آراس عبدالکریم

آقای “آراس عبدالکریم” (به کُردی: ئاراس عەبدولکەریم) شاعر کُرد زبان ساکن سلیمانیه است.
وی همسر “شرمین ولی” دیگر شاعر کُرد است.
از وی مجموعه شعری با نام “من در کودکی باغچه بودم”، منتشر شده است.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
آفتاب از مهاباد طلوع میکند
و در قامشلو غروب میکند
تخم چشممان دیاربکر است و
قلبمان در کرکوک میتپد
لر و زازاکی و هورامی
کرمانج و بادینی و سورانی
در هر آیین و دینی که باشیم
هر کُردیم و کردستانی.
(۲)
چه بشود یا نشود،
من همهی غروبها را به آسمان میدهم،
چه منعی دارد
که باد مست و سرخوش باشد
پنجرهای برای من که پیدا میشود
اندکی مرا به وجد آورد و
با پرتویی نارنجی
راه و رسم خورشید بودن را برایم بجا بیاورد…
همهی باغچهها برای طوفان!
چرا که نه؟!
تن برگها به سلامت،
در هر حال پاییزی از راه خواهد رسید
پیراهنمان را از شبنم خیس کند
در هر صورت درختی پیدا میشود که خیسم کند و
و به آرامی، قدمزنانی سبز در تن من انجام بدهد…
همهی فانوسها برای شب!
تن تو سلامت،
من هیچگاه بدون پروانه نخواهم ماند،
تو را داشته باشم
نه ستارهای خانهام را ترک میکند و
نه گلدانی دلش از من خواهد شکست
خانهام را خراب و خالی خواهد کرد…
(۳)
[برای کرکوک، که چشم و دل و جانمان است]
این عراق،
این طاعون خفته میان دجله و فرات،
این فاضلاب متعفن از بغداد خارج شده،
با سنت و تاریخ ننگین، زنده به گور کردن دخترانش
و تمدن شرمآور مملو از کنیز و غلام و بردهاش،
با آن همه سهم از اولیا و انبیایش
با انگشترهای همهی خلفایش
برگی بر شاخسار درختان باغ زندگی ما کُردها نمیگذارد!
گرچه تبر میان دستان خود ما
این تبر خائن در خانهی ماست
و درخت به درخت کردستان را مبدل با تابوت برگها کرده است
تبر خیانت کار ما!
ما… ما!
تف به ما!
(۴)
سنندج، نور چشمان ما و
وجدان بیدار تاریخ در راه آزادیست
سنندج، رقص آزادی ملت کرد بر روی میدان مین است!
و دست ما هم،
بر روی قلبمان است.
زیرا سنندج ضربان قلب کردستان است.
سنندج قلب ماست،
سنندج چشم ماست،
سنندج جان ماست،
سنندج، سنندج، آری سنندج
تاج سر همهی مردم کردستان است.
شعر: #آراس_عبدالکریم
برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی