توضیحی بر فراخوان انجمن سراسری حقوقدانان افغانستان در دفاع از…

نوشته از بصیر دهزاد  ‎فراخوان انجمن سراسری حقوقدانان افغانستان در دفاع …

آیا انسان، نسبت به انسان، از ته‌یی دل هم‌دلی دارد؟

پاسخ: محمدعثمان نجیب به نماینده‌‌‌گی از مکتب هم‌دلی!؟؟ شما از موردی پرسان می‌کنید که…

چشم اندازی بر نشست آینده ی مخالفان طالبان در پایتخت…

نویسنده: مهرالدین مشید نشست اسلام آباد ابزار فشار بر طالبان  یا…

طاق ظفر و منار معارف (شیر دروازه) پغمان – یادگار…

پس از به‌دست آمدن استقلال افغانستان در سال ۱۹۱۹م (۱۲۹۸…

پیشرفت های شگفت انگیز فناوری و چالش ها و خطر…

نویسنده: مهرالدین مشید رهایی یا زوال؛ فناوری و چالش‌های نوین جامعه…

استقلال و آزادی

عبدالصمد ازهر از ۲۸ اسد تا ۲۴ اسد هر روز، هر ماه…

وقتیکه تبصره وتحلیل از جمهوریت می نماید دقت کامل داشته…

در این روز ها تحلیل های سیاسی پیرامون سقوط ویا…

کمند غزل

رسول پویان غـزال غـزل ار کمند افکند دل شرزه شیران ببند افکند ز…

فروپاشی شرم آور در اوجی از فساد و خیانت  و…

نویسنده: مهرالدین مشید بازخوانی یک سقوط و روایت های دردناک آن  ۱۵…

ردپای خراب‌کاری آلمان برای کشور ما و حمایت از فروپاشی…

ره‌بران طالبان خواهان پناهنده شدن به آلمان بودند. مولوی دلاور…

اسباب و عوامل سقوط جمهوری تحت اشغال

ماه اسد ماه به زانو در آمدن دو قدرت امپریالیستی…

فراخوان بخاطر انفاذ قانون اساسی

بنام خداوند حق و عدالت بدون پرداختن به چگونگی سقوط سومین…

تقدیم به روح ببرک کارمل، آن کوه اندیشه و خرد…

رفیق کارمل گرامی:  ما آن‌‌چه را فرمودید، انجام دادیم:  درس بخوان= خواندیم  کارکن=…

اسدالله بلهار جلالزي

 له نوښتګر کیسه لیکونکي، څېړونکي، ژباړونکي، تکړه ادیب او ژورنالیست…

چهارساله گی حاکمیت طالبان

نوشته ی : اسماعیل فروغی      امروز پانزدهم اگست 2025 ،…

آخرین نگاه و آخرین لبخند؛ جرقه ای سوزنده و بغضی…

نویسنده: مهرالدین مشید سنگ صبور من! خدا‌ نگهدارت؛ روایت یک سفر…

افغانستان د نړۍ په شطرنج کې یوه ډېره مهمه مهره!

حميدالله بسيا په نړیوال سیاست کې هر هېواد د شطرنج یوه…

چرا افلاتون پیامبر نشد ؟

platon (428-347 v.ch) آرام بختیاری غربی ها فیلسوف ساختند، شرقی ها، پیغمبر…

سوز وگداز!

امین الله مفکر امینی  2025-11-08! سوزوگدازِعشق،سوزد جسم وجانـــــــم زگٌدازیکه است بســـوز،روح وروانــــم ای اهلِ…

رسول همذاتوف

رسول همذاتوف (آواری: ХӀамзатил Расул؛ ۸ سپتامبر ۱۹۲۳ – ۳ نوامبر ۲۰۰۳) شاعر اهل اتحاد…

«
»

چشم اندازی بر نشست آینده ی مخالفان طالبان در پایتخت محور شرارت

نویسنده: مهرالدین مشید

نشست اسلام آباد ابزار فشار بر طالبان  یا بازی تازه با کارت مخالفان

بر اساس گزارش‌ها، پاکستان در روزهای اخر اگست ۲۰۲۵ میزبان نشست دو روزه‌ای از مخالفان طالبان خواهد بود. در این گردهمایی، شخصیت‌هایی از نسل نو سیاسی افغانستان، نمایندگان احزاب، فعالان حقوق زنان و جامعه مدنی حضور خواهند داشت. این نشست با همکاری مؤسسه ثبات استراتژیک جنوب آسیا و گروه «زنان برای افغانستان» برگزار می شود. هدف کلیدی آن، گفتگو درباره موضوعاتی مانند حقوق بشر، آموزش زنان و دختران، وضعیت کار و تحصیل، و شرایط سیاسی افغانستان است.

