به بهانه ی آمستردام
نوشته ی : اسماعیل فروغی
من نمیخواهم درباره ی چند وچون حادثه ای که درپایان کنسرت آمستردام فرهاد دریا – هنرمند نامدار و قابل قدرما اتفاق افتاده است بنویسم و قضاوت نمایم ؛ بلکه می خواهم بصورت کل به پاسخ آنعده دوستان عزیزم بپردازم که نظر و باور مرا درمورد سیاسی کردن استیژهای محافل هنری – فرهنگی ، خواسته بودند .
به باورمن ، در شرایط موجود که هم زن وهم هنر وهنرمند درافغانستان با تحقیرِ تمام ازصفحه ی زنده گی حذف شده وشلاق بدستان امربه معروف ونهی ازمنکرطالبان اجازه دارند تا هرهنرمندی را به جرم هنراش ازآزادی محروم بگردانند ؛ شایسته ی همه هنرمندان وفرهنگیان با رسالت ماست تا هربرنامه ی هنری – فرهنگی شان را بنام زنان و هنرمندانِ دربند ، بنام مردم دربند ، آغازنموده و فریاد رسایی شوند برای دادخواهی و امید به روزی و روزگاری که زنان وهنرمندان درافغانستان دوباره به صحنه ی زنده گی برگردند . روزگارملتی بدتروسیاه ترازین نمی شود عزیزانم . یک گروه تروریست مذهبی بر گرده ی مردم حکومت می کند .نیم اجتماع ( همه ی خواهران و دختران ما ) اجازه ی تحصیل وکارندارند وهنردرسرزمین ما ممنوع شده است . دیگرچه شود ؟ ما حق داریم همه معترض باشیم . همه و درهمه جا .
درست است که هرسخن جایی وهرنکته مکانی دارد ؛ اما این را هم باید دانست و جدی گرفت که فریاد آزادی و دادخواهی برای زنان وهنرمندان افغانستان درهرمکانی ، بی جا و بی مناسبت نمی تواند باشد . اگر فلمسازی هنگام افتتاح فلم اش ، اگر شاعری یا نویسنده ای هنگام رونمایی کتاب نواش و یا اگرهنرمند موسیقی هنگام اجرای کنسرت اش ؛ در شروع یا پایان محفل ، با ابراز فقط چند جمله ای یا با نمایش سمبولی ، وضعیت اندوهبار خواهران و دختران شان را فریادنمایند که اجازه ی آموزش و کار ندارند یا ازهنرمندانی یاد نمایند که به جرم نوازنده گی یا آواز خوانی از زنده گی و آزادی محروم شده اند ؛ هیچ عیبی ندارد . رسالت هنری – فرهنگی و مسوولیت اجتماعی- انسانی هنرمندان و فرهنگیان همین را از آنان می طلبد .
من فکر می کنم ، درچنین وضعیت اسفباری که ما قرار داریم ، وقتی ما خود را مالک آن سرزمین با فرهنگ و با تاریخ پنداشته و از دردهایش درد می کشیم ــ در چنین وضعیتی چگونه می توان خاموش نشست . اگر ما خود را به آن سرزمین وابسته می دانیم ، خواهی نخواهی درجایی صدای ما بلند می شود . هرهموطن ما بخصوص فرهنگیان وهنرمندان پرطرفدار، فعالان رسانه ای ، تمام کنشگران و فعالان مدنی ؛ حق دارند تا فاجعه ی ماتم بزرگ مردم افعانستان را هرچه بلندتر فریاد نمایند و به گوش جهانیان برسانند .
به نظر من ، وقتی ما را جهان نمی شنود ، وقتی کشورها و سازمان های مدافع انسان ، حذف زنان و هنرمندان را در افغانستان برسمیت شناخته و با طالبان از درمعامله پیش می آیند ، دیگرحوصله ی وجدان اجتماعی به سر آمده ، می خواهیم هرکدام از هراستیژ و تریبیونی برای زنان و هنرمندان افغانستان دادخواهی نماییم .
تا زمانی که خواهران و دختران ما ازآموزش وکارمحروم استند و تا آنگاهی که مشعل هنربشمول هنرموسیقی درکشورما خاموش است ؛ ما حق نداریم این تیره روزی را حتا برای لحظه ای ازیاد ببریم .
نباید پنداشت که محافل هنری – فرهنگی فقط برای خوشگذرانی و ” غم غلط کردن ” است و بس . و اگر چنین بپنداریم ، بسیار مردم ” بی غم باشی ” استیم و سزاوار اینهمه عذاب و درد !
فروغی ( ماه دسامبر سال 2025 )












