اسرار بیماری و مرگ استالین و آغاز کارزار استالینستیزی (بخش پنجم)
![](https://mashal.org/media/shiri.jpg)
اسرار فاشنشدۀ مرگ استالین
(بخش پنجم)
http://www.sovross.ru/modules.php?name=News&file=article&sid=602321
مترجم: ا. م. شیری
ویراستار: حسین کوشی
٢١ فروردین- حمل ١٣٩۵
«رفیق استالین محکم خوابیده است!»
در عین حال، استالین تصمیمات جدی برای نوسازی رهبری بلندپایۀ کشور اتخاذ میکرد. در ماه دسامبر سال ١٩۵٢ استالین طرح قرار دایر بر انتخاب پ. ک. پانامارنکو، عضو جدید هیأت سیاسی بجای خود در مقام رئیس شورای وزیران اتحاد شوروی را که تا چندی پیش به معاونت رئیس شورای وزیران اتحاد شوروی منصوب شده بود، آماده نمود. بنوشتۀ صدر هیأت رئیسه شورایعالی اتحاد شوروی، آ. ای. لوکیانوف (او مدت طولانی مسئولیت آرشیو محرمانۀ کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی را بر عهده داشت)، پیشنویس قرارهای شورای وزیران را بطور معمول، اول استالین و بعد از او، مقامات دیگر به ترتیب سلسله مراتب حزبی امضاء میکردند. اما این بار بعد از استالین اسامی نامزدهای عضویت در هیأت سیاسی، و بعد از آنها نام اعضای دائم این ساختار عالی کمیتۀ مرکزی نوشته شده بود.
بعید است چنین تنظیم امضاها از سوی استالین تصادفی باشد. او چند سال قبل در حضور سایر اعضای هیأت سیاسی بیاحتیاطی کرد و پیش از موعد اظهار داشت، که علاقمند است ن. آ. وازنسسنکی و آ.آ. کوزنتسوف را بمثابه جانشینان خود ببیند. این دو نفر و دیگر افراد نزدیک به او خیلی زود بیاعتبار شدند. اما این بار استالین سریع و غیرمنتظره عمل کرد. در عین حال، این انتخاب استالین با آن معیارهایی که او هنگام پیشنهاد اعضای جدید رهبری حزب ملاک قرار میداد، انطباق داشت (آنها دارای تحصیلات عالی، تجربۀ کار در تولید معاصر و دستآوردها در فعالیتهای دولتی بودند). پ. ک. پانامارنکو، دارای تحصیلات عالی، تحصیلات خود را در دانشکدۀ مهندسی حمل و نقل مسکو در سال ١٩٣٢ به پایان رسانده بود. او در رشتۀ تخصصی خود به کار مشغول شد و یکی از مؤلفان کتاب «لوکوموتیوهای برقی»، منتشره در سال ١٩٣۶ بود. پانامارنکو در همان سال، گروه تحقیقاتی دانشکدۀ کشوری مهندسی الکتروتکنیک برای برقی کردن راههای ریلی را رهبری کرد.
پانامارنکو در آستانۀ جنگ به کار حزبی موظف گردید و رهبری حزب کمونیست بلاروس را برعهده گرفت. در سالهای جنگ پانامارنکو رهبری جنبش پارتیزانی بلاروس، و پس از آن هم فرماندهی ستاد جنبش پارتیزانی کشوری را بعهده داشت. استالین موفقیتهای پانامارنکو در بازسازی ویرانیهای پس از جنگ بلاروس را ستود. کارهای پانامارنکو در مقام وزیر تدارکات اتحاد شوروی نیز مورد تحسین استالین قرار گرفت. پانامارنکو در کنگره نوزدهم حزب کمونیست اتحاد شوروی پیرامون مسائل مربوط به عرصۀ فعالیت خودش سخنرانی کرد. بعید است مالنکوف، بریا، بولگانین و خروشچوف از انتخاب فردی بمقام نخست وزیری خرسند بوده باشند که تا اکتبر سال ١٩۵٢ عضو جمع رهبری بلندپایه حزب نبود. معلوم نیست، آیا این افراد از انتخاب استالین تا زمان امضای قرار مربوط انتصاب پانامارنکو اطلاع داشتهاند یا نه، اما حتا شایعات مبهم در بارۀ چنین روند حوادث احتمال داشت آنها را تا حداکثر درجه دچار اضطراب نماید.