هرچند در مورد اجندای این نشست تاکنون چیزی گفته نشده است، اما به نقل از منابع، قرار است شماری از مقام‌ های پیشین افغانستان، چهره ‌های جهادی و زنان معترض در آن شرکت کنند. در میان مخالفان طالبان که در این نشست حضور دارند، چهره‌ هایی نیز شامل ‌اند که از مقاومت مسلحانه علیه حکومت طالبان حمایت می‌کنند. خلیلزاد از این اقدام پاکستان ابراز تأسف کرده و آن را یک تحریک عمدی خوانده است، اما  دعوت شده گان مدعی اند که«خلیلزاد می‌ خواهد این بحث را از محور اصلی آن منحرف کند.» در این میان آنچه مسلم است، اینکه این نشست به نحوی بازی های پشت پرده ی پاکستان را با طالبان بازگو می کند.

بسیاری از نویسنده گان و سیاستگران افغانستان بار ها نظامیان پاکستان را از بازی با تروریسم بر حذر داشته و برای آنان به تاکید نوشته اند که بازی با تروریسم، بازی با دم اژدها است و بالاخره اژدهای تروریسم آنان را نیش خواهد زد. در این مدت  نظامیان پاکستان نه تنها دست از تروریست پروری دست بردار نشدند و برعکس بر حمایت های مالی و نظامی خود از گروه های تروریستی به شمول طالبان افغانستان بیشتر افزودند تا با آن خیال های خام به اهداف عمق استراتژیک و جیوپولیتیک خود در افغانستان و منطقه نایل ایند. اکنون که نظامیان پاکستان پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان دچار فرنگشتاین تروریسم شده و کنترل برخی از گروه های تروریستی را از دست داده اند. انان رویکرد تازه ای آغاز کرده و خود را منادیان مبارزه با تروریسم می خوانند تا بار دیگر جهان را به فریب بکشند و پول های تازه ای به نام مبارزه با تروریسم درکیسه ی افلاس زده ی این کشور بریزند. فرانکنشتاین تروریسم، تروریسمی که توسط نظامیان پاکستان ساخته و پرورش داده شد، اما حالا ز کنترل آنان خارج شده و سازنده گان خود را به کام مرگ می کشند. درست مانند آن داکتری که هیولایی می سازد و اما همان هیولا بر او می شورد و جهان را به آشوب می کشد.

هرچند بسیاری از گروه‌های تروریستی امروز (از طالبان تا القاعده و داعش) در اصل محصول سیاست‌های جنگ سرد، رقابت‌های منطقه‌ای یا پروژه‌های امنیتی قدرت‌های بزرگ بوده‌اند؛ اما نظامیان پاکستان به مثابه ی محور شرارت در منطقه بیشترین سود را از این پروژه ی خطرناک بدست آوردند.این گروه‌ها مثل همان هیولای فرانکنشتاین، ساختهٔ دست بشر اند، که بعد ها غیر قابل کنترل می شوند. به‌طور نمادین، «فرانکنشتاین تروریسم» به همان لحظه‌ای اشاره دارد که خالق (قدرت‌های جهانی یا منطقه‌ای) قربانی مخلوق (تروریست‌ها) می‌شود. این استعاره نشان می‌دهد که خشونت سازمان‌یافته و تغذیه‌شده از ایدئولوژی افراطی، اگرچه در ابتدا ابزاری برای دستیابی به اهداف سیاسی است، اما در نهایت به هیولایی بدل می‌شود که از کنترل خارج شده و بر همه می‌تازد.
جنانکه حمایت برخی کشورها از گروه‌های جهادی در افغانستان علیه شوروی، شبکهٔ جهانی القاعده را تولید کرد و به دنبال آن ده ها گروه ی و تروریستی به شمول طالبان افغانستان از متن این بازی با پیش آهنگی نظامیان پاکستان ساخته شد. 

