درستیزه اند ، زندگان… می دود قطار خون، روی ریلِ زندگی؛ می کشد عقابِ موج ، سر از سکونِ صخرهای آب؛ چشمه ها،به سنگ و خاره سنگ؛ اختران، به جسم شب، کشند ، چنگ؛ درستیزه اند ،زندگان ؛ مرده ، بردگی گزیده گان! * جعفر مرزوقی(برزین آذرمهر) Share on FacebookTweetFollow us