هوشمصنوعی و جنبش اتحادیههای کارگری
سخنرانی رفیق گریگوریس لیونیس، دکتر مهندسی مکانیک
برگردان: آمادور نویدی
در ۱۰ دسامبر ۲۰۲۴، همایش انجمن بین المللی کارگران (آی دبلیو آی–the International Workers Institute’s symposium) درباره «هوشمصنوعی و جنبش اتحادیههای کارگری» با موفقیت از طریق زوم برگزار شد. بیش از ۹۰ اتحادیه کارگری از ۳۵ کشور در این سمینار حضور داشتند.
رفیق گریگوری لیونس(Grigoris Lionis)، دکتر مهندس مکانیک سخنران اصلی بود.
رونوشت زیر اظهار نظر اصلی وی است.
هوش مصنوعی – (Artificial Intelligence-AI) و جنبش اتحادیههای کارگری
گفتوگو درباره هوشمصنوعی بدنام، هوشمصنوعی و تأثیرش بر بشریت، و بویژه بر کارگران، همانند اخگریست که اخیرا شعلهور گشته است.
تقریبا روزانه دهها خبر و تحلیل در مورد پیشرفتهای جدید هوشمصنوعی، و کاربُردهای جدید در تولید و چگونگی بهتر کردن زندگی مردم انتشار مییابد.
و البته که جنبش کارگری باید به این موضوع بپردازد، تا اوضاع را بررسی کند، و به سئوالاتیکه مطرح میشود پاسخ دهد، تا تحولات آینده راپیشبینی کند.
بحث امروز ما با هدف کمک کوچکی به این روندست، تا نگرش و بحثهای جدیدی براه بیاندازد.
پیش از اینکه به این موضوع نگاهی ژرفتر بیاندازیم، و تلاش کنیم پاسخهایی بدهیم که درواقع هوشمصنوعی چیست و حد و مرزش چیست، ما باید درک کنیم که هوشمصنوعی و کاربُردش در تولید واقعیتیست که عملا به همه کارگران پنج قاره مربوط میشود.
مثالهای زیادی از تأثیر هوشمصنوعی بر زندگی کارگران سراسر جهان موجودست:
*اطلاعیههای مختلفی در هند، در مراکز تماس هوشمصنوعی، ارزیابی میزان موفقیت و توانایی آنها جهت کاربُرد اتوماتیک(خودکار-automation) اکثریت قریب به اتفاق تماسها موجودست.
* برزیل در حال ترویج طرحی بزرگ جهت توسعه هوشمصنوعی است، که علاوه بر کاربُرد آن جهت «خدمات اجتماعی» به سیاست صنعتی هم مرتبط است. وزیر ماسیو الیاس روسا(Márcio Elias Rosa) اعلام نمود که هدف دولت اینستکه با استفاده از «هوشمصنوعی در کارخانه ها برزیل را بهره ور و رقابتی سازد.
* در حالیکه در آمریکا شعار «تولید را به آمریکا برگرداندنیم» سر داده میشود، بسیاری از شرکتها هوشمصنوعی را بطورفزاینده ای در صنایع بکار گرفته اند.
* در حالیکه اتحادیه اروپا در کاربُرد روند هوشمصنوعی در تولید «رقابت» میکند، با بسیاری از قوانین جدید جهت تنظیم آن به پیش میرود،
*چین در کاربُرد روباتهای صنعتی پیشتاز جهان است.
و موارد دیگر از این نوع.
از آنجاییکه سئوالات متعددی توسط خود پیشرفت بوجود می آید، باید بدانیم که هوشمصنوعی چیست، و از همه مهمتر، به چه کارهایی میپردازد؟ چهگونه کار با هوشمصنوعی تکامل مییابد؟
آیا ما باید *تکنوفوبیک(تکنوهراسtechnophobic) باشیم یا **تکنوفیل(تکنودوست–technophiles)؟
جنبش کارگری در دوران هوشمصنوعی چه باید کند؟
چهگونه میتوان از هوشمصنوعی بهنفع مردم و کارگران استفاده نمود؟
چیزهای بسیار زیادی در باره تکنولوژی هوشمصنوعی میتوان گفت، اما ارزش دارد که بر برخی حقایق متمرکز شد تا بتوان اهداف گفتوگویمان را ارتقاء دهیم.
