تساوی خونین

نتایج موقت جنگ در خاورمیانه: مناقشه بین اسرائیل و ایران فعلاً متوقف شده است…
والری بورت(Valery BURT) – روزنامهنگار، مورخ، نویسنده
ا. م. شیری
اعلام شده است که درگیری نظامی بین دو کشور متوقف شده است. با این حال، اظهارات خوشبینانهای که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، روز قبل مطرح کرد، ممکن است صرفاً یک خیالپردازی باشد. از تلآویو خبری مبنی بر شلیک موشک از سوی جمهوری اسلامی و تهدید به حملۀ تلافیجویانه رسید. بسیار علاقهمندم باور کنم که اینها آخرین حملات یک جنگ کوتاه مدت ۱۲ روزه هستند. اما افسوس که امیدها شکننده هستند.
حتی نتایج اولیۀ آخرین قتلعام در خاورمیانه نیز تکاندهنده است. اسرائیلیها با حیرت و وحشت به ویرانههای خانهها، مدارس، مراکز ورزشی، فرهنگی و تأسیسات دفاعی نگاه میکنند. ساکنان این کشور برای کشتهشدگان سوگواری میکنند و با زخمیها همدردی میکنند. دولت یهود در تمام تاریخ ۷۷ سالۀ خود هرگز چنین شوکی را تجربه نکرده است…
در سوی دیگر، شاید حالا بتوان صحبت در بارۀ برنامۀ هستهای ایران را متعلق به گذشته دانست. ساختار نظامی کشور خسارات جدی دیده است. بسیاری از شهرهای جمهوری اسلامی ویران شده و هزاران نفر بیسرپناه ماندهاند. بیمارستانها پر از بیماران هستند و قبرستانها با قبور تازه پر شدهاند…
بیتردید، هر دو طرف خود را پیروز اعلام خواهند کرد و خواهند گفت به همۀ اهداف خود دست یافتهاند. در واقع، هیچکدام از اینها صحت ندارد. نتیجۀ درگیری، یک تساوی خونین است.
ترامپ را فردی صلحطلب اصلی مینامند. اما چنین نقشی را تنها میتوان با طنز قابل توجهی به وی نسبت داد. زیرا، نیروی هوایی آمریکا به دستور او تأسیسات هستهای ایران را بمباران کرد. ظاهراً این جدیترین فراخوان برای صلح بود! سپس ترامپ با افراد ناشناس در قطر تماس گرفت و از آنها خواست تا پیشنهاد آتشبس را به رهبران ایران منتقل کنند. اما رئیس جمهور آمریکا شخصاً با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به توافق رسید.
اما، همانطور که میگویند، تفاوتهای ظریفی وجود دارد. عباس عراقچی، وزیر امور خارجۀ ایران، اخیراً به مسکو سفر کرد و در آنجا با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، دیدار کرد. البته، آنها در مورد وقایع جاری در خاورمیانه گفتگو کردند، اما جزئیات گفتگو نامعلوم ماند. اکنون میتوان فرض کرد که پوتین و عراقچی بر سر چیزی توافق کردند که خیلی زود به واقعیت تبدیل شد. و معلوم شد که ایران نه تنها توسط ترامپ و مردم قطر، بلکه توسط رئیس جمهور روسیه نیز به قبول آتشبس ترغیب شده است.
اما چرا دقیقاً حالا تصمیم گرفته شد این درگیری، که خطر تبدیل شدن به جنگی طولانی مدت را داشت، متوقف شود؟ در این شرایط لازم است توهمات را کنار بگذاریم و از گفتن کلمات کلیشهای و تکراری دربارۀ قربانیان بسیار، خرابیها، رنجهای مردم و فاجعۀ انسانی تهدیدآمیز خودداری کنیم.
این درگیری متوقف شد زیرا تنگۀ هرمز، که کشتیهای تجاری قرنها با آرامش و سکوت از آن عبور میکردند، در حال تبدیل شدن به مرکز توجه نگرانکنندهای بود. ایران، که تأسیسات هستهای آن را آمریکا با بمبهای عظیم بمباران کرد، تصمیم گرفت انتقام بگیرد و مسیر حیاتی انرژی جهانی را مسدود سازد. با این کار، آشفتگی در بازار تجارت ایجاد شد، قیمت نفت، اجارۀ کشتی و بیمه به شدت افزایش یافت و علائم یک بحران اقتصادی در افق نمایان شده بود…
عربستان سعودی، کویت، قطر، امارات متحدۀ عربی و عراق در جایگاه تأمینکنندگان اصلی نفت از تهدیدات ایران وحشت داشتند. کشورهایی که اقتصادشان بدون واردات انرژی در معرض خطر انجماد قرار داشت، دچار تنش بودند. مصرفکنندگان اصلی نفت مانند ژاپن، کره جنوبی و هند به شدت ترسیده بودند. و چین که به لطف تنگۀ هرمز تا حد زیادی منافع اقتصادی خود را تأمین میکند، به شدت نگران شده بود.
با این حال، هیچ کس قادر به تأثیرگذاری بر اوضاع نبود. همه با اضطراب منتظر نتیجه بودند.