روابط افغانستان و پاکستان پس از زمان شکل گیری این کشور در شبه قاره هند در ۱۹۴۷ م. همواره با چالش‌های متعددی روبرو بوده است. خط مرزی دیورند، موضوع پشتونستان، توقعات قومی و قبیله‌ای دو سوی خط و مداخلات دو کشور در امور یکدیگر از جمله مواردی بوده است که روابط دو کشور را در دپره های متمادی به سوی بحران سوق داده است. داعیه داری دیورند یا استقلال‌خواهی این منطقه از سوی سران افغانستان یکی از چالش‌های مهم تاریخی، جغرافیایی و سیاسی است که نظام‌های سیاسی حاکم دو کشور را در تصمیم گیری ها و تعمیق روابط با یکدیگر به جالش مواجه ساخته است. اختلاف پاکستان با افغانستان به سال های تاسیس این کشور، برمی گردد که حکومت پاکستان از سوی دولت وقت افغانستان به رسمیت شناخته نشد و چند درگیری و را به دنبال داشت و جدی ترین درگیری میان دو کشور با پا درمیانی عربستان سعودی حل و فصل شد؛ اما اختلاف میان دو کشور در زمان صدارت داوود بالا گرفت و داوود با درخواست نیروی احتیاط، سفربری به سرحدات شرقی را به راه افگند. اختلاف میان دو کشور پس از ریاست جمهوری او بار دیگر بالا کرفت. سرکوب شدید داوود سبب شد تا بسیاری از رهبران جنبش جوانان مسلمان و گروه های اسلامی به پاکستان پناه ببرند. بوتو با استفاده از فرصت از آنان بحیث ابزار برضد حکومت داوود استفاده کرد. پس از تهاجم شوروی و کشته شدن بوتو، کلید این بازی به ضبالحق سپرده شد و او تا پله های بالایی قهرمان جهاد افغانستان بلند رفت. نظامیان پاکستان در واقع اسکان دار اصلی جهاد مردم افغانستان با شوروی شدند. پاکستان پس از شکست شوروی و حاکمیت مجاهدین، دسترسی به منافع راهبردی خود را در خطردید و با حمایت حزب اسلامی، فرمان درگیری با حکومت مجاهدین را صادر کرد. پس از آنکه پاکستان مطمین گردید که حکمت یار توان سرنگونی حکومت مجاهدین را ندارد؛ با یک چرخش تازه قطعه. ی بازی تازه را به راه افکند و نیروی ذخیره‌ ای طالب را به رهبری ملاعمر به  روی صحنه کشید. این گروه با حمایت های استخباراتی و سیاسی پاکستان، عربستان و امریکا توانست حکومت ورشکست شده ی مجاهدین را سرنگون کند. پاکستان بازهم برای رسیدن به اهداف راهبردی خود باز هم از بازی های سیاسی و استخباراتی در افغانستان کنار نرفت و زیر ریش امریکا، طالبان را بیست سال در برابر حکومت افغانستان به بهانه ی حضور نیرو های امریکایی حمایت سیاسی و‌نطامی کرد. 

اکنون که طالبان به قدرت رسیده اند و در ظاهر سر مخالفت با اسلام آباد را برداشته اند. گمانه زنی ها بر این است که پاکستان درصدد دریافت مزدوران جدید است تا با کارت مخالفان طالبان، بازی تازه را بر ضد مردم افغانستان آغاز گند. بنابراین پاکستان در تلاش است تا زیر پوشش نیروهای تازه وارد، مقابله با طالبان را تشدید ببخشد؛ اما استفاده از قطعه های بازمانده ی جهادی هم برایش پراهمیت است. در ترکیب نشست اسلام اباد و‌گزینه هایی که در نظر گرفته شده، رویکرد جدید پاکستان را می توان درک کرد.