واژه هوشمصنوعی کم و بیش اصطلاحی حفاظتی یا کلی است که شامل تکنولوژیها و راهحلهای تکنیکی بسیار متفاوتیست، که بهرحال در یک نتیجه همگرا میشوند: عملکرد هوشمصنوعی بنظر میرسد که جایگزین عملکردهای شناختی بشر میگردد .پروسهدهای خاصی که بتازگی نیازمند هوش و ذهن بشر بودند، اما الان میتوانند با سیستم هوشمصنوعی کامپیوتری صورت پذیرند. پروسههایی که خودکار(اتوماتیک) شده، و اغلب مرتبط به فعالیتهایی در حوزه هوشی هستند– جهت نمونه، برگردان متنی از یک زبان به زبانی دیگر– و به فعالیتهایی که عملکردهای هوشی و ذهنی و عملکردهای فیزیکی را کنترل میکنند، مانند راندن وسیله نقلیه، یا ساخت یک دیوار، که نه فقط به نیروی فیزیکی نیازمندست، بلکه به توانایی انجام وظایف مغز بشر هم نیازمندست: آگاهی و درک مشکلاتی که محیط میتواند «فراهم» کند، تا رویکردی متفاوت انتخاب کند و غیره.
پروسه اتوماسیون(خودکار– automation)- صنعت خودکار، روباتهای سنتی– در محیطی استاندارد، مؤکدا تعریف شده، در خط تولیدی، و حتی در جاییکه فضای کمی جهت انعطافپذیری موجود بود، بخوبی کار میکردند، و استفاده از آنها فقط در برنامههای کاربُردی با حجم بسیار زیاد امکانپذیر بود، ولی هوشمصنوعی به این دستگاهها انعطافپذیری بیشتری «ارائه می دهد». دههها پس از توسعه چنین دستگاههایی انسان موفق شده است که دستگاههایی بسازد که اینک میتوانند در چنین شرایطی کار کنند، و در برخی از کارها جایگزین انسان گردند.
این دستگاهها از کامپیوترهای(رایانههای) بسیار بزرگی استفاده میکنند، که عمدا جهت انجام اینکارها ساخته شده اند، ولی برخلاف راه حلهای سنتی، به حجم زیادی از داده هایی نیاز دارند که عمدتا توسط انسان تولید شده، و «آموزش داده میشوند».
بنابراین، این دستگاه ها درواقع دارای یک پایه اجتماعی هستند، زیرا که بهرحال «هوش» آنها، چیزی فراتر از «عصاره» هوش افرادی نیست که دادههای آنها به این دستگاهها آموزش داده اند. بطور خلاصه، مدلهای زبانی ماهر که «صحبت میکنند»، درواقع بیشتر از «تکرار طوطیوار» کلمات و عبارات، کاری نمیکنند، و جملات، پاراگرافها و متونی را که میسازند مانند چیزی است که ازپیش تمرین کرده باشند. این دستگاهها به آسانی دهها میلیون صفحه را تنظیم و ویرایش کردهاند، که در عمل، بناگاه بیاد میآورند.
درنتیجه، این دستگاهها، برای همیشه در ورشن کنونی خود «فکر»، و درک نمیکنند که چه میگویند، اما چنان پاسخهای بغرنجی ارائه میدهند که گویی بنظر میرسد در حال فکر کردن هستند و یا درک میکنند که چه میگویند.
بههمین دلیل در حال حاضر چنین دستگاههایی نمیتوانند جایگزین کامل انسانها شوند.
