عجیبترین شکست راهبردی اسرائیل
والری ایلین (VALERY ILYIN): فهرست موارد عجیب در حملۀ حماس، نیروهای پشت آن را نشان میدهد
ا. م. شیری: داستان حملۀ حماس به اسرائیل بسیار به افسانۀ هالیوودی «حملۀ تروریستهای اسلامی» (۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱) به واشینگتن و نیوریورک شبیه است.
موشه یالون، وزیر دفاع سابق اسرائیل در نیمۀ دوم اکتبر گفت، که رویدادهای کنونی «مهمترین شکست در تاریخ ما از زمان جنگ سال ۱۹۴۸ است. این یک شکست نظامی، اطلاعاتی و راهبردی است». با این حال، طبق اظهارات آموس یادلین، رئیس سابق اطلاعات نظامی اسرائیل (در مصاحبه با پولیتیکو)، نتانیاهو همۀ هشدارهای ممکن در مورد حملۀ زمینی قریبالوقوع را دریافت کرد. پیش از این در مورد اتفاقات عجیب حملۀ حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر و وقایع پس از آن صحبت کردیم. در این مطلب به فهرست این موارد عجیب و غریب ادامه خواهیم داد.
فقدان نیروهای اسرائیلی کافی در مرز.
فیلم دستگیری «سربازان اسرائیلی» در حمله به پایگاه اریز این سؤال را ایجاد میکند که آیا آنها حتی پرسنل نظامی بودند؟ پادگان، رهاشده به نظر میرسد. درست قبل از حمله، یک لشکر کامل ظاهراً برای محافظت از شهرکهای یهودیان ارتدکس از محیط امنیتی خارج شد. اسرائیل عملاً برای حمله از نوار غزه آماده نبود. دیوارها، پستهای بازرسی، استحکامات و پادگانهای «تسخیرناپذیر» توسط تعداد بسیار کمی سرباز که نمیتوانستند در مقابل مهاجمان مقاومت کنند، محافظت میشدند.
عدم آمادگی تجهیزات نظامی و بینظمی در اقدامات اسرائیل.
همانطور که در این ویدئو مشاهده میشود، تانک مرکاوا ام کا.۴ که در اثر شلیک هواپیمای بدون سرنشین منهدم شده، در یکی از محافظت نشدهترین مناطق مورد اصابت قرار گرفت. به هر حال، ظاهراً مجتمع حفاظت فعال تروفی غیرفعال شده بود. فیلم انهدام تانک و دستگیری خدمۀ آن به خوبی نشان میدهد که اسلحه خودرو پوشانده شده است. این نشان میدهد که خدمۀ تانک آن را برای نبرد آماده نکرده بودند. در مرحلۀ اولیه اساساً هیچ هشدار سازمانیافته یا تخلیه صورت نگرفت. معلوم شد که تعداد نیروهای امنیتی محلی آنقدر کم و ضعیف بودند که به سرعت توسط فلسطینیها از بین رفتند. دولت اسرائیل تقریباً تا ظهر روز ۷ اکتبر، عملاً هیچ واکنشی به درگیری نشان نداد. حتی نیروهای امنیتی تنها در ساعت ۲-۳ بعد از ظهر به جمعآوری نیروهای ذخیره و سازماندهی حملات تلافیجویانه شروع کردند. ظاهراً مداخلۀ ناحال (تیپ پیادهنظام نیروی زمینی اسرائیل- م) در نبرد با حماس نتیجۀ دستور مستقیم ستاد کل نبود، بلکه توسط خود فرمانده تیپ آغاز شد.
خشونت غیرعادی ستیزهجویان و تعداد قربانیان در بین خارجیها.
اسرائیلیها به سادگی نابود شدند. دهها ویدیو منتشر شده است که نشان میدهد ستیزهجویان از فاصلۀ نزدیک به مردم شلیک میکنند. علاوه بر این، مهاجمان به دو گروه نابرابر تقسیم میشوند – گروه اصلی و بزرگتر، اساساً مانند یک جمعیت، مطابق معمول عمل میکند. هیاهو و فریاد زیاد، اما در کل چیزی فراتر از چارچوب معمول در حملات قبلی انجام نمیدهد. اما گروه دوم، متشکل از چندین گروه مرکب از افراد مجهز و مسلح است که به شدت بر ترور تمرکز کردهاند. بیشتر قربانیان را این افراطگرایان کشتند. ظلم غیرقابل توضیح منجر به نابودی گستردۀ جمعیت غیرنظامی را باید در همین زمینه مورد توجه قرار گیرد. پیش از این، افراطگریهای مشابه رخ داده بود، اما نابودی نظاممند غیرنظامیان با چنین ظلم آشکار مشاهده نشده بود. ممکن است دقیقاً همین ظلم نمایشی و ترور هدفمند و سنجیده (علیه نیروهای امنیتی خاص اسرائیل، متخصصان و غیره) هدف حمله بوده باشد که صاحبان واقعی آن مورد توجه بخش عمدۀ شبهنظامیان حماس قرار نگرفت. انبوه جمعیت فقط یک پوشش بود.
