افزایش فشار بر بانک فدرال رزرو آمریکا
والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصاد، مدیر مرکز پژوهشهای اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه، پژوهشگر مسائل پشت صحنه
ا. م. شیری: خبر بد برای دلاربازان داخلی که در بازی با کاغذهای بیپشتوانۀ بانکهای خصوصی آمریکا بر سر سرنوشت کشور و شرایط زندگی تودههای زحمتکش قمار میکنند.
ایدۀ لغو بانک مرکزی خصوصی به تدریج جا میافتد
بانک مرکزی آمریکا ١١٠ سال پیش به نام «نظام فدرال رزرو آمریکا» تأسیس شد. این لحظه نقطۀ عطفی در تاریخ آمریکا بود. استقلال دنیای جدید [یانکی]، که توسط پدران بنیانگذار در سال ١٧٧۶ اعلام شد، با تأسیس نظام فدرال رزرو از بین رفت. کنترل آمریکا به بانکداران یا «اربابان پول» واگذار گردید.
وودرو ویلسون، که به عنوان رئیس جمهور آمریکا، قانون تأسیس فدرال رزرو را در پایان سال ١٩١٣ امضا کرد، سالها بعد به طور کامل متوجه شد که چه کرده است، گفت: «من بدبختترین آدم هستم. من ناخواسته کشورم را ویران کردم…».
فدرال رزرو آمریکا در طول بیش از یک قرن موجودیت خود، بارها مورد انتقاد قرار گرفته است. «نمایندگان مردم» از کنگرۀ آمریکا، برخی از رؤسای جمهور آمریکا، و شجاعترین سیاستمداران تلاش کردهاند از طریق اصلاحات قانون فدرال رزرو، با انتصاب رهبران بانک مرکزی وفادار به رئیس جمهور، درخواست حسابرسی از بانک مرکزی، سازماندهی جلسات کنگره، انتقاد از فدرال رزرو در مطبوعات و غیره، فدرال رزرو را به نحوی مهار کنند. اما جن که ١١٠ سال پیش از بطری رها شد، نمیخواهد دوباره به داخل بطری برگردد. بدون اغراق میتوان گفت که از سال ١٩١۴ آمریکا نه توسط رئیس جمهور، کنگره یا دولت، بلکه توسط فدرال رزرو، یعنی یک شرکت خصوصی که در پشت آن «اربابان پول» (سهامداران اصلی) پنهان میشوند، اداره میشود. دربارۀ این موضوع بسیار گفته و نوشته شده است. در این زمینه، کتاب ران پل، زیر عنوان «پایان دادن به فدرال رزرو» یکی از آخرین کتابها است.
در ماه مه سال جاری، چندین تلاش برای مهار فدرال رزرو ثبت شد. بدون اغراق میتوان گفت که اکنون شاهد یکی از قدرتمندترین فشارها بر بانک مرکزی آمریکا در کل تاریخ فدرال رزرو هستیم.
این ابتکار پرطنین را پیش از همه، یکی از اعضای مجلس سفلی کنگرۀ آمریکا، توماس ماسی، یک جمهوری خواه از کنتاکی مطرح کرد. او با حمایت بیش از بیست نماینده (همۀ جمهوری خواهان)، لایحۀ لغو هیئت فدرال رزرو، «لایحۀ ٨۴٣١» را ارائه داد. این لایحه لغو هیئت مدیرۀ فدرال رزرو- هر ١٢ بانک فدرال رزرو و قانون فدرال رزرو در سال ١٩١٣ را در نظر دارد.
ماسی ابتکار عمل خود را اینگونه توضیح داد: «آمریکاییها از تورم ویرانگر رنج میبرند و فدرال رزرو مقصر آن است… فدرال رزرو با درآمدزایی از بدهی، ارزش دلار را کاهش داد و سیاست پول آزاد را که باعث تورم بالای امروز شد، آغاز کرد».
