سوغات بهار
رسول پویان
زهـی که نـوروز پـرافـتـخـار می آید
عـروس نـاز طـبـیـعت، بهـار می آید
چراغ لاله به دشت ودمن شودروشن
دوبـاره نـرگس خندان بـه بار می آید
شکوه نوروز دیرینه جشن دهگانست
که روح تازه یی در کـشتزار می آید
زمین زخواب زمستان می شود بیدار
زمـان هـلـهــلـه و کار و بـار می آید
به بـاغ و راغ بگـردیـد با دل شـادان
که بوی سنبل و صوت هزار می آید
ز یمـن مقـدم نـوروز و نـوبهـارانـش
گل و شکوفه برون بی شـمار می آید
دوباره دره و دشت و دمن شود خرم
ســرود و زمـزمــۀ آبـشـــار مـی آیـد
صدای رودخروشان می رسد ازدور
که ابـر دهکـده گـوهـر نـثـار می آید
نوا ونغمه ورقص وطرب شود آغاز
که جان به محفل دل می گسارمی آید
شراب شوق ز لعل نگار اگـر نوشید
در اوج مسـتی و لـذّت خـمار می آید
طلـسم سـاکـن زنـدان طالـبی بشـکـن
که روزحرکت وگشت وگذار می آید
فشارجوروستم گرچه کوه سنگینست
زلای سنگ برون چشمه سارمی آید
دل وطـن اگـر دسـت دیـو و دد افـتاد
هـماره خـیـز فـنــر از فـشـار می آید
چو نعـش گندۀ افـراطیت شـده بـد بو
فـقط ز طالب و داعـش عـار می آید
بلای جهـل که از نـوبهار می ترسد
پـیـــام رسـتـم و اسـفـنـدیـار می آیـد
غزل غزل بهاریه می دهم سـوغات
اگـر چـکامـه ز لـعــل نـگار می آید
فراق در همه اوقات گر بُـوَد دشوار
چـه مـژده هـا ز پی انـتـظار می آید
زبس که میوۀ باغ وصال شیرینست
دل رهـیــده بــه دیـدار یــار می آیـد
17/3/2022