بههرحال، این دستگاهها به شیوه ای که کار میکنند– میتوانند باروری نیروی کار را چندبرابر کنند بصورتیکه کاهش شمار کارگران را توجیهپذیر و مجاز میکند، زیراکه کارگرها با دستگاههای هوشمصنوعی کارهایی را انجام میدهند که پیشتر با تعداد کارگران بیشتری صورت میگرفت. نمونه اخیر نتایج تماسگیری یک شرکت بزرگ مشخص میکند که مسیریابی اتوماتیک(خودکار) در ۹۵ درصد از تماسها کاربُرد داشته است.
انتظار میرود که توسعه سریع خیلی از چنین دستگاههای تکنولوژیکی در سالهای آینده بتوانند پروسههایی را با کاهش قابل توجهی از تعداد نیروی انسانی انجام دهند، از رانندگی روباتی گرفته که ۹۰ تا ۹۵ درصد مسیر مسافرت را انجام میدهند تا روباتهایی که در پروسه تولید صنعتی بهکار گرفته میشوند.
آیا نیروی کار انسانی با این ماشینها حذف میشود؟ اگر صحبت از آینده میانمدت باشد، پاسخ طنینانداز ما یک نه قاطع است.. این ماشینها فاقد آگاهی، قضاوت و توانایی درک و پاسخ به تحولات واقعی غیرمترقبه هستند.
بهرحال، بدون تردید واضح و واقعیتی است که سودآوری کار با بکارگیری چنین ماشینهایی افزایش یافته است، و این امر اجازه داده که وظایف تعداد بسیار کمتری از کارگرها را انجام دهد.
تقریبا، همه مطالعاتیکه تأثیر روباتها و هوشمصنوعی بر نیروی کار را برآورد میکنند، نتیجهگیری کرده اند که بکارگیری روباتها منجر به از دست دادن مشاغل در صنایعی شده که از آنها استفاده میکنند.
در واقع، اشاره این مطالعات به روباتهای «ساده» است که پیشتر در صنعت بکار گرفته شده اند. روباتهای جدید که با ماشینهای هوشمصنوعی کار میکنند، و در آینده نزدیک با تواناییهای بیشتری میآیند، بطور عینی تأثیر بیشتری خواهند داشت.
البته،این موضوع، نباید برای هیچکسی عجیب باشد، زیراکه بالاخره چیز تازه ای نیست. در هر فاز از توسعه راهحلهای تکنولوژیک، از میزان اتوماسیون( automation) جهت افزایش سودورزی نیروی کار و جایگزینی نیروی انسانی استفاده گردیده که متعاقبا از یک بخش به بخشهای دیگر منتقل و استفاده شده است.
احتمالا مهمترین مثال، در تولید کشاورزی باشد، که پیش از مکانیزه شدن تولید کشاورزی، کشاورزی بخش زیادی از نیروی کار را تقریبا در سراسر جهان جذب میکرد. مکانیزه شدن و اتوماسیون تولید کشاورزی، از نیروی کار شاغل در کشاورزی بشدت کاسته، و از نظر تاریخی آنرا جهت رفتن سراغ دیگر بخشهای تولید آزاد نموده است.
تفاوت تکنیکی با هوشمصنوعی این واقعیت راگوشزد میکند که تغییرات، تولید خودکار و گرایش به جایگزینی نیروی انسانی تقریبا همزمان همه بخشهای اقتصاد را دربر میگیرد. ظهور هوشمصنوعی ربطی به این یا آن بخش از صنعت یا کشاورزی ندارد، بلکه مربوط به همه بخشهای کاری، یا حداقل طیف گسترده ای از آنهاست.
اما بالاتراز همه، چیزیکه بطور کلی بر ابزارهای تکنولوژیکی جدید کار و روابط انسانی تأثیر گذارست، خود ساختار اجتماعی، کاپیتال(سرمایه–Capital) و مالکیت سرمایه است.
