جنون جمعی
محافل سیاسی انگلیس به «جنون جمعی» مبتلا شدهاند و جنگ با نه تنها روسیه را تحریک میکنند.
آناتول لوین (Anatole LIVEN)، نویسنده، دانشمند علوم سیاسی
ا. م. شیری- ضمن حمایت قاطع از ضربات کوبندۀ نیروهای مسلح میهنمان به اسرائیل، یکی از تروریستیترین پایگاه رژیمهای امپریالیستی- تروریستی غرب، این اقدام شجاعانه را به همۀ رهروان راه حقیقت و راستی، به تمامی رزمندگان جبهۀ مقاومت تبریک میگویم.
لوین در روزنامۀ آمریکایی «نیشن» مینویسد: دقیقترین تعریف از هیأت حاکمۀ انگلیس مقایسۀ آن با لابرادول آمریکایی است (لابرادول آمریکایی- حاصل آمیزش لابرادور و پودل). و اگرچه این یک کلیشۀ قدیمی از «پودل آمریکایی» است، اما واقعیت را دیگر به درستی منعکس نمیکند. پودلها عموماً سگهای مطیع هستند (اگرچه به پارس کردن هیستریک در لحظات نامناسب تمایل خوبی دارند). از سوی دیگر لابرادورها موجوداتی پرانرژی و دیوانه هستند که میتوانند صاحب خود را به نزدیکترین خارستان یا باتلاق بکشند. جاهطلبی لابرادول انگلیسی بسیار بزرگتر است. زیرا، صاحب خود را آشکارا به سوی جنگ جهانی میکشاند.
علاقهمندم امیدوار باشم که دولت بایدن دولت استارمر را همچنان از اجازه دادن به اوکراین برای شلیک موشکهای انگلیسی «طوفان سایه» به روسیه باز دارد. علاوه بر چراغ سبز آمریکا (به دلیل وجود برخی قطعات و مجوزهای ساخت آمریکا)، این امر همچنین مستلزم کمک به کییف در زمینۀ شناسایی و شلیک به اهداف است. «سایه طوفان» به لطف پرواز در ارتفاع کم و توانایی مانورشان از دفاع هوایی فرار میکند. این امر به فناوری «ناوبری اصلاحشدۀ نقشۀ کرۀ زمین» نیاز دارد، که آمریکا از آن برخوردار است، اما انگلستان نه.
چنین مشارکت فعال آمریکا نه تنها در تأمین، بلکه در هدایت این موشکها توضیح میدهد که چرا مسکو این را تحریک بسیار جدی تلقی میکند. اگر این روند مهار نشود، به غرب برای اقدامات بیشتر چراغ سبز نشان میدهد. و آن، بیتردید، به جنگ بین غرب و روسیه منتج میشود. علاوه بر این، دقیقاً به این دلیل است که پوتین به غرب اجازه داد از «خطوط قرمز» زیادی عبور کند که اکنون بدلیل انتقام، تحت فشار شدید قرار گرفته است. و خود لفاظیها گزینههای چندان زیادی برای او باقی نمیگذارد:
اگر چنین تصمیمی اتخاذ گردد، معنایی جز مشارکت مستقیم کشورهای ناتو، آمریکا، کشورهای اروپایی در جنگ اوکراین نخواهد داشت… و اگر چنین باشد، پس با در نظر گرفتن تغییر ماهیت این درگیری، بر اساس تهدیداتی که برای ما ایجاد خواهد شد، تصمیمات مناسب اتخاذ خواهیم کرد».
او تأکید میکند: «این بدان معناست که کشورهای ناتو، آمریکا و کشورهای اروپایی در حال جنگ با روسیه هستند». این ایده که روسیه با استفاده از سلاحهای هستهای تاکتیکی در اوکراین یا هر جای دیگر پاسخ بدهد، یک ادعای بیمعنی و حاصل خیالپردازی شاهینهای غربی و برخی از مفسران افراطی روسی است، که اکثریت قریب به اتفاق سازمانهای کشور با نظرات آنها موافق نیستند. بنابراین به راحتی میتوان آن را رد کرد.