گمان میرود، طراحان «پروندۀ پزشکی» با اطلاع از قرار تنظمی بواسطۀ استالین، به جنب و جوش افتادند. با توجه به این که «پروندۀ پزشکی» تکمیل نشده بود، هیأت سیاسی با پیشنهاد بریا و بدون حضور استالین در ٩ ژانویۀ سال ١٩۵٣ تصمیم گرفت خبر بازداشت «گروه پزشکان آفت» را بسرعت در همۀ روزنامههای کشور منتشر نماید. ١٣ ژانویۀ سال ١٩۵٣ در خبر منتشره در بارۀ بازداشت پزشکان مرکز درمانی کرملین گفته میشد: «پزشکان «م. س. وُوسی، ب. ب. کاگان، د. ای. فلدمان، آ. م. گرینشتین» و دیگران با «سازمان جهانی ناسیونال- بورژایی یهودی جوینت ارتباط داشتند».
در مدت یک ماه و نیم در روزنامهها مطالب مختلفی در خصوص فعالیت آفتهای مرتبط با صهیونیزم یا با سازمانهای جاسوسی خارجی انتشار مییافت. در این مطالب از بین رفتن هشیاری مردم اتحاد شوروی بشدت تقبیح میشد. این حوادث بازتاب جهانی گستردهای داشت و با واکنش شدید برخی کشورها، بویژه، اسرائیل مواجه گردید. سفارت اتحاد شوروی در تلآویو مورد حملۀ تروریستی قرار گرفت و اتحاد شوروی رابطۀ سیاسی خود را با اسرائیل قطع کرد.
در چنین وضعیتی تصمیم گرفته شد که همۀ مقالات مربوط به صهیونیزم با موافقت وزارت منتشر شود. در نتیجه، یکسری مقالات مربوط به این موضوع منتشر نشد. سوداپلاتوف تصور میکرد، که عنان نسخۀ جعلی «کارزار آغاز شده پیرامون توطئۀ صهیونیزم آشکارا از دست سازماندهندگان آن خارج شده است… من در پایان ماه فوریه سال ١٩۵٣ رشد بیاطمینانی در ایگناتیف را مشاهده کردم. درک باطنیام میگفت، که… کارزار بزودی فروکش خواهد کرد».
سوداپلاتوف روحیه رهبری خود را با اطمینان تشخیص داد، اما بعید است که در این باره او حدس زده باشد که «تردید»ایگناتیف فقط ناشی از «فروخوابیدن کارزار» نبوده است. ایگناتیف که در درجۀ اول، روی نظر مالنکوف متمرکز شده بود، «عدم اعتماد» این رهبر بلندپایه را احساس میکرد.
فقط مالنکوف نبود که بطور غیرعادی رفتار کرد. یوری ژوکوف در کتاب «استالین، اسرار مقامات» نوشت: «در پشت هیاهوی پروندۀ پزشکی رخدادهای باز هم مهمتری، از جمله، سکوت حیرتانگیز رهبران- بریا، بولگانین، مالنکوف و همچنین، واراشیلوف، کاگانویچ، پرووخین، سابوراوف، خروشچوف و تشدید ناگهانی فعالیت استالین نادیده گرفته شدند. ٢۶ دسامبر او با جیمز رستون، خبرنگار «نیویورک تایمز»… مصاحبه کرد. بعقیدۀ ژوکوف، این و سایر رویدادها پیشاپیش از «فرجام قریبالوقوع و سریع» خبر میداد.