گمانه زنی‌ها بر این است که از دید پاکستان، طالبان افغانستان تمایل برای مهار یا نابودی TTP را ندارند؛ بلکه به‌طور پنهانی آنان را پناه داده و حمایت میکنند. این مسئله اسلام‌آباد را به فکر استفاده از گروه‌های ضد طالبان انداخته تا طالبان افغانستان را وادار به همکاری کند تا از این کروه ها بحیث ابزار فشار سیاسی و نظامی برضد طالبان استفاده کند. پاکستان در سیاست منطقه‌ای‌اش همیشه از گروه‌های نیابتی استفاده کرده و نظامیان این کشور برای به کارگیری گروه های نیابتی تجربه ی بسنده و دست بالایی دارند. همان‌طور که سال‌ها طالبان را علیه دولت‌های کابل حمایت کرد، امروز هم می‌تواند با استفاده از تنگدستی های گروه‌های مخالف طالبان؛  بازی جدید را آغاز کرده تا فشار متقابل بر امارت طالبان بیاورد؛ زیرا این ابزار، هم در مذاکرات و هم در مدیریت مرزها برایش اهمیت دارد. انتقال اجساد جنگجویان تی‌تی‌پی به افغانستان، هم‌زمان با افزایش حملات مرزی، نشست‌های مخالفان طالبان در پاکستان، و تلاش‌های بین‌المللی برای مهار شاخه خراسان داعش، نشان‌دهنده پیچیدگی روزافزون معادلات امنیتی در منطقه است. گروه‌های شورشی مانند تی‌تی‌پی و داعش خراسان، با هزاران جنگجوی فعال، تهدیدی مشترک برای کشورهای منطقه محسوب می‌شوند.

چالش های منطقه ای و فرامنطقه ای پاکستان

مشکل پاکستان با طالبان تنها TTP نیست؛ بلکه این کشور در  رقابت‌های ژئوپولیتیکی هم خود را دست تنگ یافته است؛ زیرا طالبان افغانستان در سال‌های اخیر به سمت روابط نزدیک‌ تربا چین، ایران و حتی روسیه رفته‌اند. این در حالی است که از نظر طالبان پاکستان با اقتصاد ورشکسته اش بیش از هر زمانی ضعیف شده و نقش آن در بازی های ژئوپولیتیکی منطقه هم کم رنگ شده است. در همین حال پاکستان نمی‌خواهد طالبان بیش از حد مستقل شوند و اسلام‌آباد را نادیده بگیرند. حمایت از مخالفان طالبان، یک اهرم توازن‌بخش برای پاکستان است تا کابل همیشه به اسلام‌آباد وابسته بماند.

موضوع پشتونستان و هویت قومی مشکل دیگری است که پاکستان نسبت به حاکمیت طالبان در افغانستان نگران است. یکی از نگرانی‌های قدیمی پاکستان، مسئلهٔ «پشتونستان بزرگ» است. طالبان با تأکید بر هویت پشتونی، می‌توانند گفتمان قوم‌گرایانه را در مرزهای دو طرف (افغانستان–پاکستان) تقویت کنند و این برای اسلام‌آباد خطرناک است. بنابراین، حمایت از مخالفان طالبان می‌تواند راهی برای کنترل این خطر باشد.

 روابط پاکستان با آمریکا و غرب موضوع دیگری است که پاکستان را علاقمند نیرو های مخالف طالبان کرده است و تا کنون رئیس استخبارات پاکستان چندین سفر به ترکیه داشته و به مخالفان طالبان وعده ی گشودن دفتر داده است. پاکستان می داند که غرب و آمریکا پس از خروج از افغانستان، همچنان نگران رشد تروریسم هستند. اگر پاکستان بخواهد با حمایت از مخالفان طالبان نشان دهد که در «مدیریت بحران افغانستان» نقش دارد، می‌تواند کمک‌های اقتصادی و سیاسی بیشتری از غرب بگیرد.
هدف اصلی پاکستان، این است که طالبان افغانستان را به خط خود بیاورد، نه نابود کند. حال که طالبان در موضوع هایی مثل مرز، تجارت، یا رابطه با گروه‌های تروریستی پاکستانی با اسلام‌آباد همکاری نمی‌کنند، پاکستان به حمایت از گروه‌های مخالف طالبان به‌عنوان ابزار فشار و چانه‌زنی نگاه می‌کند. 

