./ که جان دارد و جان شیرین خوش است.

چو چیره شدی بی‌گنه، خون مریز./ مکن با جهان‌دار یزدان ستیز!

فردوسی اعتدال گرا، خردگرا، صلحجو- در بستر تاریخی، آرمانی، استبداد مطلقه، تهاجمات خارجی- باید بررسی شود. شاید سنت پهلوانی با شاهنامه خوانی در قهوه خانه ها تا سده 20 منجر به پیدایش داشها، عیاران، لوطیها در حاشیه بازار شهرها شد. نمونه ادبیات سده 20: داش آکل صادق هدایت؛ فیلم قیصر کیمیایی. ایده الوژی ها در افشاءگری، تبلیغ، جدل تبلور یابند. ولی در قدرت سیاسی- مسلحانه مانند حس صباح، داعش – نیروهای رقیب، دگر اندیش، اقلیتی را سرکوب کنند.

تغییرات کمی و کیفی، اصلاحات و انقلاب، آرمان و مصلحت، حکومت مطلقه و مشارکتی در تکوین جامعه چگونه اند؟ تفاوت و تشابه جوامع مجاور یا دور از هم کدامند؟ آیا جوامع راههای تعالی مشابه را طی کنند؟ نمونه شباهت مفهوم صعود: اهرام مصر، زیگورات ایرانی، ساختمان پلگانی مایا. آیا مغولستان با گله داری و تجارت راه سویس با بانکداری و داروسازی را پیماید؟ 

آیا فرهنگ جهانی سده های 10-12م از اقتصاد خوب ایران ناشی شد؟ زیرا در سده 20 ورود استعمار، هزینه مدرنیسم، افت اقتصاد- فقر فرهنگی عمیق را ببار آورد. کشورهای شرق چون ایران، هند، چین، عثمانی، باستثنای ژاپن انقلاب صنعتی انگلستان را نپذیرفتند. عجماوغلو: شکست ملل.

6زیباشناسی/ اسه تیک بررسی ارزشهای حسی، محرکه ها/ هیجانات، داوریها، سلایق هنری را شامل شود. ربطی به استاتیک مهندسی سازه های ایستا ندارد. سازماندهی عناصر هنری بنا به اصول 13 گانه زیر ردیف است:

1-سلسله مراتب، هیرارشی چینش اقلام مانند اشیاء، نامها، ارزشها، مقولات است که رتبه بالا، صدر، فوق، علیا، دور و پابین، ذیل، تحت، سفلا، نزدیک را بین آنها برقرار کند.

2-تمرکز/ فوکوس در روال توجه تام به یک شیئ یا سوژه باشد.

3-تباین/ کانتراست قیاس 2 چیز باهم برای تاکید بر تفاوت آنهاست مانند نور و تاریکی.

4- تنش/ تنشن فشار در وضع ذهنی یا عاطفی بوده؛ نیز کشیدن چیزی از 2 سوی مخالف باشد.

5-توازن / بالانس ایجاد ثبات، تناسب، قرار در 2 سوی یک تضاد؛ همسنگی 2کفه ترازو است.

6- وزن/ ریتم، متر، تقارن، ایقاع، واحد سنجش در فضا زمان، حرکت یا توفیر واریاسیون مکرر در ضرب، تاکید، الگوی متناوب اند.

7-جریان /فلو حرکت پیوسته و سیال مانند مایع در مسیرش باشد.

8- عمق، ژرفا، بعد عمود بر سطح ظاهری یا درونگرا ست که رویت ناپذیر بوده؛ ولی حس شود.

9-مقیاس/ سکیل سامانه علامت گذاشته شده برای قیاس، سنجش، ابعاد است.

10-حرکت/ عمل تغییر وضع یا مکان یک شیئی در زمان است.

11-وحدت/ یونتی وضع یا کیفیت یگانگی، ناگسستگی، تمامیت، کمال باشد.

12- هارمونی/ رنگآمیزی ترکیب رنگها، موتیفها، صدای چند نت 

همزمان آکورد بوده؛ پیشروی آن لذت آور است.

13- ترکیب/ کمپوزیسیون عناصر بصری، صوتی در یک طرح هنری، مانند ظاهر سطور شعر پلگانی، گیتار. 

