تغییر دکترین هستهای روسیه؛ آیا نظریه انقلاب هستهای متحول میشود؟
سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه، بهتازگی گفت: روسیه در واکنش به تشدید جنگ در اوکراین از سوی غرب، تغییراتی در دکترین خود در مورد استفاده از سلاح هستهای ایجاد خواهد کرد.
دکترین هستهای موجود که در فرمانی از سوی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در سال ۲۰۲۰ بیان شد، میگوید که این کشور ممکن است در صورت حمله هستهای از سوی دشمن یا حمله متعارفی که موجودیت روسیه را تهدید میکند، از سلاح هستهای استفاده کند.
پیش از این نیز پوتین گفت که دکترین هستهای یک ابزار زنده است که بسته به رویدادهای جهانی میتواند تغییر کند؛ اظهارات اخیر ریابکوف واضحترین بیانیهای بود که نشان میدهد واقعا تغییراتی در این دکترین ایجاد خواهد شد.
خبرگزاری تاس به نقل از ریابکوف نوشت: کار در مرحله پیشرفته است و قصد روشنی برای انجام تغییرات وجود دارد.
این مقام ارشد روسیه تاکید کرد: که این تصمیم با روند تشدید تنش دشمنان غربی ما در ارتباط با درگیری اوکراین مرتبط است.
دکترین هستهای روسیه چیست و چگونه تغیییر خواهد کرد؟
دکترین فعلی روسیه از سوی پوتین در ژوئن ۲۰۲۰ (خرداد ۱۳۹۹) در یک فرمان ۶ صفحهای تنظیم شد.
در بخشی از این فرمان آمده است: فدراسیون روسیه این حق را برای خود محفوظ میدارد که از سلاحهای هستهای در پاسخ به استفاده از سلاحهای هستهای و دیگر انواع سلاحهای کشتار جمعی علیه خود و (یا) متحدانش و همچنین در صورت تجاوز علیه فدراسیون روسیه با استفاده از سلاحهای متعارف، زمانی که موجودیت کشور در معرض تهدید قرار گرفته است، استفاده کند.
بحث عمومی درباره دکترین هستهای طی بیش از یک سال در جریان بوده است؛ پس از آنکه امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، احتمال اعزام نیروهای غربی را برای جنگ در اوکراین رد نکرد، این موضوع تشدید شد.
سرگئی کاراگانف، کارشناس سیاست خارجی، گفت که روسیه باید آستانه استفاده از سلاحهای هستهای را کاهش دهد تا مخالفان خود را مهار و هوشیار کند؛ این کارشناس تاکید کرد کشورهایی که از اوکراین حمایت مستقیم نظامی میکنند، ممکن است هدف قرار بگیرند.
خطر جنگ هستهای با روسیه، آمریکا و ناتو را از اعزام نیروهای خود برای جنگ در کنار ارتش اوکراین منصرف کرده است؛ با وجود این، آنها کمکهای نظامی به کییف را به روشهایی که پیش از این غیرقابل تصور بود، از جمله با تهیه تانک، موشکهای دوربرد و جتهای جنگنده اف-۱۶ افزایش دادهاند.
چرا تغییر دکترین هستهای اهمیت دارد؟
افزایش قطبی شدن سیاست بینالملل نشان میدهد که آینده با تشدید درگیریها مشخص خواهد شد و با تشدید تنشها بین روسیه و آمریکا، ۲ کشور بزرگ تسلیحات هستهای جهان و چین، کشور بالقوه هستهای، اصل زیربنای نظریه انقلاب هستهای برجسته میشود.
با این حال، بازگشت رقابت قدرتهای بزرگ، بدبینان نظریه انقلاب هستهای را نیز تحریک کرده است، که منطق و پایداری بازدارندگی هستهای را رد میکنند و در عوض از برتری هستهای و تغییر به سمت موقعیتهای هستهای برنده جنگ دفاع میکنند.
درک بازدارندگی هستهای، همانطور که از سوی نظریه انقلاب هستهای ایجاد شده، برای حفظ صلح و ثبات استراتژیک حیاتی است؛ نظریه انقلاب هستهای میتواند بینشهای لازم را برای سیاستگذاران و محققان بهطور یکسان فراهم کند تا چالشهای ذاتی بازگشت رقابت قدرتهای بزرگ را بهتر بررسی کنند.
بازدارندگی هستهای را میتوان بهعنوان تهدید تلافیجویانه هستهای علیه یک دشمن برای حمله به منافع حیاتی یک دولت تعریف کرد و در نتیجه هزینههایی را تحمیل کرد که بهطور قابلتوجهی بر هرگونه منافع بالقوهای بیشتر خواهد بود.
واقعیت مادی تسلیحات هستهای یعنی پتانسیل مخرب بیپایان آنها، این اصل را نشان میدهد که جنگهای هستهای را نمیتوان به پیروی رساند.
استراتژی جنگ قدرتهای بزرگ پیش از عصر هستهای با ظهور سلاحهای هستهای منسوخ شد؛ در حالی که زمانی برتری در اندازه و وسعت نیروها تاثیر تعیینکنندهای بر جنگ داشت.
در عصر هستهای اندازه نیروهای یک کشور دارای سلاح هستهای از اهمیت کمتری برخوردار است؛ برتری هستهای از نظر بازدارندگی هستهای در درجه دوم اهمیت قرار دارد، زیرا حتی کشورهایی با نیروهای هستهای کوچک نیز میتوانند در کشورهای بزرگتر دارای سلاح هستهای محدودیت ایجاد کنند.
تنها مولفه لازم این است که یک سلاح هستهای به سیستم دفاعی کشوری نفوذ کند تا سطوح غیرقابل قبولی آسیب وارد کند؛ میدان نبرد و کاربرد سیاسی سلاحهای هستهای در سناریوی جنگ هستهای محدود است.
از آنجایی که جنگ هستهای هیچ پیروزی به همراه نخواهد داشت، قدرتهای هستهای از لحاظ تاریخی از بهراه انداختن جنگ مستقیم علیه یکدیگر بیزارند؛ جنگ سرد شواهد قانعکنندهای برای این ادعا ارائه میدهد.