زمانیکه ما تأثیرات ابزارهای تکنولوژیکی جدید بر کار را مطالعه میکنیم، ما باید بخاطر داشته باشیم که در کاپیتالیسم(سرمایهداری–capitalism)، ابزار تولید، سرمایه را میسازد. بعبارت ساده تر، سرمایه فقط با گسترش مقدار خود، و سودش، سرمایهگذاری(Investment) میگردد. بنابراین، سرمایهگذاری سرمایه، و کُل سرمایهگذاری در سرمایهداری(capitalism)، برمبنای سود و نرخ سود ترقی میکند. سرمایهگذاری برمبنای نرخ مورد نظر سود اولویتبندی میگردد. بعبارتی دیگر، ابزارهای جدید تولید مطابق با نرخ سود توسعه یافته، و استفاده میشوند
در فضاییکه ما در حال آزمودن تکنولوژیهای جدید، هوشمصنوعی و روباتیکها هستیم، این رصدکردنها توضیح میدهد که چگونه کاپیتالیسم ابزارهای چدید تولید و ازدیاد سوداندوزی نیروی کار را بکار میگیرید. زمانی سرمایهگذاری در ابزارهای جدید تولید رخ میدهد که «هزینه» سرمایهگذاری کاهش پیدا کند، یعنی موقعیکه نیروی کار مورد نیاز در یک شرکت خاص کاهش یابد– و درواقع موقعیکه خسارت افزایش سرمایهگذاری به اندازه کافی کاهش یابد– یا موقعیکه ابزارهای تولید سهم بازار را توسعه دهد، و بدانوسیله استخدام در شرکتهای دیگر صنعت کاهش یابد.
انستیوی تکنولوژی ماساچوست(Massachusetts Institute of Technology -MIT) با مطالعه ایکه اخیرا در سال ۲۰۲۰ انجام داد، کشف نمود که هر روبات صنعتی مورد استفاده در آمریکا– در فضایی وسیعتر– نیروی کار را تا ۶ کارگر کاهش میدهد. احتمالا که تأثیرات در سایر کشورها با ساختار اقتصادی متفاوت فرق کند، اما واقعیت اینستکه سرمایهگذاریهای کاپیتال(سرمایه)، یعنی سرمایهگذاریهایی که کشورها و شرکتهای کاپیتالیستی (سرمایهداری) بر روی روباتها و هوشمصنوعی میکنند، تأثیرات زیر را دارند:
آنها(روباتها و هوشمصنوعی) جایگزین نیروی انسانی میشوند، و تعداد مشاغل را کاهش میدهند، درحالیکه مشاغلی را که باقیمانده اند تغییر میدهند، کار را بغرنجتر و اغلب طولانیتر میکنند، و بدلیل بیکاری، آنها(کشورها و شرکتهای سرمایهداری) حتی میتوانند دستمزد شاغلان را کاهش دهند.
باضافه، درحالیکه ما توسعه را در چارچوب شیوه تولید کاپیتالیستی(سرمایهداری) و امروزه در چارچوب کاپیتالیسم مونوپولی(سرمایهداری انحصاری– monopoly capitalism) مطالعه میکنیم، سرمایهگذاریهای جدید در تولید خودکار( اتوماسیون –automation)، روباتها و هوشمصنوعی این استعداد را دارند که حتی اوضاع ژئواکونومیک تولید را تحت تأثیر قرار دهند. در مناطق درحال توسعه جهان ممکنست که برخی از نیروی کار ارزانتر استخدام شده با ابزار تولید خودکار در مناطق توانگرتر و مصرفکننده جایگزین گردند. جهت نمونه ساده، یک سیستم خودکار تولید لباس، بشدت نیروی مستقیم مورد نیاز را کم میکند، و میتواند منجر به حذف قابلتوجه نیروی انسانی در جنوب شرق آسیا شود، که اینک «مرکز»(ماتریس–matrix) صنعت پوشاک و کفش است.
تکنولوژیهای جدید، جدا از اقتصاد برای قدرتهای سیاسی و نظامی نیز حیاتی اند. ما مشاهده میکنیم که تکنولوژیهای جدید در جنگهایی که ناتو در سراسر جهان براه انداخته، مورد استفاده قرار میگیرند، و از این نظر کافیست دنبال دلایلی باشیم و بدانیم که چرا آمریکا و ناتو سعی میکنند برتری تکنولوژیکی خودرا حفظ کنند، درحالیکه انواع جنگهای اقتصادی را علیه بریکس و بویژه چین بکار میگیرند.