زیباشناسی شعر، موسیقی، نقاشی، نثر، مجسمه، معماری، نمایش، رقص، سینما، ویدیو، عکس کدامند؟ چه در یک پست اینستاگرم، تیک تاک، یوتیوب- آنرا وایرال/ محبوب کند؟ عناصر تحلیل و تجربه هنری کدام اند؟ در داوری کار هنری دلایلی ارایه شوند. این دلایل کلی بوده؛ پس بستگی به اصولی مانند 13 گانه دارند. باید تبیین شوند. نقد هنری بر اصول علمی  شناخت عصب، روان، جامعه، زیست قرار دارد. ساختار تجربه، سلیقه، حظ، معیار هنری، ارزش ذاتی هنری و ثبات آن در تاریخ چیست؟ 

نقش عواطف تراژدی، غم، کمدی در هنر چیست؟ آیا کارکرد هنر اخلاقی است؟ نقش دین، دولت، قیمت در هنر چیست؟ زیبایی با حواس 6 گانه پوستی، بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، جهتیابی و هیجانات 6گانه شادی، غم، شگفتی، کنجکاوی، نفرت، ترس – درونی و ارزشگذاری شوند. اصول هنری مانا یند. تندیس ونوس یونانی 3 هزار ساله و شعر فردوسی هزار ساله در سده 21 هم برای حظ انسانی ارزشمند اند. 

آثار عرفانی اصول زیبایی را برای تاثیر بر مخاطب بکار برند. آیا شعر عرفانی طنز بکار برد؟ نقد نظری هنر، فرهنگ، طبیعت شاخه ای در عرفان است که در باره دریافت، ادراک، تبیین جهان در اثر هنری غور کند. عرفان چون درباره واقعیت و تجربیات جهانشمول نیست؛ یک اثر تخیلی، تمثیلی، ادبی دارد. با اصول هنری فوق، نقد مدرن روانشناسانه، میم فرهنگی، تاریخنگاری منطق الطیر عطار بمثابه یک اثر ادبیی تخیلی، کمک به فهم فهم عارفی در حمله مغول 800 سال پیش کند. عطار در آسمان حقیقت تجریدی بود، از غرب خراسان بلیه زمینی جهان، جان، دکان عطاری او را گرفت. 

در عرفان زیبایی در شکل یار، سیما، معشوق، چهره، وقت خوب مصاحب تبلور یابد. امیرخسرو دهلوی سودمندی را برتر از زیبایی خواند: همه کس گرچه در زیبا پسندی است./ ز زیبایی نکوتر، سودمندی است. مولانا تأثير معنوي زيبايي حقيقت را چون دري به اسرار الهي دیده، بیقرار شد. زیباشناسیِ نگارگری ایرانی برخاسته از آموزه عرفانی «عالم خیال » است. پیوند زدن مفاهیم متافیزیکی عالم خیال به زیباشناسی نگارگری مبنای نظری و روش‌شناختی مستحکمی ندارد. آیا نگارگران و نقاشان الزاماً با تعالیم عرفانی ابن عربی آشنا بودند؟ گنبد تاقی ایرانی استعاره برای خیمه آسمان شد. خدا اصل و منبع زیبایی در تمام عوالم هستی است. عالم جلوه جمال الاهی و دارای بعد قدسی است. 

در این پژوهش معنا و زیباشناسی در 4 اثر عطار بررسی شدند. مبنای اول، تعریف زیبایی در عرفان و از دیدگاه عطار است که شامل همه هستی است. زیرا عالم ناسوت، آینه عالم لاهوت است. همه انعکاس نور الهی است. مبنای دوم معیارهای زیبایی در 7 معیار زیباشناختی عطار ردیف شد. مبنای اصلی تشخیص زیبایی از نظر عطار، توجه به وجه الله است؛ یعنی با حواس ظاهری از عالم فیزیک با عقل اشراق یافته به متافیزیک و منشأ حُسن رسیدن و با ابزار دل و تزکیه به کشف معدن حُسن نایل شدن است. مبنای سوم رازگشایی از زیباییهای در پرده است. ثمره تجربه درونی کشف زیبایی، ایجاد نشاط، امید، حیرت و لذت درک وقت در کاشف آن است. رک کریمیان

رابطه عرفان با شعر عروضی عطار و شعر نو سپهری در سده 20 چیست؟ شاید شریعتی تبلور عطار باشد. نخست جدول واژه ها ی عرفان را ساخته؛ آنها را در شعر حفاری، در فرهنگ فارسی کنونی ریشه یابی کرد. 

7کیهان شناسی بررسی اجرام سماوی، فضا، زمان، گیتی، کهکشانها، ثوابت، بسآمد پرتوها، موج، ذرات بی جرم و جرم دار است. از کجا آمده؛ به کجا رود؟ عمر کیهان از 13.8 بیلیون سال، با اندازه گیری زیر، پیدایش منظومه شمسی در حباب ستاره غولین مرده 4.5 بیلیون سال است. کیهان از هر سو یکسان است؛ پس عمر کیهان تابع صفات “تابش میکروویو زمینه کیهانی” اندازه پذیر است. این تابش از آغاز مهبانگ بجا مانده؛ فرابینهای فضایی آن را رصد کنند. هاکینگ نوشت: “قبل از مهبانگ زمان وجود نداشت. پس، زمانی نبود که خدا در آن زمان، عالم را خلق کند.” 

خیام جهان را بحر با ماده جاری از نهفت/ پنهان خواند: این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت./ کس نیست که این گوهر تحقیق بسُفت.  راز پیدایش کیهان را 1000 سال پیش ندانستند. ولی در سده 20 مهبانگ پاسخ شد: «اسرار ازل را نه تو دانی و نه من./ وین حرف معما نه تو خوانی و نه من.

فردوسی: خدا چیز از ناچیز را آفریده؛ توان یا جان را بعد افزود؛ چیز 4 عنصر آتش، آب، باد، خاک بود:

که یزدان ز ناچیز چیز آفرید./ بدان تا توانایی آرد پدید.

سر مایه‌ی گوهران این چهار./ بر آورده بی‌رنج و بی‌روزگار.

یکی آتشی بر‌شده تابناک./ میان آب و باد از بر تیره ‌خاک.

نخستین که آتش به جنبش دمید./ ز گرمیش پس خشکی آمد پدید.

و‌زان پس ز آرام سردی نمود./ ز سردی همان باز تری فزود.

چو این چار گوهر به جای آمدند./ ز بهر سپنجی‌سرای آمدند.

گهرها یک اندر دگر ساخته./ ز هر گونه گردن برافراخته.

پدید آمد این گنبد تیز‌رو./ شگفتی نماینده‌ی نو‌ به ‌‌نو.

شاهنامه فردوسی، کمیته دولتی طبع و نشر، ۱۳۶۱، ص ۲۲

در عرفان منشاء کیهان اراده الهی است که از هیچ همه چیز را آفرید. مولوی فرای کیهان نیروی غیب را پنهان دانسته که عارف آن را دریابد: ظاهرش را شهره ی کیهان کنیم./ باطنش را از همه پنهان کنیم. خاقانی استعاره سفید صبح و سیاه شام را در جوهر/ دوات آمده از روم و عنبر/ معرب انبر فارسی ماده خوشبو آمده از حبشه آورد: 

صبح و شام او را دو خادم جوهر و عنبر به نام./ این ز روم آن از حبش سالار کیهان آمده. مدلول 7طبقه آسمان خارج از جو زمین، فلک یا سیاره/ ستاره اند: قمر، عطارد، زهره، شمس، بهرام، مشتری و زحل. 7 امشاسپند زرتشتی هم شاید مد نظر باشند. در حالیکه در آسمان شمال در شب بیلیونها کهکشان نه 7 نقطه نورانی رویت شوند. عطار منطق الطیر را 1117م پایان داد. شاید او نمی دانست در کشور ایران، فاره آسیا، کره زمین، منظومه شمسی، کهکشان راه شیری زندگی کرد. طارم مترادف گنبد است. او پیدایش کیهان در 6 روز با آسمان و خاک را اینگونه نوشت:

آفرین جان آفرین پاک را /آنکه جان بخشید و ایمان، خاک را. 