ماسی در ادامۀ در سخنرانی خود در کنگره به این نتیجه رسید که اقدامات نیمهتمام برای مهار تورم کمک نخواهد کرد. لازم است ریشه مشکل، یعنی ساختار فدرال رزرو از بین برود. این بخش مهمی از توطئۀ جمعی است که ادارۀ ریاست جمهوری، کنگره، دولت و والاستریت را شامل میشود. نمایندۀ کنگره ادامه داد: «درآمدسازی از بدهیها نتیجۀ تلاش تنگاتنگ کاخ سفید، فدرال رزرو، وزارت خزانهداری، کنگره، بانکهای بزرگ و والاستریت است. در پروسۀ این فرآیند، بازنشستگان میبینند چگونه پسانداز آنها به دلیل اقدامات بانک مرکزی که از سیاستهای تورمی به نفع ثروتمندان پیروی میکند، تبخیر میشود. اگر واقعاً میخواهیم تورم را کاهش دهیم، مؤثرترین سیاست حذف فدرال رزرو است».
انحلال فدرال رزرو همچنین آنچه را که به عنوان «خطر اخلاقی» شناخته میشود، از بین میبرد. نکته این است که بانکها و سایر مؤسسات مالی با اطمینان از اینکه اگر مشکلی پیش بیاید، فدرال رزرو به آنها کمک خواهد کرد، به اقدامات مخاطرهآمیز دست میزنند (لازم به یادآوری است که فدرال رزرو در طول بحران سالهای ٢٠٠٨-٢٠٠٩، به مبلغ بیش از ١۶ تریلیون دلار وام به بانکها اعطا کرد. این رقم با تولید ناخالص داخلی سالانۀ آمریکا در آن زمان قابل مقایسه است). این رویکرد، رفتار بیپروا را تشویق میکند و به بیثباتی مالی منجر میشود. بدون پوشش فدرال رزرو، این مؤسسات محتاطتر عمل خواهند کرد و نظام مالی با ثباتتر خواهد بود.
ماسی همچنین برای حمایت از ابتکار خود، نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که طی آن آمریکاییها پاسخ دادند که آیا باید قانونی برای حذف بانک مرکزی آمریکا تصویب شود یا خیر. اکثریت قریب به اتفاق بیش از ١١۵ هزار پاسخدهنده از ایدۀ «انحلال فدرال رزرو» حمایت کردند.
رونالد ارنست پل، معروف به ران پل در طول سالهای زیادی منتقد و مخالف اصلی فدرال رزرو در کنگره بود. او نمایندۀ کهنهکار کنگره بود و از سال ١٩٧۶ تا ٢٠١٣ به عنوان عضو مجلس سفلی فعالیت میکرد. این سیاستمدار نگرش خود را نسبت به فدرال رزرو در کتاب فوقالذکر «پایان دادن به فدرال رزرو» بیان کرده است. پل در آن استدلال میکند که فدرال رزرو هم فاسد و هم خلاف قانون اساسی است. او میگوید فدرال رزرو ارزش پول کشور را چنان کاهش میدهد که همه چیز میتواند به سطح تورم مساوی با وایمار یا زیمبابوه برسد. و از آنجایی که دلار آمریکا نه تنها یک ارز ملی، بلکه یک ارز جهانی است، فدرال رزرو قادر است نه تنها اقتصاد آمریکا، بلکه اقتصاد جهان را نیز نابود کند.
قدرت خرید تودهها رو به کاهش نهاده است، اما اکثر مردم از آن بیخبرند. بر اساس نظریۀ ران پل، از آنجائیکه مالیات قهقرایی است، این کاهش بیشترین تأثیر را بر افراد کم درآمد میگذارد. پل تصریح می کند که شاخص قیمت مصرفکننده در حال حاضر شامل مواد غذایی و انرژی نمیشود، اما اینها مواردی هستند که اکثر درآمد افراد فقیر صرف آنها میشود. پل تأکید میکند که فدرال رزرو در عین کمک به خصوصیسازی سود کسبوکارهای بزرگ (به ویژه بانکداری)، به اجتماعی شدن ضرر و زیان کسبوکارهای بزرگ یاری میرساند.
