بمناسبت سالگرد بعدی بانک مرکزی آمریکا
والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)،
پروفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مرکز پژوهشهای اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه
ا. م. شیری
از بیش از نیم قرن پیش، دلار آمریکا ارزی بوده است که نه با کالا، نه باطلا، نه با سرزمین یانکی، بلکه با کاغذ پشتیبانی میشود.
دلار به شکل یک سکۀ نقره از اواخر قرن هجدهم در دنیای جدید (یانکی) ضرب شد و از آغاز قرن بیستم به دلیل ایجاد بانک مرکزی آمریکا- نهاد فدرال رزرو ایالات متحده در دسامبر ۱۹۱۳ به ابزار هژمونی آمریکا تبدیل گردید.
از اواخر قرن هجدهم بانکداران دنیای قدیم، بهویژه لندنسیتی تلاشهایی برای تأسیس بانک مرکزی در آمریکا بعمل آوردند. پدران- بنیانگذاران ایالات متحده درک میکردند که با ایجاد بانک مرکزی، آمریکا تحت کنترل بانکداران رباخوار اروپایی (عمدتاً انگلیسی) در خواهد آمد. بدون اغراق میتوان گفت که تاریخ ایالات متحده آمریکا در قرن نوزدهم را نمیتوان بدون در نظر گرفتن تلاشهای دامنهدار وامدهندگان اروپایی برای تأسیس بانک مرکزی آمریکا و مقاومت رؤسای جمهور آمریکا که نمیخواستند دنیای جدید را به بردگی بکشند، درک کرد. کافی است سخنان اندرو جکسون (۱۸۲۹-۱۸۳۷)، هفتمین رئیس جمهور آمریکا را که با این جمله به پای صندوق رأی رفت، به خاطر آوریم: «یا اندرو جکسون و بانک مرکزی نه و یا بانک مرکزی، اندرو جکسون نه»! و اندرو جکسون برنده شد.
پروژۀ مخفیانۀ تأسیس بانک مرکزی آمریکا در نیمۀ دوم قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم تدارک دیده شد. کنگرۀ ایالات متحده در طول سال ۱۹۱۳مشغول تهیۀ لایحۀ تأسیس بانک مرکزی بود که بطور غیرعادی نظام فدرال رزرو ایالات متحده نامیده شد و هیچ کس حدس نمیزد که این بانک مرکزی است. قانون به رأی گذاشته شده توسط رئیس جمهور وودرو ویلسون با سرعت برق (یک ساعت پس از رأیگیری) امضاء شد.
نظام فدرال رزرو ایالات متحدۀ آمریکا یک شرکت خصوصی است. آن را بزرگترین بانکها- بانکهای انگلیسی، قارۀ اروپا و آمریکا تأسیس کردند. آنها همچنین مقدمات جنگ جهانی اول را که برایشان یک پروژۀ تجاری غولآسا بود، رهبری کردند. فدرال رزرو آمریکا در سالهای جنگ، وامهایی با نرخ بهرۀ بالا (از طریق واسطهگری بانکهای مختلف) به کشورهای متخاصم پرداخت و با این ربا، به طرز غیرقابل وصفی غنی شد.
با این حال، برخی قانونگذاران آمریکایی تأسیس فدرال رزرو را یک فاجعۀ ملی تلقی میکردند. به عنوان مثال، لیندبرگ، عضو کنگره هشدار داد که «قانون فدرال رزرو… بزرگترین شرکت در جهان را ایجاد کرد. هر گاه رئیس جمهور این قانون را امضاء کند، دولت نامرئی با قدرت پول مشروعیت مییابد. قانون جدید هر زمان که شرکتها بخواهند، تورم ایجاد خواهد کرد. از این پس رکود بر مبنای علمی ایجاد خواهد شد» (رالف اپرسون. دست نامرئی. سن پترزبورگ: ۱۹۹۶، ص ۲۰۶).
«اولین بانکداری در سال ۱۹۲۰ شروع به کار کرد. لیندبرگ در اکونومیک پنچ (Economic Pinch) که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد، نوشت: «طبق قانون فدرال رزرو، ترس بر مبنای علمی ایجاد میشود. این وحشت اولین موردی بود که به صورت علمی ایجاد شد، مثل یک مسئله ریاضی محاسبه شده بود».
وحشت بانکی سال ۱۹۲۰ تمرین نمایشنامۀ «بحران بانکی و اقتصادی» بود. اولین کارگردانان و مدیران تولید، روچیلدها و پل واربورگ (مرد روچیلدها، یکی از لابیگران اصلی قانون فدرال رزرو) بودند و بانکهای عضو فدرال رزرو بازیگران آن (همۀ بانکهای آمریکایی داوطلبانه- اجباری عضو شدند).
نمایشنامه در سه پرده اجرا شد: ۱- نشر اعتبار فعال. ۲- فشردهسازی انتشار اعتبار و برداشت وامهای صادر شدۀ قبلی. ۳- ساماندهی ورشکستگی مشتریان و وصول «برداشت» در قالب جمع آوری وثیقه و خرید داراییهایی که قیمت آنها در بازار کاهش یافته بود. اکنون شاهد تولید جدید این نمایش به سرپرستی جروم پاول، رئیس فدرال رزرو هستیم. اولین پردۀ این نمایش که بیش از یک دهه به طول انجامید، به پایان رسید. در سال ۲۰۲۲ نمایش دومین پرده آغاز شد. فاجعهبارترین پرده در سال ۲۰۲۳ پیشبینی میشود.
جی. پاول، رئیس فدرال رزرو
نتایج وحشت بانکی سال ۱۹۲۰ پرآتیه بود. مقادیر زیادی زمین کشاورزی که به عنوان وثیقه مورد استفاده قرار گرفت، به دست صاحبان اصلی فدرال رزرو افتاد. ۵۴۰۰ بانک ورشکست شد و داراییهای آنها را همان صاحبان فدرال رزرو تصاحب کردند.
در سال ۱۹۲۹، رکود بزرگ گسترش یافت. محصولات آن حتی غنیتر از سال ۱۹۲۰ بود. حدود ۱۶ هزار بانک از کار افتاد (بیش از نیمی از تعداد کل بانکها). در نتیجه، موقعیت رباخواران اصلی به شدت تقویت شد. کنترل ۵۰ درصد از داراییهای بانکی کشور را ۱۰۰ بانک از میان ۱۴ هزار بانک بدست گرفتند. ۲۵ درصد از کل سپردههای بانکی در ۱۴ بانک بزرگ متمرکز شد. تجمع و تمرکز سرمایۀ بانکی اتفاق افتاد.
لوئیس مک فادن، نمایندۀ کنگره در ۱۰ ژوئیه ۱۹۳۲ در مجلس نمایندگان ایالات متحده حاضر شد و فدرال رزرو را به ایجاد عمدی بحران در کشور متهم کرد. سال بعد، او همچنین پیشنهاد داد که وزیر خزانهداری، وزیر کنترل دارایی و همۀ مقامات فدرال رزرو به دلیل ارتکاب جرایم متعدد، از جمله خیانت و کلاهبرداری از سمت خود برکنار شوند. بعد از این، مک فادن چندین بار مورد سوءقصد قرار گرفت. او در سال ۱۹۳۶ چشم از جهان فرو بست. علت مرگ او «ایست قلبی ناگهانی» اعلام شد. اما احتمال یک قتل برنامهریزی شده را نمیتوان رد کرد.
بسیاری از دولتمردان (از جمله رؤسای جمهور آمریکا)، که سعی کردند از ایجاد بانک مرکزی آمریکا جلوگیری کنند یا انحصار فدرال رزرو در انتشار پول را محدود سازند، طبق برنامه و به طرز مشابهی ترور شدند. جدیدترین نمونۀ آن، ترور جان اف کندی، رئیس جمهور در سال ۱۹۶۳ در دالاس بود. هیچ کس به نسخۀ رسمی (به تنها بودن تروریست قاتل- لی هاروی اسوالد) باور نمیکند. کندی درگیری جدی با فدرال رزرو داشت. او به انحصار فدرال رزرو برای انتشار پول خدشه وارد کرد. کندی در ۴ ژوئن ۱۹۶۳، چهار ماه قبل از مرگش، دستورالعمل انتشار اوراق خزانه با پشتوانۀ نقرۀ موجود در ذخایر خزانهداری را امضاء کرد. این پول بیبهره، بدهی ایجاد نمیکرد. از نظر رباخواران، این همان تجاوز گستاخانه به قدرت آنها بود که صد سال قبل از این تصمیم نیز بواسطۀ آبراهام لینکلن، رئیس جمهور آمریکا برای چاپ «دلار سبز» (همچنین اسکناس خزانه) با دور زدن بانکداران صورت گرفته بود (او نیز به دستور بانکداران کشته شد).
