درسهای پیروزی
یوری روبتسوف (YURI RUBTSOV)
ا. م. شیری
بمناسبت صد و پنجمین سالروز تشکیل ارتش سرخ کارگران و دهقانان
روز ۲۳ فوریۀ ۱۹۴۲، در فرمان یوسف استالین، فرمانده کل قوای مسلح اتحاد شوروی بمناسبت بیست و چهارمین سالروز تشکیل ارتش سرخ آمده بود: «دور نیست آن روز که ارتش سرخ با ضربات قدرتمند خود دشمنان وحشی را از لنینگراد عقب براند، شهرها و روستاهای بلاروس، اوکراین و لیتوانی را پاکسازی کند. لتونی، استونی، کارلیا و کریمۀ شوروی را آزاد سازد و پرچمهای سرخ پیروزی را در سراسر سرزمین شوروی به اهتزاز درآورد».
سخنان فرمانده کل قوا الهامبخش بود، اگرچه هیچ کس انتظار نداشت که فردا پیروز شود. فرمان هشدار میداد: «دشمن شکست خورده، اما هنوز در هم نشکسته… دشمن همچنان قوی است». پس از آن تابستان و پاییز ۱۹۴۲ بسیار دشوار بود. ورماخت با عبور از پیچ بزرگ دُن به سمت ولگا رفت و سعی کرد مدافعان استالینگراد را به درون آن بریزد و به گذرگاههای قفقاز نفوذ کند…
فرمان تازۀ استالین در ۷ نوامبر ۱۹۴۲میگوید: «آن روز دور نیست که دشمن به آتش ضربات تازۀ ارتش سرخ به سوزد و بداند روزی در محلۀ ما نیز جشن برکزار خواهد شد!» و دو هفته بعد، در ۲۱ نوامبر، دفتر اطلاعات اتحاد جماهیر شوروی گزارش داد: «همین روزها نیروهای رزمندۀ ما در حومۀ استالینگراد، به نیروهای نازی حمله کردند»…
این طلوع آفتاب پیروزی در استالینگراد بود که برای آلمان نازی به کابوس بدل شد. در ۲ فوریۀ ۱۹۴۳، در گزارش دفتر اطلاعات اتحاد جماهیر شوروی گفته میشد: «نیروهای مسلح ما عملیات نابودسازی نیروهای نازی را که در منطقۀ استالینگراد محاصره شده بودند، به طور کامل تکمیل کردند».
و نکته مهم فرمان فرمانده کل قوا در ۲۳ فوریۀ ۱۹۴۳ بمناسبت بیست و پنجمین سالروز تشکیل ارتش سرخ- «روزی در محلۀ ما نیز جشن برگزار خواهد شد»، به طور کامل محقق شد: «۲۰ ماه از شروع مبارزات قهرمانانۀ ارتش سرخ علیه تهاجم انبوه نازیها که در تاریخ بینظیر است، میگذرد. با توجه به عدم گشایش جبهۀ دوم در اروپا، ارتش سرخ به تنهایی بار سنگین جنگ را متحمل میشود. با این وجود، ارتش سرخ نه تنها در برابر هجوم انبوهی از فاشیستهای آلمان ایستادگی کرد، بلکه، نیروهای فاشیستی را در طول جنگ صاعقهآسا در هم کوبید».
در ادامۀ گفته میشود: «از لحظۀ حمله به حومۀ استالینگراد، ابتکار عملیات نظامی در دست ما است و سرعت و قدرت ضربات عملیات تهاجمی ارتش سرخ ضعیف نشده است. امروز ارتش سرخ در امتداد یک جبهه ۱۵۰۰ کیلومتری در شرایط سخت زمستانی پیشروی میکند و تقریباً در همه جا به موفقیت دست مییابد. در شمال، در نزدیکی لنینگراد، در جبهۀ مرکزی، در حومۀ خارکوف، در دونباس، در نزدیکی راستوف، در سواحل دریای آزوف و دریای سیاه، ارتش سرخ ضربات پیاپی به نیروهای نازی وارد میآورد».
بسیاری از پیروزیها و شاهکارهای تاریخی ارتش ما با ماه فوریه گره خورده است. ۲۷ فوریۀ ۱۹۴۳، رئیس شعبۀ سیاسی تیپ داوطلب ۹۱ سیبری به نام تیپ استالین، که ترکیب جبهۀ کالینین میجنگید، گزارشی از ستوان یکم، پیوتر ولکوف، مبلّغ بخش سیاسی، به شرح زیر دریافت کرد: «من در گردان دوم هستم. ما در حال پیشروی هستیم… در نبرد برای آزادسازی روستای چرنوشکی، ماتروسوف، عضو کامسومول، متولد ۱۹۲۴، طی یک اقدام قهرمانانه ورودی استحکامات را با بدن خود بست و پیشروی تیراندازان ما را تضمین کرد. چرنوشکی آزاد شد. حمله ادامه دارد».
