سیاست دونالد ترامپ و تشبیهات تاریخی

ساکن فعلی کاخ سفید تا حد زیادی وارث سنتهای مککینلی و ریگان است.
لئونید ساوین (Leonid SAVIN)، کارشناس مسائل بینالمللی
ا. م. شیری- بنابراین… اگر ایران، روسیه، چین و بطور کلی، جهان از سیاست ریگان خیری دید، از سیاست دونالد ترامپ- صهیونیست انجیلی نیز خواهند دید. بیائید بار دیگر خودمان را گول نزنیم. فریب لفاظیهای ترامپ و بطور کلی، آمریکا را نخوریم.
پس از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، مقایسههای متعددی با رؤسای جمهور قبلی آمریکا صورت گرفته و همچنان میگیرد. اکثر مفسران خاطرنشان میکنند که این دومین بار است که یک نامزد با فاصله بین وظایف ریاست جمهوری برای دور دوم به کرسی ریاست جمهوری مینشیند. اولین نفر استفن گروور کلیولند (١٨٨۵-٨٩ و ١٨٩٣-٩٧، یعنی به ترتیب بیست و دوم و بیست و چهارمین رئیس جمهور) بود. اینجا بود که مقایسه با کلیولند به پایان رسید. اتفاقاً او نماینده حزب دمکرات بود.
آتیلیو بورون، جامعهشناس آرژانتینی، توجه خود را به شخصیت دیگری معطوف کرد. به ویلیام مککینلی، رئیس جمهور آمریکا از ١٨٩٧ تا ١٩٠١، که جانشین کلیولند شد. و مقایسههای بسیار بیشتری در این رابطه وجود دارد. مککینلی یک جمهوریخواه بود و در زمان او آمریکا قدرت منطقهای خود را بسیار افزایش داد. جزایر هاوایی ضمیمه شدند؛ جنگ با اسپانیا آغاز شد و در نتیجه، واشنگتن کنترل پورتوریکو، گوام، فیلیپین و کوبا را به دست گرفت. موضوع کوبا که در آن زمان در حال جنگ برای استقلال از اسپانیا بود، جالب است. میهنپرستان کوبایی از آمریکا تقاضای کمک نکردند. زیرا، آنها میدانستند که این درخواست میتواند به چه چیزی منجر شود (خوزه مارتی، که در آغاز جنگ سوم استقلال درگذشت، در مورد این هشدار داد). در آن زمان، در فوریه ١٨٩٨، آمریکا کشتی جنگی مین را به خلیج هاوانا گسیل داشت که چند روز بعد به طور معجزهآسایی منفجر شد. البته، علیرغم شرکت فعال طرف اسپانیایی در تحقیقات، تقصیر انفجار به گردن اسپانیا افتاد.
جسارت ترامپ در مورد تصرف احتمالی کانال پاناما، تصاحب گرینلند و الحاق کانادا به آمریکا، شباهتهای زیادی با فعالیتهای کلیولند دارد.
در مجموع، چنین مقایسهای بین ترامپ و مک کینلی در مورد کشورهای آمریکای لاتین در چارچوب راهبرد دکترین مونرو ٢.٠، کاملاً منطقی است.
با این حال، شخصیت دیگری نیز هست که هم از نظر روحی و هم از نظر زمانی به ترامپ نزدیکتر است. و در طرف روسیه، با توجه به تجربۀ منفی، موجب نگرانی خاصی میشود. این شخصیت رونالد ریگان است. علاوه بر این، ترامپ شخصاً با ریگان آشنا بود و او را بت سیاسی خود تلقی میکرد. این رهبران چگونه با هم مقایسه میشوند؟
اولاً، هر دو افراد بیرونی سیاسی بودند، اما توانستند آرای اکثریت آمریکاییها را به دست آورند. هر دو مورد سوءقصد قرار گرفتند (ریگان شدیدتر از ترامپ زخمی شد اما ترامپ با خراش روی گوشش از مهلکه نجات یافت). و شعار «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم»، به رونالد ریگان تعلق دارد.
علاوه بر این، در حوزۀ جنگهای تعرفهای، ریگان تعرفه ١٠٠ درصدی بر لوازم الکترونیکی ژاپنی اعمال کرد و عملاً جریان کالا از اقمار خود را محدود کرد. ترامپ هم همین کار را کرد، اما در مقیاس بزرگتر.
افزون بر این، اظهارات دونالد ترامپ در مورد لزوم ساخت «گنبد آهنین برای آمریکا» بر اساس بررسی ساختار دفاع موشکی و دخالت نیروی فضایی آمریکا (که در اولین دورۀ ریاست جمهوری دونالد ترامپ شکل گرفت) در واقع، بازتاب ابتکار دفاع استراتژیک رونالد ریگان است. اگرچه این ابتکار در دهه ٨٠ به نتیجه نرسید، اما پیمانکاران دفاعی از آن سود بردند. تنشزدایی با اتحاد جماهیر شوروی منجر به کاهش تسلیحات و سپس، موجب انحلال اتحاد جماهیر شوروی شد. دیگر نیازی به دفاع در برابر موشکهای هستهای شوروی نبود و آمریکا مستقیماً بر انهدام آنها و همچنین خارج کردن ناوها و کلاهکهای موجود از اوکراین، بلاروس و قزاقستان مستقل نظارت داشت.