عصر روز ٢٨ فوریه استالین بهمراه برخی از مقامات رهبری کشور در کرملین یک فیلم سینمایی خارجی را تماشا کرد. در پایان تماشا او به اقامتگاه رفت. بریا، مالنکوف، خروشچوف و بولگانین همراه او رفتند. سرهنگ پ. و. لازگاچف، معاون رئیس بخش امور معیشتی اقامتگاه بخاطر میآورد، که «مهمانان از ساعت ١١ شب ٢٨ فوریه در اقامتگاه بودند». بگواهی خانمماترنا بوتوسووا، خدمتکار غذاخوری، بحثها آرام ومدت طولانی ادامه داشت. در چه موردی استالین با رهبران حزب صحبت میکرد، معلوم نیست. میتوان پنداشت، که مسئلۀ انتخاب پانامارنکو موضوع مرکزی صحبتها بود. تا آن وقت قرار مربوط به انتخاب پانامارنکو به مقام ریاست شورای وزیران اتحاد شوروی را تقریبا همه امضاء کرده بودند. آ. ای. لوکیانوفمتذکر میشود: «فقط چهار نفر از اعضای هیأت سیاسی کمیتۀ مرکزی- گ. م. مالنکوف، ل. پ. بریا، ن. آ. بولگانین و ن. س. خروشچوف امضاء نکرده بودند». به احتمال زیاد آنها تمایلی به امضای آن نداشتند.
بعید نیست که استالین در روند گفتوگوهای طولانی به همان استدلالهایی متوسل شده باشد که با اتکاء به آنها در پلنوم اکتبر سال ١٩۵٢ جابجایی یکسری اعضای دفتر سیاسی با مقامات وزارتی را توضیح داد. همان وقت او تصریح کرد، که کار وزارت به توانایی جسمی نیاز دارد، اما رهبران کنونی حزب جوان نیستند و انجام امور اداری برای آنها سخت شده است.
میتوان چنین پنداشت، که استالین به همتایان خود پیشنهاد نمود که پانامارنکو را در میدان جدید «بیازمایند» و نتیجه را ببینند. از آنجایی که دیدار به آرامی خاتمه یافت، احتمال می رود که همصحبتهای استالین موافقت خود را برای حمایت از پانامارنکو اعلام کردند. آنها میدانستند، تا چند ساعت دیگر در همان اقامتگاه با حضور استالین ضیافتی برگزار خواهد شد، که علاوه بر خودشان، سایر مقامات بلندپایۀ کشور به آن دعوت شدهاند. آنها نیز قرار را امضاء کردند. بنابراین، گمان میرود هر چهار نفر تصمیم گرفتند در حرف از اکثریت اعضاء و نامزدهای هیأت سیاسی پیروی کنند.
فرزندان استالین- واسیلی و سوتلانا هم به ضیافت دعوت شده بودند. ترکیب مدعوین به مهمانی از یک جشن معمولی گواهی میداد، اما اول مارس روز جشن نبود. احتمال دارد استالین در عین حال در نظر داشت تغییر وضعیت خود را، یعنی، کنارهگیری از پست ریاست شورای وزیران اتحاد شوروی را به فرزندانش هم اعلام نماید.
اعلام قرار در جریان ضیافت اول ماه مارس میتوانست نشست نوبتی شورایعالی اتحاد شوروی را در پی داشت باشد. جلسۀ شورایعالی اتحاد شوروی در دو سال گذشت بمنظور بحث پیرامون بودجۀ کشور و تصویب آن در اوایل ماه مارس برگزار میشد (سال ١٩۵١، ۶- ١٢ مارس و سال ١٩۵٢، ۵- ٨ مارس). واضح است که برگزاری اجلاس شورایعالی اتحاد شوروی در سال ١٩۵٣ نیز برای همان اوایل مارس برنامهریزی شده بود. بعید نیست که، بموازات بحث پیرامون سند مالی کشور، استالین در نظر داشت مسئلۀ انتخاب نخست وزیر جدید اتحاد شوروی را در جلسه مطرح نماید.