این اولین مدرک در بارۀ شاهکار یک انسان روس از شهر ولیکیه لوکی در استان پسکوف است. در تمام سالهای جنگ، حتی یک سرباز دشمن، عملی شبیه به ماتروسوف انجام نداد. این نشانۀ اوج فضیلت است.
خاطرۀ یک شاهکار دیگر ما را به تاریخ، به فوریۀ ۱۹۴۳ میبرد. در ۱۴ فوریه، ارتش سرخ شهر کراسنادُن در منطقۀ واراشیلوگراد (لوگانسک فعلی) را آزاد کرد. پس از آن بود که کشور با «گارد جوان»- یک سازمان زیرزمینی متشکل از جوانان رزمنده علیه مهاجمان آلمانی آشنا شد. جوانان مخفی به اقدامات خرابکارانه در مؤسسات و راهآهن دست میزدند، پیامهایی از دفتر اطلاعات شوروی (خبرگزاری شوروی م.) و اعلامیههای ضد فاشیستی پخش میکردند، از انتقال اجباری مردم به آلمان جلوگیری میکردند، اسلحه و مهمات جمعآوری میکردند. آنها موفق شدند حدود ۹۰ سرباز ارتش سرخ را از اسارت نازیها آزاد سازند.
سوگندنامۀ اعضای «گارد جوان» چنین بود: «سوگند یاد میکنم که انتقام شهرها و روستاهای سوخته و ویران شده را، خون مردم ما را، شهادت معدنچیان قهرمان را بیرحمانه بگیرم… و اگر این انتقام جانم را میطلبد، بدون لحظهای درنگ آن را میدهم». اکثر آنها ۱۷-۲۰ ساله بودند. نینا ایوانتسوا که در میان معدود اعضای سازمان زنده ماند، به خاطر میآورد: «نازیها ۳۰ معدنچی را در پارک فرهنگ و تفریح بطرز وحشتناکی اعدام کردند. مهاجمان معدنچیان را زنده به گور کردند. آیا ما، جوانانی که در کشور شوروی بزرگ شدهایم، میتوانستیم به یوغ بردگی آلمانیها گردن نهیم؟ نه و نه! اسلحه به دست گرفتیم».
در آغاز سال ۱۹۴۳، یک فتنهگر به سازمان خیانت کرد. در نتیجۀ خیانت او، نازیها ۷۱ نفر را پس از شکنجههای شدید، به داخل چاه معدن انداختند، بسیاری از آنها را تیرباران کردند. آخرین بار آلگ کوشوی، لیوبوف شوتسوا، سمیون اوستاپنکو، دیمیتری آگورتسف، ویکتور سابوتین در ۹ فوریه در روِونکی تیرباران شدند (روِونکی، شهری در لوهانسک- م)…
در طول سال گذشته، در گزارشهایی که از میدانهای جنگ عملیات ویژۀ نظامی منتشر میشود، نام شهرکهایی را در دونباس میبینیم که از زمان جنگ کبیر میهنی آشنا هستند. اکنون دونباس بخشی از روسیه است، اگرچه هنوز کاملاً آزاد نشده است.
مطمئناً باز هم «یک جشن بزرگ دیگر در محلۀ ما» برگزار خواهد شد. زمان بازگشت به فرمان فرماندهی کل قوا در ۲۳ فوریۀ ۱۹۴۳ دو باره فرارسیده است: «ضربات قدرتمندی به لشکریان دشمن وارد شده، اما دشمن هنوز شکست نخورده است. مهاجمان آلمانی به شدت مقاومت میکنند، به ضد حمله دست میزنند، سعی میکنند در خطوط دفاعی دوام بیاورند و ممکن است به مفسدهجوییهای جدید دست بزنند. به همین دلیل است که در صفوف ما نباید جایی برای از خود رضایتی، بیاحتیاطی و تکبر وجود داشته باشد».
درسهای فرمانی که ۸۰ سال پیش صادر شد، امروز نیز عینیت دارد: «درس اول این است که با پیروزی مغرور نشویم و به خود افتخار نکنیم، دومین درس این است که پیروزی خود را تضمین کنیم و درس سوم این است که کار دشمن را یکسره کنیم».
… چه خوب که تقویم ما روز ۲۳ فوریه دارد!
برگرفته از تارنمای بنیاد فرهنگ راهبردی
۵ اسفند- حوت ۱۴۰۱