ران پل به ویژه به این واقعیت توجه میکند که تورم به عنوان یک مالیات پنهان، جنگ را بشدت تسهیل میکند. تورم و کاهش ارزش پول در گذشته توسط بسیاری از دولتها، از سلطنتیها گرفته تا دموکراسیها، بهعنوان ابزار تأمین مالی جنگ مورد استفاده قرار گرفته است. از آنجایی که مردم با ایدۀ افزایش مالیاتهای مستقیم مخالفتند، تورم برای تأمین بدهیهای هنگفت انباشته شده در طول جنگ استفاده میشود. به این ترتیب، فدرال رزرو نه تنها رفاه مردم را به خطر میاندازد، اقتصاد آمریکا و جهان را تضعیف میکند، بلکه به نظامیگری و شروع جنگها نیز کمک میکند.
ران پل، به عنوان یک نمایندۀ کنگره، بارها ابتکارات مختلفی را برای مهار فدرال رزرو مطرح کرده است. به ویژه، او به دنبال حسابرسی از فدرال رزرو بود (در سال ٢٠١١ او لایحهای در مورد «شفافیت فدرال رزرو» ارائه داد). اگرچه ران پل موفقیت چندانی در این زمینه نداشت، اما امروزه جانشینانی در کنگره دارد. پسرش رند پل در سال ٢٠١١ سناتور شد و همچنان به تلاش برای حسابرسی فدرال رزرو ادامه میدهد. در مجلس سفلی کنگره، باتوم ران پل را توماس ماسی به دست گرفت.
در رسانههای آمریکایی، ابتکار لایحۀ قانون ماسی و همکارانش از حزب جمهوریخواه طنین زیادی داشت. مخالفان این طرح استدلال میکنند که انحلال بانکهای مرکزی هیچ سابقهای در تاریخ ندارد. اما اینطور نیست. به عنوان مثال، پس از انقلاب اکتبر ١٩١٧ در روسیه، بلشویکها، به عنوان بخشی از سیاست کمونیسم جنگی، بانک مرکزی را منحل کردند (آن را بانک خلقی نامیدند، فرمان انحلال آن در ١٩ ژانویه ١٩٢٠ تصویب شد). درست است، که با گذار به سیاست اقتصادی جدید (NEP) بازسازی شد.
اما حامیان آمریکایی انحلال بانک مرکزی یادآوری میکنند که در خود آمریکا نیز سابقۀ انحلال بانک مرکزی وجود دارد. نمونۀ آن انحلال بانک دوم آمریکا در سال ١٨٣۶ توسط اندرو جکسون، رئیس جمهور آمریکا است (اسکناس ٢٠ دلاری فعلی به تصویر او مزین است). و پس از آن، آمریکا به مدت ٧٧ سال بدون بانک مرکزی زندگی کرد (تا زمانی که قانون فدرال رزرو تصویب شد).
به هر حال، ابتکار ماسی و همکارانش به هیچ وجه اولین تلاش برای انحلال فدرال رزرو نیست. اولین تلاش توسط ران پل در سال ١٩٩٩، تلاش دیگر در سال ٢٠١٣ صورت گرفت. هر دو تلاش ناموفق بود. به احتمال زیاد، تلاش فعلی نیز به هدف خود نخواهد رسید. اما نکتۀ خوب این است که بحثهای داغی را در مورد فدرال رزرو برانگیخت و آمریکاییها را وادار کرد به مسائل زیادی فکر کنند.