عرش را بر آب بنیاد او نهاد/ خاکیان را عمر بر باد او نهاد.

آسمان را در زبردستی بداشت/ خاک را در غایت پستی بداشت. 

آن یکی را جنبش مادام داد /وین دگر را دایما آرام داد.

آسمان چون خیمه بر پای کرد/ بی ستون کرد و زمینش جای کرد.

کرد در شش روز هفت انجم پدید/ وز دو حرف آورد نه طارم پدید.

مهره انجم ز زرین حقه ساخت/ تا فلک در حقه هر شب مهره باخت.

دار تن را مختلف احوال کرد/ مرغ جان را خاک بر دنبال کرد. 

بحر را بگداخت در تسلیم خویش /کوه را افسرده کرد از بیم خویش.

بحر را از تشنگی لب خشک کرد /سنگ را یاقوت و خون را مشک کرد.

کوه را هم تیغ داد و هم کمر/ تا بسرهنگی او افراخت سر .

گاه گل بر روی آتش دسته کرد/ گاه پل بر آب دریا بسته کرد.

نیم پشه بر سر دشمن گماشت /در سر او چار صد سالش بداشت.

علوم زیر افسانه های عرفان را رد کنند.

بیولوژی آدم و حوا را رد کند.

مهندسی کشتی نوح را رد کند.

کیهانشناسی آفرینش 6 روزه را رد کند.

ژنتیک طرح هوشمند را رد کند.

زمین شناسی زمین جوان را رد کند.

باستانشناسی خروج از مصر موسی را رد کند.

عصبشناسی روح را رد کند.

تاریخ خوبی دین را رد کند.

فیزیک خدای حی، حاصر، ابدی را رد کند. 

مهبانگ انرژی را به جفت ماده- پادماده بدل کرد که ماده کمی از پادماده بیشتر بود. این عدم تراز به پیدایش کیهان منجر شد. پس از مهبانگ گسترش شتابنده کیهان ماده تاریک داربست، کهکشان ها، گازها آمدند. با گسترش کیهان، اطلاعات و آنتروپی با گذر زمان زیادتر شدند. یعنی بی نظمی کیهان در طول عمرش زیاد شود. در تکنیگی مرکز سیاه چاله زمان صفر؛ سطح آن با مقدار آنتروپی ش متناسب است. ماده تاریک از ماده معمولی ساختارهای گرانشی و مغناطیسی کیهان عبور کرده، با جاذبه لخته های مادی سازد. ذات کیهان چیست؟ کیهان، کهکشانها، منظومه شمسی، سیاره زمین از کجا آمدند؟ چرا این جوری اند؟ جای انسان در کجایش است؟ 

زمین و آغاز حیات تک یاخته ای 4 بیلیون سال؛ چند یاخته ای 1 بیلیون سال، جانواران ساده 600 میلیون سال، ماهیان/ گیاهان خاکی/ حشرات 500 میلیون سال، ذوحیاتین، خزندگان، دانه ها 300 میلیون سال، پستانداران 200 میلیون سال، پرندگان، گلها 150 میلیون سال باشد. با حسگرهای فرابینهای فضایی در برخی سیارات فراشمسی طیف ذرات حیات یافت شده اند. 

در اطراف ستاره‌های جوان کهکشان راه شیری با کشف 3 مولکول‌ ارگانیک زیر، حیات محتملتر شد: سیانواستیلن HC3N ، استونیتریل CH3CN، سیکلو پروپنیلیدن c-C3H2. آنها مواد خام مورد نیاز برای شکل‌گیری زندگی و گام نخست برای ایجاد مولکول‌ های پیچیده موجد حیات اند. الگویی که در کره زمین روی داد. می‌توانند قند، اسید آمینه، اجزای اسید ریبونوکلئیک/ آر ان ‌ای را بسازند. BBC180921

زمانبدی باستان شناسی با نیمه عمر کربن 14 و ایزوتوپهای تابشگر دیگر انجام شود. تداوم حیات در کپی شدن پروتینهای یاخته زنده است. در روند کپی شدن ارور/ خطا روی دهد که موتاسیون/ جهش باشد. اگر جهش در تطابق با محیط متغیر باشد؛ انواع ویروس، باکتری، تکیاخته پدید آیند. زمین میدان مغناطیس شمال-جنوب دارد؛ جو پرتوهای زیانبار را فیلتر کند. رویدادهای آسمانی همه در گذشته اند که نور و موج گرانش شان اکنون به زمین رسند.