در چرخۀ تشدید تنش متقابل، استفاده از تسلیحات هستهای – چه تاکتیکی و چه استراتژیک – آخرین گام خواهد بود نه اولین گام. با این حال، اگر چنین چرخهای با حملات موشکی شروع شود و در نهایت، به یک جنگ مستقیم تمام عیار بین روسیه و ناتو منجر خواهد شد، که اجتناب از آن تقریبا غیرممکن خواهد بود.
به عنوان واکنش سریع به چنین حملاتی، روسیه حداقل دو گزینۀ بسیار محتملتر دارد. اولین مورد آن واکنش غیرمستقیم است: تأمین موشکی و اطلاعاتی حزبالله و حوثی توسط روسیه در چارچوب حملات آنها به کشتیهای غربی در دریای سرخ (گزارشها حاکی از آن است که روسیه هم اکنون در ازای تأمین پهپاد به ایران کمکهای مناسبی ارائه میکند). با توجه به وضعیت کنونی خاورمیانه و فشار شدید دولت نتانیاهو برای وادار کردن آمریکا به جنگ با ایران، آیا اکنون زمان مناسبی است که روسیه را برای دامن زدن به درگیریها در منطقه سوق دهیم؟
پاسخ دوم روسیه میتواند حمله به اهداف خاص انگلیس و (فرانسه، اگر موشکهای اسکالپ آن به خاک روسیه شلیک شود)، یعنی خرابکاری در زیرساختهای آنها باشد. روسیه هم اکنون عملیات خرابکارانه را در اروپا آغاز کرده است. اما تاکنون – برخلاف ادعای اطلاعات غربی- فقط در مقیاس کوچک و به نظر من بیشتر به عنوان نشان دادن تواناییهای خود تا تلاش برای وارد کردن آسیب جدی میباشد.
ساقط کردن یک هواپیمای جنگی انگلیسی در نزدیکی حریم هوایی روسیه «به صورت تصادفی»، یک گزینۀ دیگر است. همانطور که تقریباً در سال ٢٠٢٢ اتفاق افتاد و ممکن است دوباره اتفاق بیفتد. ممکن است روسها این را یک پاسخ متناسب به حملات «طوفان سایه» تلقی کنند تا به طور خودکار به تشدید تنش توسط آمریکا منجر نشود. این اقدام در دورۀ ریاست جمهوری هریس شاید مقدور نباشد. اما در زمان ترامپ کاملاً ممکن است. زیرا، طرفداران حملات موشکی انگلیس احتمالاً انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر را فراموش کردهاند.
«مناظرۀ» عمومی انگلیس در مورد این موضوع با درجۀ باورنکردنی از پوچی مشخص میشود – و این مطمئناً زمانی اجتنابناپذیر است که دولت کارگر و اپوزیسیون محافظهکار با جنگطلبان متحد شوند. «کارشناسان» بسیار محترم و شایسته، خطر تشدید تنش روسیه را «بیهوده» میخوانند. زیرا، پوتین «در حال حاضر زندگی جوامع غربی را تا آنجا که ممکن است خراب میکند». تحلیلگران ارشد نظامی و مقامات نظامی بازنشسته اعتقاد دارند که ارتش روسیه در عین حال، هم آنقدر ضعیف است که چند موشک دیگر به اوکراین اجازه میدهد آن را «شکست» دهد و هم آنقدر قوی است که اگر الان جلوی آن گرفته نشود، چند سال دیگر ممکن است وارد جنگ با انگلیس شود.