با این حال، اخبار مربوط به ابتکار ماسی فراتر از آمریکا گسترش یافت. در رسانههای تعدادی از کشورها و شبکههای اجتماعی در مورد آن اظهار نظر میشود. بسیاری از سیاستمداران و شخصیتهای اجتماعی در کشورهای مختلف با عطف توجه به بانکهای مرکزی خود به این فکر افتادند که آیا این مؤسسات مفید هستند یا مضر. و آیا ارزش ندارد که برای از بین بردن آنها یا حداقل تغییر آنها ابتکارات مشابهی به کار بگیریم؟
به تازگی اخباری در مورد ابتکار دیگر کنگره آمریکا حاکی از تلاش برای محدود کردن اختیارات فدرال رزرو منتشر شده است. مجلس نمایندگان آمریکا در ٢٣ ماه مه به حمایت از لایحهای رأی داد که فدرال رزرو را از صدور دلار دیجیتال منع میکند (توسط رهبر اکثریت، تام ایمر، یک جمهوریخواه از مینهسوتا ارائه شد). من قبلاً چندین بار نوشتهام که کنگرۀ آمریکا تلاشهای بانک مرکزی آمریکا برای رایج کردن «ارز دیجیتال بانک مرکزی» در کشور را به دقت زیر نظر دارد و تمام تلاشهای آن را در این زمینه سرکوب میکند. رجوع شود به اینجا: «آمریکا در برابر ارز دیجیتال بانک مرکزی، دلار دیجیتال میتواند مردم آمریکا را به بردگی بکشد».
اما یک نشریۀ جالب به تازگی انتشار یافته است: «ترامپ ٢.٠ چه معنایی برای ساختار فدرال رزرو میتواند داشته باشد». این مقاله با استناد به حلقۀ داخلی دونالد ترامپ، که مشتاق بازپسگیری کاخ سفید است، خاطرنشان میکند که نامزد ریاست جمهوری قصد دارد (در صورت پیروزی) اختیارات فدرال رزرو را به شدت محدود کند. ترامپ در زمانی که هنوز رئیس جمهور آمریکا بود، به شدت از جروم پاول، رئیس فعلی شورای حکام فدرال رزرو آمریکا انتقاد کرد. در مقاله گفته میشود: «از دهه ١٩٩٠، دولتهای کاخ سفید به دلیل احترام به استقلال، تا حد زیادی از صحبت در مورد سیاست فدرال رزرو اجتناب کردهاند. اما آقای ترامپ در زمان ریاست جمهوری این موضوع را تغییر داد و مرتباً از فدرال رزرو به دلیل بالا نگه داشتن نرخ بهره انتقاد کرد و گفت که آقای پاول دشمن است و رئیس و همکارانش احمق هستند».
احتمال دارد ترامپ (اگر به ریاست جمهور انتخاب شود) بتواند با انجام اصلاحات لازم در قانون فدرال رزرو، فدرال رزرو را تحت کنترل خود درآورد. به احتمال زیاد، ترامپ سعی خواهد کرد این کار را از طریق سیاست پرسنلی انجام دهد. در دورۀ چهار سالۀ بعدی رئیس جمهور، مهلت تعداد زیادی از اعضای شورای حکام فدرال رزرو منقضی میشود و رئیس جمهور اختیار دارد (البته مشترکاً با مجلس سنا) نامزدهایی را برای پر کردن پستهای خالی معرفی کند. به ویژه مهم است که دورۀ بعدی ریاست جروم پاول در سال ٢٠٢۶ به پایان میرسد. اما ترامپ قطعا پاول را دوباره منصوب نخواهد کرد.
برخی ناظران به این جزئیات توجه میکنند: زمانی که دونالد ترامپ در اوایل سال ٢٠١٧ در کاخ سفید مستقر شد، بلافاصله تصویر اندرو جکسون، هفتمین رئیس جمهور آمریکا را در دفتر خود آویخت. همانطور که در بالا اشاره کردم، تصویر همان کسی که در سال ١٨٣۶ بانک مرکزی آن زمان به نام «بانک دوم آمریکا» را منحل کرد. این به چه معناست؟ آیا دونالد ترامپ نیز قصد دارد انحلال فدرال رزرو آمریکا را برنامهریزی کند؟
برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۶ خرداد- جوزا ١۴٠٣