زمان کمیت فیزیکی مانند دما است که با ساعت شمارش لحظات اندازه گیری شود. زمان، ترازوی سنجش دیری و زودی حوادث است. پس زمان جریانی پیوسته، انقطاع ناپذیر، رونده، بی آغاز و بی انجام است که طی آن، حوادثی برگشت ناپذیر از گذشته به حال تا آینده رخ دهند. حرکت خطی یا دورانی، انرژی حرکتی یا پتانسیل، 4 نیروی گرانش، مغناطیس، هسته ای قوی و ضعیف در فیزیک دبیرستانی اند. مهبانگ یعنی تکنیگی/ بینهایت آغازین کیهان با آنتروپی، فضازمان صفر، انرژی تاریک پیدا شد. آنتروپی از صفر در مهبانگ افزایش یافت. آیا مهبانگ دمای صفر درجه داشت؟ مهبانگ سامان داشت. سپس با کون و فساد ستارگان در استحاله ماده- انرژی بینظم شد. 

آنتروپی کم، اطلاعات کم دارد. با پیدایش ماده، زمان، فضا، ماده تاریک جذبی، انرژی تاریک دفعی- عناصر، ساختار کیهان، قوانین فیزیک شکل گرفتند. انرژی تاریک از اثرش بر ماده، فضا، گسترش شتابنده کیهان -رنگ قرمز ستارگان دورشو و آبی ستارگان نزدیک آی -دریافت شود. ماده و انرژی تاریک محاسبه شده؛ ولی اندازه گیری نشده اند.

اجرام فضا چرخه عمر پیدایش، دوام، تصادم/ میرش دارند. سیاه چاله ستاره، سیاه چاله دیگر، گازهای نزدیک، ستاره نوترون مرده را بلعد. نتیجه در سطح یا افق رویداد، خروج نوترینو و پرتوها، ابرنواختر یا حتی ستاره ای با سرعت 3.5 میلیون مایل/ ساعت شود.

فرابین های زمینی، فضایی، کاوشگری داده های نجومی را برای نظریه ها، از سده 20 ارایه دادند. داده ها با دستگاه های دقیق آزمایش شده؛ با حسگر های نوری، گاما، گرانشی، رادیویی – دانشمندان 5 قاره روش، یافته، نظریه را مستقلانه راست آزمایی کنند. پیش بینی ها در تئوری/ نظریه بر بنیان مشاهدات اثبات پذیر اند. هر نظریه همیشه امکان تخطئه با نظریه دیگر را دارد. نمونه: اثبات خلاء  با تخطئه اثیر در آزمایش مایکلسون -مورلی.

پیتر هیگز 2024-1930، فیزیکدان بریتانیا، برنده نوبل، در ۱۹۶۴ پیش‌بینی وجود بوزون را نشر کرد. در ۲۰۱۲، پژوهشگران برخورد دهنده هادرونی بزرگ/ ال‌اچ‌سی اعلام کردند: آخرین تکه معمای مدل استاندارد با 4 نیرو و 17 ریز ذره را پس از ۴۸ سال یافتند.

منابع. ‏2024‏/07‏/14 فاکتها از ویکی پیدیا با ویراست آمدند. 

علی کریمیان صیقلانی 1393 مبانی زیبایی شناسی در عرفان اسلامی.

زهرا ملک زاده مهین پناهی 1400 مبانی معناشناسانه در زیبایی شناسی عرفانی عطار، پژوهش های ادبی سال 18، ش 74.

افراسیاب پور، ع. 1380ش، زیبایی پرستی در عرفان اسلامی، تهران: طهوری.

بهرام دلیر 1393 فلسفه عرفان سیاسی-سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

علیرضا صدرا، فلسفه، عرفان و سیاست علوم سیاسی- دانشگاه باقر 1381، شماره 17 

س. سیفی، دنیاهای جدّ و هزل سعدی، باشگاه کتاب.