ایالات متحدۀ آمریکا دیگر قادر به حفظ و تداوم نظم مبتنی بر قواعد نیست
نویسنده:
گلوبال تایمز
مترجم:
م. نوری
برگرفته از :
وب سایت آنتی کریگ، ۱۳ ژوئیۀ ۲۰۲۳
نظم مبتنی بر قواعد*، اصطلاحی که در سیاست خارجی ایالات متحدۀ آمریکا بسیار استفاده میشود دقیقاً به چه معنایی است؟ از این اصطلاح هیچگاه تعریف دقیقی ارائه نشده بود تا اخیراً توئیتی منتشر شد و خصلت مافیایی آن را آشکار کرد.
«نوری ویتاچی» سریلانکایی، ساکن هنگکنگ و روزنامهنگار باتجربه، روز دوشنبه طی توئیتی ده مشخصه برای نظم مبتنی بر قواعد ارائه داد که اهمّ آنها عبارتند از: ایالات متحدۀ آمریکاست که بر جهان حکومت میکند؛ ایالات متحدۀ آمریکاست که قواعد را تعیین میکند؛ کسی محتوای این قواعد را نمیداند، تنها چیزی که همه میدانند این است که قواعدی وجود دارد؛ برای ایالات متحده این قواعد تغییرپذیرند که دلیلی بر عدم وجود قواعد ثابت است؛ قواعد دیگری که مثمر ثمر بودن آنها اثبات شده باشد (مانند چین یا سنگاپور) باید خودکامگی قلمداد شوند و مورد تمسخر قرار گیرند؛ تسلط جهانی غرب با سیزده درصدِ جمعیت جهان (که در اصل خودکامگی است) باید «دموکراسی» نامیده شود.
از تعریف ذکر شده میتوان دو نکته را استنتاج کرد. اولاً هیچکس بجز ایالات متحده نمیداند که نظم مبتنی بر قواعد چیست و حاوی چه نکاتی است. واشنگتن آگاهانه از دادن توضیحات کامل در این خصوص اجتناب کرده زیرا ابهام در دانستن قواعد دست ایالات متحده را در تفسیر ارادهگرایانۀ آنها باز میگذارد. ثانیاً، اعمالِ سلطهجویانه و بهغایت خودمحورانۀ ایالات متحده طی سالیان سال موجب نارضایتی بسیاری از کشورها و اشخاص در جهان شده است. با انتشار این توئیت و تأیید و حمایتی که از آن صورت گرفت، نارضایتی همگانی از سیاست آمریکا بیش از پیش روشن شد.
از دروغها و پروپاگاندای دائمی خسته شدهاید؟
اگر مهمترین تصمیماتِ سالهای اخیر ایالات متحده را مدنظر قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که تعریف «نوری ویتاچی» کاملاً درست است. اینکه قواعد مد نظر آمریکا متغیرند را میتوان در نمونۀ اخیر بمبهای خوشهای دید. سخنگوی سابق کاخ سفید «جَن پساکی» در فوریۀ ۲۰۲۲ گفت که استفاده از بمبهای خوشهای «جنایت جنگی» است. یک سال بعد ایالات متحده قواعد خود را تغییر داد و حال تصمیم گرفته بمب خوشهای در اختیار اوکراین قرار دهد.
«نظم مبتنی بر قواعد» هر آنچه را که سلطۀ ایالات متحده را زیر سؤال برد، در نطفه خفه میکند (مثل موفقیت چین). و بر اساس همین اعتقاد است که ایالات متحده اِعمالِ تحریمهای یکجانبه علیه چین یا اِعمالِ نظر بر صادرات چین را عادلانه و درست میداند. اما اگر چین مقررات مربوط به محدودیت صادرات «گالیوم» یا «گرمانیوم» را وضع کند سخنگوی کاخ سفید «کارن ـ جین ـ پییِر» دولت چین را متهم به استفاده از اهرم اقتصادی برای اِعمال فشار میکند و آن را عملی ناعادلانه مینامد.
«شن یی»، پروفسور دانشگاه «فودان»، در مصاحبهای با گلوبال تایمز میگوید: «ایالات متحدۀ آمریکا در رابطه با مهار چین از یک قاعده پیروی میکند: جزیرۀ تایوان نباید با سرزمین اصلی چین وحدت کند و هیچ اهمیتی هم برایش ندارد که ورود به موضوع تایوان استقلال و حاکمیت ملی چین را زیر سؤال میبرد. و اگر چین قواعد ایالات متحده را نپذیرد متهم به نقض نظم مبتنی بر قواعد میشود.»