یکی از نخستین اهداف حمله تروریستی یک جشنواره بینالمللی موسیقی بود که درست در کنار مرز برگزار میشد. در این رویداد که به نام «جشن مرگ» نامگذاری شد، فقط بر اساس دادههای تأئیدشده، ۲۶۰ نفر قربانی شد. تحلیلگران حداقل ۴ مکان را شناسایی کردهاند که در هر کدام از آنها تعداد افراد کشتهشده از صد نفر فراتر میرود: در جشنوارۀ موسیقی بیش از ۲۶۰ تن از حاضران به طور همزمان جان خود را از دست دادند؛ در یک پادگان ارتش، تقریباً همۀ پرسنل آن مورد اصابت گلوله قرار گرفتند؛ در یکی از کیبوتسها، جسد صد و پنجاه کشته پیدا شد و در بخشهایی از جاده که ستیزهجویان به همۀ خودروهای عبوری تیراندازی میکردند. دو سوم کشتهشدگان در چندین مکان جداگانه در مدت زمان بسیار کوتاهی جان باختند. تروریستهایی که به چنین کار دست زدند، کجا رفتند و چه کسانی بودند، معلوم نیست. به هر حال، در سایۀ این اقدامات، اسرائیل حق نابودی غزه را با جابجایی بعدی جمعیت آن اعلام کرد.
نابهنجاری در اعلام رسمی جنگ
اعتقاد بر این است که پس از آنکه کابینۀ نظامی-سیاسی اسرائیل در ۸ اکتبر به بند «الف» مادۀ ۴۰ رجوع کرد، جنگ به طور رسمی اعلام شد. گفته میشود که در قانون اساسی این کشور «در بارۀ دولت»، مادۀ ۴۰ حاوی «اعلام جنگ» است. و بند «الف» نیز در آن هست که میگوید: «حاکمیت فقط بر اساس تصمیم دولت میتواند شروع به جنگ کند». یعنی نه تنها اعلام جنگ، حتی حق دارد جنگ را مدیریت کند. باضافۀ این، ۵ سال پیش، زمانی که بنیامین نتانیاهو هنوز نخست وزیر بود، این قانون را اکثریت ناچیز (۶۲ از ۱۶۲) اصلاح کرد. به عقیدۀ آنها، در موارد استثنایی، نیمی از اعضای کابینه نظامی-سیاسی – مجمعی از وزرای کلیدی اسرائیل – برای تصمیمگیری دربارۀ شروع اقدام نظامی کافی است. و در مواقع اضطراری، تصمیم سادۀ نخست وزیر و وزیر دفاع کافی است. علاوه بر این، هر دوی این موقعیتها را میتوان با هم ترکیب نمود. مثلا، همین نتانیاهو یک زمانی هم نخست وزیر بود و هم وزیر دفاع. یعنی میتوانست به تنهایی تصمیم بگیرد که جنگ کند یا نه.
در پشت همۀ مشکلات آوارشده بر سر اسرائیل و ساکنانش از ۷ اکتبر، فقط بن گویر وزیر متعصب امنیت ملی بود که یک روز قبل هتک حرمت به مقدسات مسلمانان در مسجد الاقصی را تحریک کرد (اتفاقاً کل «مردم متمدن» سرسختانه در مورد آن سکوت می کنند) یا بنی گانتز (رئیس سابق ستاد کل ارتش و وزیر دفاع)، رؤسای فعلی سازمانهای امنیتی و ارتش و یا خود نتانیاهو، تحقیقات آینده نشان خواهد داد. فعلاً تا اینجا یک مسئله روشن است: در خونریزی کنونی، منافع دشمنان قسمخورده به هم نزدیک میشود. از «توافق ساموئل» بین اسرائیل و عربستان سعودی، که بدنبال حوادث بعدی مختل شد و به شدت توسط انتونی بلینکن، وزیر امور خارجۀ بیش از حد متکبر آمریکا ترویج میشود، هم ائتلاف حاکم اسرائیل، هم مقامات فلسطینی و هم اسلامگرایان ناراضی بودند.
محققان با وجدان متوجه شدهاند که عملیات حماس «طوفان الاقصی» با دقت برنامهریزی شده بود و از یک «علامت» ویژه برای راهاندازی آن استفاده شد – در «نقشۀ جدید خاورمیانه» که در ماه سپتامبر توسط بنیامین نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در معرض دید عموم قرار گرفت، فلسطین بطور کامل غایب بود.
منتشره در: تارنمای بنیاد فرهنگ راهبردی
مطلب مرتبط: چه مواردی در حمله به اسرائیل عجیب است؟
۱۳ آبان-عقرب ۱۴۰۲