روابط کابل و اسلام آباد

این نشست در حالی برگزار می شود که در این اواخر روابط طالبان و پاکستان در مقایسه با گذشته به ظاهر در مسیر بهتری قرار گرفته است. هرچند در اوایل ماه اگست سفر برنامه ‌ریزی‌ شده امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، به اسلام‌ آباد به تعویق افتاد و بعدتر گفته شد که سازمان ملل به او اجازه سفر نداده است، اما روز چهارشنبه کابل میزبان وزیران خارجه پاکستان و چین بود. امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، وانگ یی وزیر خارجه چین و اسحاق دار وزیر خارجه و معاون صدراعظم پاکستان، روز چهارشنبه در کابل باهم دیدار داشتند. به گفته منابع پاکستانی، اجندای این نشست مبارزه با تروریسم و گسترش پروژه دهلیز اقتصادی چین-پاکستان (ابتکار کمربند و راه) خواهد بود. این نشان دهنده ی بازی چانه و فشار بر طالبان است. 

پاکستان در حالی اعلام همکاری با مخالفان طالبان کرده است که  هم این کشور در کنار دشواری های اقتصادی با چالش های ژئوپلیتیکی منطقه ای در رابطه به هند و گروه هایی چون TTP  و آزادی خواهان بلوچ روبرو است. در همین پاکستان مخالفان طالبان را دست تنگ تر و منزوی تر از هر زمانی یافته آست. بنابراین پاکستان فکر می کند که برای بازی با این مهره های سوخته بهای گزافی نمی پردازد و برعکس در برابر بهای اندکی، از انان در مقابل طالبان استفاده ی ابزاری می کند.

 این نشست را می‌توان بخشی از استراتژی پاکستان برای تحمیل فشارهای دیپلماتیک بر طالبان دانست؛ البته با این هدف که در مذاکرات آینده، کارت‌های بیشتری در اختیار داشته باشد.

 پاکستان از وضعیت کنونی راضی نیست و چنین می‌ اندیشد که رسیدن به یک تفاهم سیاسی با طالبان دشوار است؛ به همین دلیل به‌ تدریج آنانی را که مخالفان سیاسی طالبان ‌اند به پاکستان می‌ کشاند تا بر طالبان فشار جدی وارد کند.” پیش از این عاصم منیر رئیس ارتش پاکستان دو سفر پیهم به آمریکا داشت. موضوع مذاکرات تقویت همکاری دفاعی، مبارزه با تروریسم و ثبات منطقه‌ای ای گزارش شده است. هنوز در مورد پیوند این سفر در رابطه به نشست مخالفان طالبان در اسلام آباد چیزی ذکر نشده؛ اما هدف این سفر مبارزه با تروریسم ذکر شده و بیرابطه با این نشست نمی باشد. هرگاه چنین رابطه ای وجود داشته باشد، در این صورت احتمال وقوع یک جنگ نیابتی جدید در منطقه محتمل به نظر می رسد.