گفتوگو تا ساعت ۴ صبح اول مارس ادامه یافت. اما تقریبا یک روز پس از زنگ هشدار دهندۀ نگهبانان همان چهار نفر از رهبران کشور دو باره به اقامتگاه استالین آمدند. رئبین، مأمور نگهبانی سابق در خاطرات خود یادآور میشود، که بریا بمحض آنکه استالین را به حالت درازکشیده در روی کاناپه دید، به لازگاچوف گفت: «تو چرا هیاهو براه انداختهای؟ میبینی که رفیق استالین محکم خوابیده است! دیگر ما را ناراحت نکن و مزاحم رفیق استالین هم نشو!» بگفتۀ رئبین، « لازگاچوف سعی کرد نشان دهد که بیمار نیاز فوری به کمک پزشکی دارد. اما بریا حرف او را با فحاشی رکیک قطع کرد. بعد از آن، دوستان از تالار خارج شدند. بریا در هنگام مواجهه با استاروستین، ضمن فحاشی به او، گفت: «شما کی هستید، احمقها، مزاحم رفیق استالین میشوید»!
خروشچوف نیز استالین فلج شده را بطرز مشابه این رهبر «پر شور» کشور توصیف کرد. گذشته از برخی تفاوتها در اظهارات رئبین و خروشچوف، از محتوای آنها چنین استنباط میشود، رهبران حزب و کشور در این واقعیت که این انسان ٧۴ ساله که از بیماری جدی رنج میبرد، بیهوش و در وضعیت فلج روی کف اتاق افتاده بود، هیچ چیز نگران کنندهای نیافتند. آنها حداقل برای حصول اطمینان از اینکه استالین ممکن است هنگام افتادن آسیب دیده باشد، بطرز عجیبی پیشنهاد نکردند تا دکتری برای معاینه و اندازهگیری فشار خون او بیاید. ممکن است تجربۀ سادۀ زندگی به این افراد حاضر که در مواجهه با طیف گستردۀ شرایط بحرانی، از جمله، روزمره مهارت یافتهاند، نهیب نزد که وضعیت استالین نیاز فوری به کمکهای پژشکی دارد؟ میتوان پنداشت که همۀ آنها وانمود کردند که هیچ اتفاق غیرعادی روی نمیدهد. زیرا، بطور یقین میدانستند که استالین در این هنگام در میان زندگی و مرگ بسر میبرد. و اگر چنین گمانهزنی صحت داشته باشد، در این صورت، دلیل اطمینان آنها چه بود و چرا از هیچ فرصتی برای نجات استالین استفاده نکردند؟
معلوم است، که خودداری از کمک پزشکی به انسان نیازمند به آن جرم است و جنایت محسوب میشود. علت مشدده در این واقعه عبارت از آن بود، که جنایتکاران با استفاده از موقعیت بالای خدمتی خود به افراد تحت امرشان دستور دادند به چنین انسان بیمار کمک نکنند. اما اولگ خلونیوک میگوید (این نام در بخشهای پیشین به اشتباه «خولنیوک» نوشته شده است)، که عدم تعجیل رهبری کشور برای «احضار پزشک»، «کاملا منطقی» بنظر میرسید. او این اقدام جنایی را چنین توجیه میکند که آنها همیشه «در حالت ترس بسر میبردند».