مذاکرات فعلی بین آمریکا و روسیه نیز این سؤال را مطرح میکند: آیا میتوان سناریوی مشابهی را تکرار کرد که در آن واشنگتن با نیت خوب فناوریهای روسی (مثلاً حاملهای مافوق صوت) را که آمریکا نداشت، دریافت کرد؟ تصادفی نبود که پس از اولین مذاکرات در ریاض، دربارۀ همکاری در فضا صحبت کردند. منابع- یکی دیگر از منافع ممکن آمریکا است و باز هم اظهارات در مورد همکاری در قطب شمال، ممکن است چنین موقعیت آغازین واشنگتن را در بطن خود داشته باشند.
یک ویژگی مشترک دیگر نیز وجود دارد که چندان آشکار نیست، اما هنگام تصمیمگیری بسیار مهم است. این ویژگی، دین است. رونالد ریگان و دونالد ترامپ هر دو پروتستان پرسبیترنیست هستند و پرسبیترنیستها معمولاً به سمت اشکال عجیب و غریب گرایش پیدا میکنند. از این رو، ریگان توسط فرقۀ انحصارطلبان که تعبیر خاصی از رویارویی آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در دورۀ جنگ سرد داشتند و آخرالزمان را با جنگ هستهای مرتبط میدانستند، تعالی یافت. بر اساس دیدگاه آنها، آمریکاییهای برگزیده خداوند و برخی از اسرائیلیها پس از آرمگدون به طور معجزهآسایی نجات خواهند یافت و پس از آن سعادت جهانی فراخواهد رسید. به طور کلی، انحصارطلبی در تفاسیر مختلف آن، به نوعی دین مدنی در آمریکا تبدیل شده است و پیروان آن هرگونه اقدام واشنگتن در سیاست خارجی، از جمله مداخلات نظامی را توجیه میکنند. زیرا، هر کاری را «به نفع همۀ بشریت» انجام میدهند. دونالد ترامپ نیز دیدگاههای مشابهی دارد و پائولا وایت، مبلغ تلویزیونی، «مرشد معنوی» شخصی او میباشد. حالا این کشیش دامنپوش ریاست دفتر ایمان کاخ سفید را بر عهده دارد. بر اساس اظهارات وی و همچنین اظهاراتی که در اوایل ماه فوریه در دیدار با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این کشور بیان کرد، وی به گروه صهیونیستی مسیحی تعلق دارد. و حمایت دونالد ترامپ از اقدامات اسرائیل علیه فلسطینیها مؤید این واقعیت است که در پس تصمیمات سیاسی، دیدگاههای مذهبی نهفته است.
شاید مسئلۀ مهاجرت مهمترین تفاوت سیاست ریگان و ترامپ باشد. ریگان در تاریخ ۶ نوامبر سال ١٩٨۶ قانون اصلاح و کنترل مهاجرت را امضاء کرد. مهمترین تأثیر این قانون عبارت از این بود که به مهاجرانی که قبل از اول ژانویه ١٩٨٢ به طور غیرقانونی وارد آمریکا شده بودند، اجازه میداد به شرط پرداخت جریمه و مالیات پرداخت نشده، برای وضعیت قانونی درخواست دهند. این مادۀ قانونی که خود ریگان آن را عفو نامید، به حدود ٣ میلیون مهاجر اجازه داد تا با پرداخت ١٨۵ دلار، نشان دادن «خصلت اخلاقی خوب» و یادگیری تکلم به زبان انگلیسی، وضعیت قانونی را به دست آورند.
در نتیجۀ این قانون بین سالهای ١٩٨٠ و ١٩٩٠، که شامل دولت هشت ساله ریگان نیز میشد، جمعیت متولدان خارجی در آمریکا از ١٣ میلیون و یک صد هزار نفر به ١٩ میلیون و هشتصد هزار نفر افزایش یافت. این تغییر شامل افزایش ٣ میلیون نفری در آمریکای لاتین، ٢ میلیون و چهار صد هزار نفری در آسیا و کاهش تقریباً ٨٠٠٠٠٠ نفری در اروپا بود.
در این مورد دونالد ترامپ دقیقا برعکس عمل میکند. بطوری که در اولین روزهای دومین دورۀ ریاست جمهوری خود، آمریکا به اخراج هزاران مهاجر غیرقانونی دست زد.
با این حال، لازم به ذکر است که زمینۀ ژئوپلیتیکی متفاوت و اهداف متفاوت بود. در زمان ریگان، تابعیت انجام شد و آمریکا مهاجران کشورهای دارای ایدئولوژی خصمانه را به عنوان قربانیان رژیم پذیرفت.اما اکنون وضعیت متفاوت است و به نظر میرسد که ترامپ بر اساس مجموعۀ دلایل متفاوت تصمیم گرفته است. یکی از آنها حمله به پایگاه انتخاباتی دموکراتهایی است که از مهاجران غیرقانونی برای گسترش نفوذ خود استفاده کرد. موضوع مرتبط با آن فساد اجرایی است، که ایلان ماسک بهعنوان رئیس بخش تازهتأسیس کارآیی دولت بهطور جدی آن را دنبال میکند.
در همه حال، نه در زمان مککینلی و نه در زمان ریگان، جهان آرام نبود و آمریکا، هم علیه دشمنان و هم متحدانش به اقدامات سختگیرانه دست زد. ما باید برای سناریوی مشابه در دورۀ دونالد ترامپ آماده باشیم.
مطالب مرتبط با موضوع:
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا یا پادشاه یهودیان
دونالد ترامپ نگهبان منافع اسرائیل و صلح از راه زور در خاورمیانه
صهیونیستهای مسیحی، واقعیت حکمرانی در آمریکا
تعمیق طرح رئیس جمهور آمریکا برای اخراج فلسطینیها از نوار غزه…
دونالد ترامپ در آرزوی اسرائیل بزرگ
٩ اسفند- حوت ١۴٠٣