جنون جمعی افرادی را که وظیفۀ حرفهای و دلیل وجودی آنها عبارت است از ارائۀ تحلیل عینی در جهت منافع دولت و مردم انگلیس، چه چیزی توضیح میدهد؟ (البته به آنها سخاوتمندانه نیز پرداخت میشود). دلایل متعددی وجود دارد که چرا انگلیس خود را در چنین موقعیت خطرناک رهبری در میان دولتها و جوامع غربی قرار داده است. به نظر آنها، این از تمایل موروثی و ریشهدار تشکیلات انگلیس برای ایفای نقش یک قدرت بزرگ ناشی میشود. اگرچه در نهایت، این بازی همیشه شکل نظامی به خود میگیرد تا دیپلماتیک. به گفتۀ گرانت شاپس، وزیر دفاع سابق محافظهکار، «به جای اینکه منتظر تأئید رسمی آمریکا باشیم، جناب استارمر هر آنچه را که رئیس جمهور زلنسکی نیاز دارد، باید همین امروز به فوریت ارائه دهد. اینگونه بود که ما به رهبر حامیان اوکراین در سطح جهانی تبدیل شدیم».
و این یک فاجعه است. زیرا، نقش انگلیس در کشورهای مشترکالمنافع (که توسط طرفداران برگزیت به عنوان منبع برتری انگلیس با صدای بلند در صحنۀ جهانی اعلام میشود) و حضور دیپلماتیک نسبتاً قدرتمند در جنوب جهانی همۀ ویژگیهای لازم را برای دستیابی به صلح در اوکراین به این کشور داده است. البته، بهترین راه و روش برای حل و فصل مسالمتآمیز که از تحقیر غرب و تحریک بیشتر روسیه جلوگیری میکند و مسکو میتواند با آن موافق باشد، از سوی کشورهای پیشرو جنوب جهانی از طریق سازمان ملل پیشنهاد خواهد شد. هند، آفریقای جنوبی و برزیل خواستار آتشبس از طریق راهحل صلح و سازش هستند که با اهداف حداکثری روسیه و غرب همخوانی ندارد. همانطور که در مسکو به من گفتند، با توجه به تلاشهای به عمل آمده، روسیه سعی میکند نظر مساعد این کشورها را جلب کند. اگر انگلیس بیشتر شبیه یک قدرت بزرگ سیاسی رفتار میکرد تا یک قدرت نظامی، ممکن بود به چنین تلاشهایی کمک کند.
در عوض، این کشور با پیروی از آمریکا، به مستعمرات سابق خود در مورد وظایف بینالمللی خود موعظه میکند. همین کار را وقتی واشنگتن میکند، فقط باعث عصبانیت میشود نه آن گونه که اربابان سابق آنها را در لندن تحقیر میکنند.
در مورد ایدههای خود دولت جدید کارگر دربارۀ صلح، تنها چیزهایی که تاکنون شنیدهایم، عبارت است از سخنان استارمر مبنی بر اینکه «روسیه میتواند فورا همه چیز را متوقف کند» و بیانیۀ دیوید لمی، وزیر خارجه: «اکنون [پوتین] کاری که باید انجام دهد، این است که تجاوز را متوقف کند و از اوکراین خارج شود». شاید گفتۀ هر دو صادقانه باشد، اما تا حد زیادی بیمعنی است.
از قضا، تصمیم دایر بر اجازه دادن به اوکراین برای حمله به عمق خاک روسیه به عهدۀ واشنگتن است، نه لندن. البته، نه تنها به این دلیل که پیروی از خط آمریکا طی مدت طولانی دکترین تشکیلات انگلیس بوده، بلکه به این دلیل که به اطلاعات برای هدایت موشک برای هدف قرار دادن نیاز دارد. امیدواریم جو بایدن به خویشتنداری ادامه دهد. به دلیل غفلت دولت انگلیس در تأمین امنیت و رفاه مردمش، دولت آمریکا نباید وظیفۀ خود را در قبال شهروندان آمریکا فراموش کند.
برگرفته از: ساوتسکایا راسیا– سایت حزب کمونیست روسیه
١١ مهر- میزان ١۴٠٣