تا اینجا بنظر میرسد که چرا بحث توضیح میدهد معضل واقعی جنبش کارگری تکنوهراسی(technophobic) یا تکنودوستی(technophiles) نیست.
از یک سو، تکنولوژی، هوشمصنوعی و روباتها مشکل اتحادیههای کارگری نیستند، اما بااینحال، آنها چیزی جز نتایج خود تولید اجتماعی، تجربه کاری متراکم بشری تدوین شده بعنوان علم است، که بهرحال توسط خود ما اختراع شده اند. از آنجاییکه هرچه بیشتر هوشمصنوعی بویژه ارتباطهای میلیونها یا میلیاردها انسان را رمزگذاری میکند، یعنی یک شخصیت اجتماعی دارد. تحت شرایط کنونی، شرایط بطورکلی برای توسعه و کاربُرد هوشمصنوعی و تکنولوژیهای جدید توسط «کارفرماها و اربابان جهان»، طبقات بورژوازی و کشورهای بورژوایی تعیین میشود. درنتیجه، با تکنولوژیهای جدید هیچ مشکلی وجود ندارد. مشکل اینستکه امروز، و تازمانیکه کاپیتالیسم(سرمایهداری) موجودست، بهرهوری از همه این تکنولوژیهای جدید بنفع سرمایهدار خواهد بود، تا سود بیشتر و نرخ بیشتر سود را تضمین کند.
مسیر توسعه ابزار تولید و بهرهوری سرمایه بمعنای اینستکه امروزه، از تکنولوژیهای جدید نه تنها جهت حل مشکلات کارگران استفاده نمیگردد، بلکه بطور عینی مشکلات آنها را بیشتر میکند
* تکنولوژی، هوشمصنوعی و روباتها منجر به وخامت شرایط کاری کارگرها، کاهش اشتغال و افزایش ساعات کاری آنها خواهند شد.
*استثمار دولت منجر به کارآمد شدن عملکرد دولتها میشود، یعنی اخذ مالیات سنگین از مردم، در سرکوب دولت و نظارت بر مبارزات کارگری.
*استثمار تکنولوژی، هوشمصنوعی و روباتها توسط امپریالیسم، سلاحهای جدید و حتی سلاحهای خطرناکتر تولید میکند که منجر به قدرت بیشتر آنها میگردد.
درنتیجه، کاملا غیرقابل قبول است که تصور کنیم مشکلات کارگرها را در کشور میتوان با تکنولوژی جدید در پروسه تولید حل نمود. تکنولوژیهای جدید با میزان افزایش سود و کارایی دولت ترقی میکند، و بنابراین تأثیر منفی بر زندگی کارگرها دارد. نیروهاییکه در سیاست و در اتحادیههای کارگری، «تکنولوژیهای» مشخصی را ترویج میکنند، و این موضع را مطرح میکنند که تکنولوژی بیشتر میتواند زمینه ای جهت بهبود زندگی کارگرها باشد، عمدا یا غیرعمد باعث ایجاد توهم شوند.
بنابراین، مشکل واقعی، این نیست که آیا ما انکارکنندگان یا حامیان تکنولوژی هستیم. مشکل ما تکنولوژی نیست. مشکل ما روابط اقتصادیست که که در آن توسعه یافته و بهره برداری میشود.
ما براین باوریم که تکنولوژیهای جدید این پتانسیل را دارند که در یک چارچوب رادیکال و متفاوت اجتماعی و اقتصادی، نقش بسیار مهمی بنفع کارگرها بازی کنند.
در یک نظام اجتماعی که عاری از سود و مالکیت کاپیتالیستی(سرمایهداری)، جاییکه تولید جهت نیازهای گسترده شاغلان توسعه یافته باشد، تکنولوژیهای جدید، روباتها، و هوشمصنوعی میتوانند به شدت و با نتایج مثبت بکار گرفته شوند.