بهاعتقاد ایالات متحدۀ آمریکا، نظم مبتنی بر قواعد باید در خدمت منافع این کشور باشد. در دورانی که تجارت آزاد بهنفع ایالات متحده بود، واشنگتن بهشدت مخالف هرگونه دخالت دولت در بازار دیگر کشورها بود. ولی بهمحض اینکه تجارت آزاد دیگر سود چندانی برای ایالات متحده نداشت، بلادرنگ تمهیداتی علیه آن اتخاذ کرد؛ مانند «قانون مبارزه با تورم» که بهاعتقاد اتحادیۀ اروپا بهزیان تولیدکنندگان مقیم اروپاست، زیرا رقابت با تولیدکنندگان مقیم آمریکا را که یارانه دریافت میکنند به آنها تحمیل میکند.
این نظم مبتنی بر قواعد نیست، بلکه نظم مبتنی بر دیکتاتوری، نظم مافیایی بینالمللی است. این نظم فقط مؤید این واقعیت است که آمریکایی که به پایبندی به اصول دموکراتیک در سیاست داخلی خود مینازد، در سیاست خارجی مسیر خودکامگی را میپیماید.
«شن یی» در ادامۀ مصاحبه میگوید: صادقانه بگویم، این نظم حتی وحشتناکتر از نظم مافیایی است، زیرا رئیس مافیا هم تا حد معینی تابع قواعد گانگسترهاست. ولی ایالات متحده پایبند به هیچ یک از اصول اخلاقی نیست و به تنها اصلی که معتقد است خودمحوری است.
و نکتۀ مهمتر از آن: ایالات متحدۀ آمریکا فاقد توان لازم برای حفظ و تداوم این نظم خودپسندانه و مانند زورق شکستهای در حال غرق شدن است. به برکت جنگها و جنگهای نیابتی که ایالات متحده بهراه انداخت، جنگهایی که یکی پس از دیگری به فجایع بزرگ انسانی انجامید و خسارات مالی و انسانی سهمگینی به سراسر جهان وارد کرد، قدرت ملی گسترده و اعتبار بینالمللی آمریکا دچار مخاطره شده است. بگذریم از نشانههایی که حاکی از متزلزل شدن سلطۀ دلار است.
آری جامعۀ جهانی دریافته است که نظم مبتنی بر قواعد چیست. روز به روز کشورهای در حالِ توسعۀ بیشتری خواهان جهان چندقطبی میشوند و این موضوعی است که ایالات متحده را قطعاً خشمگین میکند. واشنگتن مجبور شده است تلاش بیشتری بهعمل آرد و با عَلَم کردن ارزشها و اعتقادات خود، دور جهان بگردد تا متحدان غربی را همسو با خود نگاه دارد. ولی بهقول دیپلمات سابق سنگاپور، «کیشور محبوبانی»، حتی متحدین وفادار واشنگتن هم احتمالاً در خفا مشغول طراحی سناریوهای جایگزین برای سقوط ایالات متحده هستند.
هرچه ایالات متحده جهان را بهدلیل عدم رعایت نظم مبتنی بر قواعد بیشتر سرزنش کند، تأییدی بر این واقعیت است که آمریکا دیگر قادر به حفظ نظم کذایی نیست، وگرنه نیازی به تکرار مکرر آن در عرصۀ عمومی نمیبود. آنچه که آمریکا به آن نیاز دارد بهرسمیت شناخته شدن این قواعد از سوی دیگر کشورهاست. ولی همۀ اعمال و اقداماتی که آمریکا با استانداردهای دوگانه یا چندگانه، و فقط برای تأمین منافع کوتاه مدت خود انجام داده، پذیرش این قواعد را برای دیگر کشورها ناممکنتر کرده است.
اصطلاح نظم مبتنی بر قواعد بهخودیخود عبارتی فاقد بار مثبت یا منفی است و حتی میتواند بهعنوان نظم مطلوب انگاشته شود، ولی صلاحیت تعریف و تعیین محتوای آن باید در اختیار جامعۀ جهانی باشد و نهفقط در اختیار ایالات متحدۀ آمریکا.
ــــــــــــــــ
* این اصطلاح را برخی «نظم مبتنی بر قوانین» ترجمه میکنند که با توجه به تعریف قانون ترجمۀ درستی نیست. قانون به مقرراتی گفته میشود که توسط نهادهای ذیصلاح (مانند مجالس قانونگذاری کشورها، نهادهای تصمیمگیرندۀ بینالمللی مانند سازمان ملل متحد یا دیگر سازمانهای بینالمللی و غیره) تصویب و برای اطلاع عموم منتشر میشوند. طبیعتاً قوانینی که توسط مجالس کشورها تصویب میشوند در آن کشور معین لازمالاجرا هستند و مقرراتی که توسط نهادهای بینالمللی تصویب میشوند برای همه کشورها یا کشورهای امضاکنندۀ مقررات. بنابراین اطلاق قانون بر قواعدی که در هیچ نهاد ذیصلاحی تصویب نشده و عموم مردم اطلاعی از محتوای آن ندارند، نادرست است.( توضیح مترجم)
منبع: گلوبال تایمز
https://antikrieg.com/aktuell/۲۰۲۳_۰۷_۱۳_dieusasind.htm