اما واقعیت این است که رابطه ی کابل و اسلام آباد چنان پیچیده است که با ضرب زبانی های اختلاف برانگیز و اتهام وارد کردن های دو طرف بر یکدیگر نمی توان باور کرد. در این میان آنچه مسلم است، اینکه میان پاکستان و طالبان نخ دراز استخباراتی وجود دارد و گسسته شدن آن ناممکن است. پاکستانی ها نه مانند آخوندهای ایران، دو پهلو؛ بلکه بیشتر یک پهلو و‌ در حمایت کامل از مخالفان حکومت های افغانستان عمل کرده اند تا افغانستان را به عصر حجر ببرند و آن را میدان بازی های عمق استراتژیک و حیوپولیتیک خود بسازند. نظامیان پاکستان با به قدرت رسیدن طالبان به بخشی از اهداف شان در افغانستان نایل آمده اند و برای رسیدن به اهداف بعدی حاضر نیستند تا از حمایت طالبان دست بردار شوند. هرچند در ظاهر میان پاکستان و طالبان اختلاف بر سر TTP شایع است؛ اما در پشت این شایعه ها آنچه واقعیت دارد؛ حمایت پاکستان از طالبان در نشست های منطقه ای و‌جهانی است. از بازی های طالبان و پاکستان فهمیده می شود که هر دو بر سر رسیدن به بسیاری اهداف به شمول تی تی پی به تفاهم پشت پرده رسیده اند. در راستای این تفاهم است که پاکستان هر از گاهی مرکز های تی تی پی را قشنگ بمباران می کند و طالبان سکوت می کنند. در عرصه ی دیپلوماسی هم موضوع کمتر از آن نیست. به گونه ی مثال در آستانه ی برگزاری نشست مخالفان افغانستان در اسلام اباد کابل هفته ی گذشته میزبان ششمین نشست وزرای خارجه افغانستان، چین و پاکستان بود. این نشست در حالی برگزار شد که منطقه با تحولات پیچیده‌ای در حوزه‌های امنیتی، اقتصادی و سیاسی مواجه است. 

محورهای اصلی گفتگو شامل تقویت همکاری‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ترانزیتی بود. همچنین، گسترش پروژه دهلیز اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) به افغانستان و همکاری در زمینه‌های صحت، آموزش، فرهنگ و مبارزه با مواد مخدر مورد بحث قرار گرفت. موفقیت این نشست در به اجرایی شدن تعهدات، تقویت اعتماد متقابل و حل چالش‌های امنیتی و سیاسی ذکر شده است. طالبان باید با حفظ استقلال و منافع ملی خود، از فرصت‌های اقتصادی بهره‌برداری کند و در عین حال، به نگرانی‌های داخلی ، منطقه ای و بین‌المللی پاسخ دهد. پاکستان هم باید به‌جای ادامه سیاست‌های مداخله‌گرانه، حمایت از گروه‌های نیابتی و اتهام‌پراکنی، یک بازنگری ژرف در راهبرد منطقه‌ای خود انجام دهد؛ چون تجربه چهار دهه گذشته نشان داده که بی‌ثبات‌سازی افغانستان نه تنها سودی نداشته، بلکه امنیت، اقتصاد و جایگاه سیاسی خود پاکستان را نیز آسیب‌ پذیرساخته است. 

طرف ها دریافته اند که راه ی واقعی ثبات و منافع مشترک، در گفت‌وگو، همکاری صادقانه، و احترام به حاکمیت متقابل نهفته است. پاکستان باید به‌جای سیاست‌های دوگانه و فشارهای نیابتی، رویکرد مسئولانه و شفاف منطقه‌ای در پیش گیرد تا اعتماد سازی واقعی با افغانستان شکل گیرد. این در حالی است که تردید های طرف ها نسبت به حکومت طالبان نه تنها در حال کاهش، برعکس در حال افزایش است. اززسویی هم طرف های یادشده می دانند که در غیاب یک حکومت مشروع رسیدن به اهداف یاد شده ناممکن است. این نگرانی ها است که پاکستان را به میدان بازی دوگانه با طالبان کشانده است و قرار است این کشور میزبان مخالفان حکومت طالبان در اواخر ماۀ اگست باشد. ‏داکتر ماریا سلطان رئیس مؤسسه ثبات ستراتیژیک آسیای جنوبی (SASSI) و مشاور وزارت دفاع در امور ستراتیژیک و نظامی برگزار کننده ی این نشست، هدف از برگزاری این نشست را ایجاد تفاهم میان افغان ها ذکر کرده است. این اداره رابطه ی نزدیک با استخبارات پاکستان دارد و این نشست را مدیریت می‌کند. وزارت خارجه ی پاکستان از از هر نوت دست داشتن د راین نشست انکار کرده است. معلوم است که هدف از ایجاد تفاهم، کشاندن مخالفان در محور طالبان است و نه تقویت مخالفان طالبان. ممکن پاکستان در صدد تغییراتی در محور طالبان باشد که بتواند، از آن به سود خود استفاده نماید. هرچند شماری ها این نشست را مانور سیاسی پاکستان در برابر طالبان عنوان کرده اند. اینکه اشتراک کننده گان این نشست چه فکر می کنند؛ اما  واقعیت این است که هدف اصلی آن خواباندن مخالفان طالبان در پای حکومت طالبان است. 