تکنولوژیها، روباتها، اتوماسیون در تولید فینفسه توسعه خواهند یافت و مورد بهره برداری قرار میگیرند تا اساسا از زحمت بشری کاسته، و و وظایف انسانها را آسانتر کنند، که منجر به کاهش سریع ساعتهای کاری گردد، و در عینحال استاندارد زندگی و سطح مصرف را بهبود بخشند.
همزمان، ازنظر سازمان اجتماعی، تکنولوژیهای جدید و هوشمصنوعی میتوانند پیشرفتهای بزرگی را در طرحریزی مرکزی علمی ارائه دهند، و به حل مشکلاتی بپردازند که پیشتر حل آنها خیلی مشکل بود.
امکاناتیکه پیشبینی مصرف بتواند تولید را با نیازها خیلی بهتر همتراز کند، امکاناتیکه مدیریت حجم زیادی از داده ها را با طراحریزی مرکزی علمی سوسیالیسم تکثیر کند تا به حل مشکلات بغرنج تولید بسیار کمک کند.
تکنولوژیهای جدید میتواند به خدمات آموزشی و مراقبتهای بهداشتی جهت افزایش کارایی آنها کمک کند و نه بهعنوان یک جایگزین ارزان برای اقشار عمومی که مثل امروز استفاده میشوند.
بالاخره، پتانسیل عظیم متداول جدید ابزار تولید چیزی بجز همان تقسیم اجتماعی کار عمیقتر و سرشت اجتماعی آن را منعکس نمیکند. نیروهای تولیدی جدید نیاز به تغییر روابط تولید را اعلام میکنند، آنها اطلاع میدهند که اکنون روابط کاپیتالیسیتی(سرمایهداری) بیش از هرزمان دیگری رشد کرده است. آنها نیاز به سوسیالیسم را اعلام میکنند.
جنبش کارگری کنونی بایداز تئوری اقتصادی خود بهعنوان مشعلی جهت روشنایی و پیشروی راه خود استفاده کنند. جنبش کارگری باید با درکی روشن از تأثیر ابزار تولید بر کار و توازن قوا پیشروی کند.
جنبش کارگری باید درک کند که هر دو طرفی که تبلیغات بورژوازی را برجسته میکند به یک میزان بیفایده است.
روباتها و هوشمصنوعی « روح شطانی» نیستند که بتوان آنها را تطهیر نمود و از بدن خارج ساخت. مشکل، تکنولوژی نیست.
همزمان، بهره برداری از روباتها و هوشمصنوعی توسط کشور و کاپیتال(سرمایه) مشکلاتمان را در محل کار، یا در اجتماع حل نمیکند، برعکس آنها را چندبرابر میکند. بطورکلی، ظهور و توسعه روباتها و هوشمصنوعی «اقتصاد» را بهتر نمیکند، بلکه فقط بنفع سرمایهدارهایی است که مالک این دستگاهها هستند
جنبش بین المللی کارگری تحت موقعیت فعلی، باید با قوانین کاپیتالیستی که بدنبال بهره برداری بیشتر از تکنولوژیهای جدید به حساب کارگران است، مبارزه و مخالفت کند.
جنبش بین المللی کارگری باید جهت تشریح چارچوبی از خواسته هائیکه واقعیت اجتماعی را آشکار میسازد، توصیح دهد که مشکل نه تکنولوژی، بلکه مالک سرمایهدارست، و تأثیر تکنولوژیهای جدید را در بخشهای مختلف و در کشور خود بموقع پیشبینی کند.
کاهش شدید ساعات کار، همزمان افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار باید در کانون مبارزات کارگری قرار گیرد. مبارزات امروزی کارگران مسیر را نیز برای تغییرات اجتماعی بزرگ مورد نیاز کارگری در سراسر جهان هموار خواهد ساخت.
* تکنوفوبیک(technophobic) = تکنو هراس یا فن هراس
**تکنوفیل(technophiles)= تکنودوست یا فن دوست
برگردانده شده از:
AI (Artificial Intelligence) and the Trade Union Movement
Posted by MLToday | Dec 23, 2024
Grigoris Lionis (Dr. Mech. Engineering)