آفریقای پسا کودتای نیجر چگونه خواهد بود؟
پرونده «آفریقا علیه استعمار»/۸؛
الجزیره در مطلبی تاثیرهای کودتای نیجر بر آفریقا و نقش غرب، چین و روسیه در تحولات کنونی و پیشروی کشورهای منطقه را مورد بررسی قرار داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، الجزیره در مطلبی کودتای نیجر و نقش طرفهای بینالمللی در برهههای پیش، حین و پس از کودتا را مورد بررسی قرار داد.
آفریقا مهمترین رودخانههای جهان و بسیاری از منابع آن را در دل خود جای داده است و از نظر منابع طبیعی و انسانی، یکی از غنیترین قارههای جهان شمرده میشود. این موضوع باعث شد که قدرتهای استعماری به ویژه فرانسه و انگلیس، از دیرباز به آفریقا چشم طمع داشته باشند.
در پی موج آزادسازی که در دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی به جریان افتاد، کشورهای آفریقایی خود را از چنگال استعمار آزاد کردند، اما پیامدهای دوره استعمار باعث شد که تأثیرگذاری کشورهای استعمارگر دستکم تا آغاز قرن ۲۱ همچنان ادامه داشته باشد.
در این دوره و به ویژه در جریان جنگ سرد، آفریقا به کودتاهای نظامی متعدد و عدم ثبات سیاسی و اقتصادی شهره شد. در دوره جنگ سرد، قدرتهای بزرگ تلاش کردند که ضمن جذب برخی کشورهای آفریقایی، همچنان رابطه بهرهکشی میان آنان و کشورهای ثروتمند آفریقایی حاکم باشد. این موضوع مانع از حرکت به سوی توسعه و ثبات در این کشورها شد.
میتوان مشکل عدم ثبات در آفریقا را در عناصر زیر خلاصه کرد:
۱- مشکل ساختار حکومت در آفریقا که به استعمار و ماهیت نظامها برمیگردد. ماهیت این نظامها، فراگیر، سلطهطلبانه، نظامی و یا بر اساس سیطره قبیله و وابستگی به آن است و کشور و قانون در اختیار این نظامها است.
۲- نبود عدالت اجتماعی و توسعه اقتصادی بر اساس نیازمندیهای اولویتهای داخلی.
۳- نزاع بر سر حکومت و عدم رعایت قواعد دموکراسی که اصلیترین دلیل به شمار میآید.
۴- رقابت اقتصادی بینالمللی به ویژه در حوزه نفت، گاز و اورانیوم بر سر آفریقا که باعث شده کشورها با هزینهکرد شهروندان آفریقایی بر ثبات و ساختار نظامهای سیاسی آفریقا تاثیر بگذارند.
۵- بحرانهای طبیعی مانند خشکسالی، بیابانزایی، گرسنگی و تأثیر آن بر امنیت محیط زیست و توسعه در آفریقا.
برای درک برهه پساکودتای نیجر، باید دانست که پیش از این نیز به دلیل اختلافات نژادی یا به دلیل منافع غرب در تملک اورانیوم که یکی از مهمترین منابع این کشور فقیر دنیا به شمار میآید، تلاشهای متعددی برای کودتا صورت گرفته است. علاوه بر این باید دانست که نیجر در میان کشورهای ساحل آفریقا قرار دارد و با تأثیرات ناشی از وجود گروههای خشونتآفرین ساحل آفریقا، تبعات مهاجرت غیرقانونی، عواقب جنایات سازمانیافته و پیامدهای فروپاشی نظام پیشین لیبی، دست و پنجه نرم میکند.
نیجر تنها کشوری نبوده که دچار این سرنوشت شده است. پیش از این، مالی که در نزدیکی نیجر قرار دارد، به دلایل نسبتاً مشابه، صحنه کودتای نظامی بود؛ اما کودتای نیجر منجر به کشمکشی بینالمللی میان کشورهای عضو گروه «اکواس» شد. برخی از کشورهای عضو اکواس کودتای نظامی را مورد تأیید قرار دادند و برخی دیگر با آن مخالفت کردند و حتی برای مداخله نظامی جهت بازگرداندن محمد بازوم، رئیس جمهور مخلوع نیجر به حکومت اعلام آمادگی کردند. این موضوع، شاخصی خطرناک مبنی بر تبدیل نزاع در این منطقه به نزاعی آفریقایی- آفریقایی به شمار میرود؛ نزاعی که به ویژه در سایه عدم ثبات در مالی و لیبی، رنجهای مردم منطقه ساحل آفریقا را دو چندان خواهد کرد.
باید به نقش روسیه در این منطقه و تأثیرگذاری آن بر روند سیاسی امنیتی این کشورها نیز اشاره کرد. پس از برگزاری نشست روسیه و کشورهای آفریقایی که نشان داد روسیه میتواند جایگزین راهبردی قدرتهای سنتی حاضر در منطقه به ویژه فرانسه باشد، اهمیت اشاره به این موضوع روشنتر شد.
از سوی دیگر چین نیز نوید روابط عملگرایانه با کشورهای آفریقایی را میدهد. این موضوع نیجر را به عنوان یکی از طرفهای تأثیرگذار در صحنه سیاست و اقتصاد آفریقا در جایگاه خود حفظ میکند. علاوه بر این در اوضاع سیاسی و اقتصادی کنونی انزاوی نیجر تغییری در صحنه آفریقا ایجاد نمیکند؛ دلیل این سخن، ساده است؛ اوضاع اقتصادی در نیجر تقریباً فروپاشیده است و افزون بر آن نشانههایی از حمایت مردمی از کودتای نیجر پدیدار شده است؛ امری که ارتش نیجر را به سوی تداوم وضعیت کنونی سوق میدهد.
درباره مداخله نظامی در نیجر نیز باید گفت که انتظار میرود این اقدام پیامدهایی امنیتی را در پی داشته باشد. انجام عملیات نظامی از طریق مجوز شورای امنیت سازمان ملل نیز بعید به نظر میرسد؛ زیرا در صورتی که کشورهای غربی تصمیم به حمله نظامی به نیجر بگیرند، استفاده روسیه یا چین از حق وتو، محتمل است. از سوی دیگر در صورت ورود کشورهای عضو گروه اکواس به جنگ، به دلیل تواناییهای محدود نظامی این کشورها، مدت زمان جنگ کوتاه خواهد بود. در نتیجه انتظار میرود که این مداخله نظامی تغییر زیادی در اوضاع ایجاد نکند و تنها به آشوبآفرینی داخلی و منطقهای بیانجامد.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که در برهه متشنج کنونی، کشورهای ساحل آفریقا، بر این باورند که حضور غرب در این منطقه تغییری در اوضاع نابسامان اقتصادی کشورهای منطقه ایجاد نخواهد کرد. حال آنکه روسیه، پیشنهادهایی که میتواند در بازسازی صحنه آینده آفریقا نقشی اساسی ایفا کند را به این کشورها ارائه میکند.