ممکن این نشست هیاهوی تبلیغاتی را به دنبال داشته باشد و از آن تحت فشار قرار دادن طالبان و انتقام گیری از طالبان نام برده شود؛ اما این نشست نیات اصلی اسلام آباد و کابل را بر می تابد و در راستای منافع هر دو شکل می گیرد. بدون تردید اشتراک کننده گان سیاست های زن ستیزانه، آموزش ستیزانه و ضد ملی حکومت نامشروع طالبان را مورد نقد قرار بدهند و هیچ یک جرات نخواهد کرد تا سیاست های تروریست پرورانه ی پاکستان بر ضد افغانستان را به نقد کشد؛ اما هرچه در این نشست گفته شود، برگی را از برگی تکان نخواهد داد. آنچه مسلم است، اینکه پاکستان دشمن قسم خورده ی مردم افغانستان است و هیچگاه نمی توان به آن اعتماد کرد. اگر چیزی هم در این نشست بدست آید، بیشتر از ترغیب طالبان به نرمش در جهت بقای حاکمیت متحجر و افراطی آنان نخواهد بود. در این نشست هر جناح به دنبال اهداف خود است و اما اسلام آباد به دنبال اهداف خود است.

اهداف پاکستان

پاکستان با برگزاری نشست مخالفان طالبان، اهداف چندلایه و پیچیده‌ای را دنبال می‌کند. از جمله فشار بر طالبان برای امتیازگیری سیاسی؛ اسلام‌آباد از زمان روی کار آمدن دوباره طالبان انتظار داشت که این گروه در سیاست‌های داخلی و خارجی، به‌ویژه در قبال خط دیورند، مسئله پناهگاه‌های تحریک طالبان پاکستان (TTP) و همکاری‌های امنیتی، با پاکستان هماهنگ شود. اما طالبان افغانستان نه تنها به این خواسته‌ها تن ندادند، بلکه در مواردی برعکس عمل کردند. نشست مخالفان طالبان می‌تواند ابزاری برای فشار دیپلماتیک باشد تا طالبان را به امتیازدهی وادار کند.

 استفاده از کارت “اپوزیسیون افغان” در رقابت‌های منطقه‌ای؛ پاکستان نمی‌خواهد تنها قدرت تأثیرگذار بر افغانستان، طالبان باشند. این کشور با گردآوردن نیروهای مخالف، می‌کوشد یک “اهرم سیاسی” در برابر بازیگران دیگر مانند ایران، هند و حتی چین بسازد. این پیام را نیز می‌دهد که اسلام‌آباد تنها به طالبان وابسته نیست و در صورت نیاز می‌تواند اپوزیسیون را تقویت کند.

 مدیریت نگرانی‌های امنیتی؛ حضور و فعالیت تحریک طالبان پاکستان (TTP) در خاک افغانستان برای اسلام‌آباد به تهدید مستقیم امنیتی بدل شده است. یکی از راه‌های فشار غیرمستقیم بر طالبان افغانستان، برجسته‌سازی و مشروعیت‌بخشی به مخالفان آن‌هاست تا طالبان دریابند که اگر علیه TTP همکاری نکنند، پاکستان نیز می‌تواند ابزارهای سیاسی و امنیتی علیه آن‌ها فعال کند.

نمایش نقش‌آفرینی پاکستان در سطح بین‌المللی؛ اسلام‌آباد می‌خواهد به جامعه جهانی نشان دهد که تنها پناهگاه و شریک طالبان نیست، بلکه قادر است میز گفت‌وگو برای مخالفان طالبان نیز فراهم کند. این امر، پاکستان را در جایگاه “میانجی و بازیگر کلیدی” در پرونده افغانستان تثبیت می‌کند و آماده‌سازی برای سناریوهای احتمالی آینده؛ طالبان هنوز از سوی جامعه جهانی به رسمیت شناخته نشده‌اند. پاکستان با پرورش و حمایت از اپوزیسیون افغان، در واقع خود را برای سناریوی احتمالی تغییر در ساختار قدرت افغانستان آماده می‌کند؛ سناریویی که ممکن است طالبان تضعیف شوند یا ساختار سیاسی جدیدی شکل بگیرد.