آنچه را ایران برنامهریزی کرده بود، پارلمان کشور تصویب کرد. اما آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، حکم نهایی صادر نکرد. او مدت زیادی، البته نه فقط در مورد سرنوشت تنگۀ هرمز تأمل کرد.
شایعاتی مبنی بر انتخاب جایگزین برای رهبر سالخورده و به شدت بیمار پخش میشود. مجتبی، پسر خامنهای، و حسن خمینی، نوۀ الهامبخش و رهبر انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، بر سر جای او رقابت میکنند. اولی، مانند پدرش، یک تندرو است، در حالی که دومی طرفدار کاهش محدودیتهایی است که ایران را در بر گرفته است…
طرح شگفتانگیز تهران مطمئناً میتوانست ضربۀ جدی به دشمنانش، از جمله فرانسه، انگلیس و آلمان وارد کند. اما خود ایران نیز از صادرات نفت که در مقادیر زیادی – حدود دو میلیون بشکه در روز – از تنگۀ هرمز عبور میکند، متضرر میشد. معلوم است که فروش طلای سیاه مهمترین منبع درآمد جمهوری اسلامی است و اگر ایران از صدور این کالا محروم شود، کشور که سالها تحت تحریمهای شدید رنج میبرد، به شدت دچار مشکل میشد…
آمریکا به تهران هشدار داد که اجازه نخواهد داد تنگۀ هرمز بسته شود. و هیچ شکی در این باره نبود – واشنگتن از هیچ تلاش یا انتخاب هیچ وسیلهای دریغ نمیکرد. زیرا، منافع آمریکا در خطر بود و این چیزی است که به هیچ کس نمیبخشد. به خصوص پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید که هر اقدامی را معامله مینامد – او همه چیز را میفروشد و همه چیز را میخرد.
ایران توانایی پاسخ به حملۀ احتمالی جدید آمریکا را داشت – رگبار موشکهای متعدد خود به سمت پایگاههای نظامی پنتاگون در خاورمیانه. بویژه اینکه کارآیی آنها با حملات مخرب به خاک اسرائیل ثابت شد.
و تهران نیز پیش از این عملاً اقدام کرده بود و تأسیسات نظامی آمریکا در سوریه، عراق و قطر را گلولهباران میکرد. اما این حملات بیشتر نمایشی بودند که هیچ آسیبی به یانکیها وارد نکردند. به نظر میرسید که تهران آمریکا را دست انداخته است، با ضربات کوچک آن را عصبانی میکند و سعی دارد ترامپ پرخاشگر را به درجۀ جنون برساند.
قطعاً ایران قادر است خسارات قابل توجهی به آمریکا وارد کند، اما جای تردید جدی است که بتواند در جنگ با آمریکای قدرتمند پیروز شود. علاوه بر این، جمهوری اسلامی به طور قابل توجهی از حملات هوایی اسرائیل به شرکتهای مهم و تأسیسات نظامی کلیدی خسته شده است. با وجود این، از تهران اظهاراتی مبنی بر آماده بودن برای یک جنگ طولانی مدت شنیده شد.
با این حال، هر کسی میتواند هر چه میخواهد بگوید. اما واضح این است که تهران عملاً هیچ کارتی برای کمک در دست نداشت. فقط حوثیهای یمن که در همه جا حضور دارند و با میل و رغبت در هر جنگی در خاورمیانه درگیر میشوند، داوطلب شدند تا به کمک جمهوری اسلامی بشتابند. اما آنها علیرغم شور و شوق ستیزهجویانهشان، در موقعیتی نیستند که بتوانند بطور جدی از ایران حمایت کنند.
روسیه با ایران توافقنامۀ همکاری راهبردی دارد، اما در آن به کمک نظامی متقابل در صورت حمله به یکی از کشورها اشاره نشده است. با این حال، همانطور که قبلاً گفته شد، احتمالاً گفتگوی بسیار مهم و ضروری در کرملین مبنای آتشبس بوده است.
…زمانی که همه چیز به مویی بند بود و ایران سکوت تهدیدآمیز اختیار کرده بود، تردد از طریق تنگۀ هرمز از نظر زمانی محدود شده بود و فقط در ساعات روز انجام میشد – به دلیل اختلال در سامانۀ موقعیتیاب جهانی، ارتباط با کشتیها قطع میشد. این امر خطر حوادث و فجایع بزرگی را در پی داشت. تعداد کشتیها به طور قابل توجهی کاهش یافته بود، بسیاری از صاحبان کشتیها بیم آن داشتند که آسمان بالای این پهنۀ عظیم آب از رگبار موشکها بلرزد.
اکنون این اضطراب کمی فروکش کرده، اما نه بطور کامل. گذشته از همۀ اینها، درگیری بین اسرائیل و ایران پایان نیافته، بلکه فقط متوقف شده است. حتی در این مورد هم باید شک کرد.
پینوشت مترجم: این تحلیل و بررسی یک کارشناس روس در بارۀ توقف درگیری بین اسرائیل و ایران است. من هم تحلیل خودم را بعداً، احتمالاً تحت عنوان «درسهای مرحلۀ اول حملۀ فاشیستهای آمریکا و اسرائیل به ایران»، بصورت کتبی یا شفاهی (ویدئویی) و یا هر دو ارائه خواهم داد.
٣ تیر- سرطان ١۴٠۴