۵ مارس و پس از آن
مبارزه بدن استالین با بیماری مهلک چهار روز به طول انجامید. تا دو ساعت قبل از فوت استالین جلسۀ هیأت سیاسی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی، هیأت رئیسۀ شورایعالی و شورای وزیران اتحاد شوروی تشکیل گردید که در آن تصمیماتی در خصوص مسائل تشکیلاتی اتخاذ گردید. همه آن افرادی که بر اساس پیشنهاد استالین در ماه اکتبر سال ١٩۵٢ به جمع هیأت رئیسه اضافه شده بودند، از آن اخراج گردیدند. گ. م. مالنکوف به پست نخست وزیری اتحاد شوروی منصوب شد. در مراسم تشییع جنازۀ استالین، او اولین کسی بود که خروشچوف، رئیس کمیسیون دفن را به سخنرانی دعوت کرد. بعد از خروشچوف، نوبت سخنرانی به ل. پ. بریا رسید که عصر روز ۵ مارس به مقام معاون اول مالنکوف منصوب گردید و بموازات آن، ریاست وزرات کشور، متشکل از وزارت کشور و وزارت امنیت ملی را بعهده گرفت.
چند روز پس از تشییع استالین این تصمیمات در اجلاس شورایعالی اتحاد شوروی تصویب شد. ظاهرا بمنظور گمراه کردن کسانی که ممکن بود در بارۀ عدم انتخاب پانامارنکو به مقام نخست وزیری شایعاتی پخش کنند، مسئله انتصاب او به پست وزارت بسرعت تأسیس شدۀ فرهنگ اتحاد شوروی اعلام گردید. اما پانامارنکو بزودی برای کار به قزاقستان اعزام شد. پس از آن، به بعنوان سفیر در هندوستان و نپال، مدتی بعد، در لهستان و پس از آن، بعنوان نمایندۀ اتحاد شوروی در آژانس بین المللی انرژی اتمی تعیین شد.
بزودی ل. پ. بریا دستور بررسی مجدد پروندۀ محکومان مینگرلی تباران را صادر کرد. همۀ آنها آزاد شدند و تبرئه گردیدند. در اوایل ماه آوریل متهمان «پروندۀ پزشکی» نیز آزاد و تبرئه شدند. سازمانگران پیگرد آنها دیگر نیازی به این «پرونده» نداشتند، چون آنها نیازمند بهترین متخصصان بودند تا دو باره به معالجۀ رهبران کشور مشغول شوند.
در همین حال بریا سعی میکرد ثابت کند، که همۀ تخلفات از قانون هنگامی روی دادند که مسئولان حزبی افراد «خودی» را در ساختارهای امنیتی گماشتند. و خود این هم به مالنکوف، همدست او در «پروندۀ پزشکی» ضربه جدی وارد آورد. در اوایل ماه آوریل رومین بازداشت شد و او را مقصر جعل «پروندۀ پزشکی» شناختند. ۵ مارس با رأی اعضای کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی قرار انفصال رفیق س. د. ایگناتیف از دبیری کمیتۀ مرکزی حزب بعلت اشتباهات جدی او در رهبری سابق وزارت امنیت دولتی اتحاد شوروی صادر شد. علاوه بر آن، ل. پ. بریا پیشنهاد کرد کمیسیون نظارت کمیتۀ مرکزی مسئولیت حزبی س. د. ایگناتیف را بدلیل «فریب حزب» و کاربست روشهای غیرقانونی در روند بازپرسیها مورد بررسی مجدد قرار دهد.
بریا به متهم نمودن ایگناتیف، آباکوموف و دیگران به استفاده از روشهای غیرقانونی در روند بازجوییها بسنده نکرد. در یادداشتهای کتبی بریا در بهار سال ١٩۵٣، مسئول اصلی نقض قانون در رابطه با بازداشت پزشکان کرملین، اولین قربانی «پروندۀ پزشکی»- استالین معرفی شده است. راه گزارش خروشچوف به کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی بمثابه آغاز کارزار بدگویانه علیه استالین و تحریف تاریخ اتحاد شوروی بدین منوال هموار گردید.
ادامه دارد…