لازم به ذکر است که محصولات تولیدی چاپخانۀ فدرال رزرو در ابتدا دارای کیفیت بالایی بود. در طول جنگ جهانی اول، بانکهای مرکزی همۀ کشورهایی که قبلا استاندارد طلا را پذیرفته بودند، مبادلۀ اسکناسهای کاغذی را به حالت تعلیق درآوردند. اما در آمریکا مبادله صورت میگرفت، یعنی دلار در مقایسه با پوند انگلیس، فرانک فرانسه و سایر ارزهای اروپایی رقابتیتر بود. علاوه بر این، پس از کنفرانس بینالمللی برتون وودز (۱۹۴۴)، که واحد پول آمریکا در آن یک وضعیت ویژه به عنوان «ارز جهانی» کسب کرد، دلار آمریکا بیشتر از سایر ارزها افزایش یافت. وضعیت آن در اثر تعهد مقامات پولی آمریکا به مبادلۀ پول کاغذی با طلا، مجدداً تقویت شد. با این حال، این تعهد فقط به مقامات پولی سایر کشورها و نه شهروندان آمریکایی تعمیم یافت. با فرمان رئیس جمهور روزولت در سال ۱۹۳۳، آنها از داشتن فلز گرانبها منع شدند و در ۱۵ اوت ۱۹۷۱، وزارت خزانهداری ایالات متحده رسماً توقف مبادلۀ «کاغذ سبز با فلز زرد» را اعلام کرد. دلار آمریکا در مدت بیش از نیم قرن، ارزی بود که نه با کالا، نه با طلا، نه با سرزمین دنیای جدید، بلکه بواسطۀ اوراقی به نام «اوراق خزانهداری ایالات متحده» و اوراق دارای پشتوانۀ وام مسکن پشتیبانی میشد. اما این تکههای کاغذ باعث حواس پرتی میشوند. پشتوانۀ اصلی دلار، ناوهای هواپیمابر، بمبافکنها و پایگاههای نظامی پراکنده در سراسر جهان هستند.
فعالیتهای فدرال رزرو ایالات متحدۀ آمریکا در طول تاریخ ۱۱۰ سالۀ خود با فریبکاری، کلاهبرداری و حیلهگری محض همراه بوده است. نام «نظام فدرال رزرو ایالات متحده» گمراهکننده است.
اولاً- کلمۀ «فدرال» این توهم را ایجاد میکند که گویا این، یک نهاد عمومی است. در صورتیکه اصلاً چنین نیست. آن، یک ساختار خصوصی از نوع سهامی هلدینگ (شرکت سهامی دارای شرکتهای زیر مجموعه) است و این هلدینگ خصوصی به گروه محدودی از افراد تعلق دارد.
ثانیاً- کلمۀ «رزرو» (ذخیره) این احساس را به وجود میآورد که انگار پولی که این مؤسسه چاپ میکند، دارای نوعی پشتوانه است که قدرت خرید ثابت پول و ثبات ناشر را تضمین میکند. اما این ساختار ذخایر بسیار کمی به صورت طلا (به نسبت حجم پول) در اختیار دارد. علاوه بر این، طلا، همانطور که در اسناد رسمی گزارش شده، در ترازنامۀ خزانهداری ایالات متحده ثبت شده است، نه در ترازنامۀ فدرال رزرو. «ذخیرۀ» اصلی فدرال رزرو همان اوراق قرضۀ خزانهداری ایالات متحده است. اما اوراق قرضه نیز مثل همان تکههای کاغذ اسکناس هستند.
ثالثاً- کلمۀ «نظام» نیز بیانگر وضعیت امور نیست. فدرال رزرو به طور رسمی یک مجموعۀ متشکل از ۱۲ بانک است. قانونگذارانی که این قانون را در سال ۱۹۱۳ تصویب کردند، این توهم را داشتند که یک شبکۀ غیرمتمرکز متشکل از مؤسسات در حال ایجاد است. از ۱۲ بانک فدرال رزرو «برابر»، در واقع، یکی «برابرترین» است. سخن از بانک فدرال رزرو نیویورک میرود که اکثریت قریب به اتفاق داراییهای فدرال رزرو و کل عرضه پول را در اختیار دارد و آن، در واقع، بانک مرکزی آمریکاست. در هر صورت، همۀ ۱۲ بانک فدرال رزرو تحت نظارت شورای حکام فدرال رزرو فعالیت میکند (مقر آن در واشنگتن است). هیئت حکام نیز به نوبه خود توسط سهامداران عمدۀ فدرال رزرو نیویورک «مدیریت» میشود. علاوه بر نظام سرمایهداری، دلار عامل خانهخرابی بشر است.
نقل از: تارنمای بنیاد فرهنگ راهبردی
۱۹ دی- جدی ۱۴۰۱