پاکستان با برگزاری نشست مخالفان طالبان در اسلام‌آباد، در تلاش است میان فشار بر طالبان، کسب امتیازات امنیتی و ژئوپولیتیکی، و تثبیت جایگاه خود در معادلات منطقه‌ای تعادل برقرار کند. ایجاد چنین تعادل نیاز به حکومت مشروع در افغانستان دارد و صلح و ثبات واقعی در کشور زمانی برقرار می شود که طالبان دست به فراخوان ملی زده و نشست بزرگ را در کابل برگزار کنند؛ در غیر این صورت نشست های اینچنینی جز اینکه به پیچیده گی موضوع افغانستان بیفزاید، پیامد دیگری ندارد. شماری ها با توجه به نقش پاکستان در زنان جهاد، این نشست را آغاز یک چرخش بزرگ تلقی کرده اند. در حالیکه در آن زمان جهان با مجاهدین همسو بود و حالا چنین نیست. 

پاکستان می خواهد، مثل گذشته از مخالفان طالبان به مثابه ی ابزار فشار سیاسی بر ضد طالبان استفاده کند. این نشست در واقع بیش از آنکه پیامی برای آینده افغانستان داشته باشد، تاکتیکی برای فراهم کردن اهرم فشار سیاسی و امنیتی در برابر طالبان است. هدف دیگر نشست، مهار نفوذ هند در افغانستان عنوان شده است؛ پاکستان با تقویت جایگاه خود در یکپارچگی سیاسی کابل و حمایت از مخالفان طالبان، توازن تأثیرات را به نفع خود تغییر می‌دهد. همزمان، این نشست در امتداد سیاستی است که اجازه نمی‌دهد هیچ توافق یا معادله‌ای در کابل بدون نقش پاکستان شکل گیرد  . پیام این نشست به طالبان این خواهد بود که هرگاه در زمینه هایی مانند، توقف پناهگاه  دادن به تی تی پی همکاری نگنند، اسلام اباد گزینه های جای گزین خود را فعال خواهد کرد. این نشست می تواند، منجر به تشدید بحران داخلی ، افزایش  حمله های مرزی و تعلیق پروژه های اقتصادی شود. ممکن این نگرانی ها سبب شده تا زلمی خلیل‌زاد نماینده پیشین آمریکا در افغانستان اقدام پاکستان را «نابخردانه، تحریک‌آمیز و غیرمسئولانه» خوانده است و هشدار داده که ممکن است اعتماد تاریخی را بیش از پیش تضعیف کند. خلیل زاد در حالی این سخنان را گفت که بعدتر وزارت خارجه ی پاکستان این نشست را کار یک موسسه ی تحقیقاتی خواند. طالبان هم این نشست را تهدیدی برای مشروعیت حکومت خود می‌دانند و مخالفان را «عاملان بیگانه» و پاکستان را «تداوم‌دهنده جنگ در افغانستان» معرفی می‌کنند.

نتیجه‌گیری

هنوز زود است که پیش از برگزاری این نشست، در مورد نتایج آن سخن گفت و اما این قدر می توان گفت که هیچ اقدام عملی یا توافق مشخصی از دل این نشست بیرون نخواهد شد؛ اما آنچه مسلم است، اینکه پاکستان موقعیت ژئوپلیتیک خود را با ابزار «مخالفان طالبان» تحکیم بیشتر  می بخشد. طالبان هم  نشست را تهدیدی برای مشروعیت خود می‌دانند و آن را رد می‌کنند. بنابراین دورنمای این نشست، تحت مدیریت نظامیان پاکستان، به احتمال قوی، بجای حل بحران افغانستان و منطقه، ممکن است به تشدید بحران بیانجامد؛ زیرا پاکستان عامل اصلی بی ثباتی و سقوط افغانستان به دامن تروریسم است و نظامیان این کشور از حادثه آفرینی ها و ماجراجویی های نظامی و تروریستی سود می برند.