چین در مجمع جهانی داووس چه میکند؟
نویسنده: راینر روپ ــ
شرکت «لی چیانگ»، نخستوزیر چین، در مجمع جهانی اقتصاد در داووس موضوع بحث و گفتوگو میان نظریهپردازان توطئه است. اما برای چین این موضوع امری طبیعی است: هدف چین نهتنها اطلاع از مباحث مطرح در مجمع، بلکه ایجاد روابط تازۀ تجاری است.
شرکت چین در داووس برای تعداد نهچندان کمی از مردم دلیلی بر وجود «دولت جهانی خودکامه» است که زیر پوشش آن سران همۀ کشورهای جهان، از ایالات متحدۀ آمریکا گرفته تا اروپا، روسیه، و چین، با هم متحد شدهاند. از دید این افراد، جنگ در غزه و اوکراین انحراف افکار مردم نادان است تا آنها نتوانند مسائل پشتصحنه را ببینند و تشخیص دهند که سران همۀ کشورها دستشان توی یک کاسه است.
من بارها در گفتوگو با دیگران با این افسانه برخورد کردهام که نهتنها سران روسیه بلکه سران چین هم بخشی از «دولت جهانی داووس» هستند که «اهداف شیطانی» آنها فقیر کردن و به بردگی کشیدن مردم جهان، و حتی بد تر از آن، از بین بردن آنهاست.
چنین تفکرات تحقیرآمیزی ممکن است در اذهان بیمار برخی از سیاستمداران غرب جمعی وقتی به روسیه و چین میاندیشند باشد. ولی چرا باید دولتهای روسیه و چین در ستیزهجوییهای غرب علیه کشور خودشان شرکت کنند؟ علاوه بر این، امسال از روسیه برای شرکت در مجمع جهانی داووس دعوت بهعمل نیامد، امری که در تضاد با افسانۀ فوقالذکر است. ولی در مورد چین چه؟ چین که به مجمع دعوت شد و در آن شرکت هم کرد.
تصور اینکه چین، و ایضاً روسیه، در اهداف کشوری دیگر یا در اهداف یک دولت مرموز و ناشناختهٔ متشکل از خرپولها سهیم باشند نامعقول و بهدور از واقعیت است. چین تحت رهبری حزب کمونیست توانسته است پس از یک قرن تحقیر استعمار بهپا خیزد و به بزرگترین قدرت اقتصادی جهان و قدرت نظامی بدل شود. چین توانسته است از هرگونه بند استعماری و نواستعماری رهایی یابد و اینک از هر نظر کشوری مستقل، منبع امیدواری، و الگویی برای بسیاری از کشورهای جنوب جهانی است.
اما منبع امیدواری یا الگو بودن برای دیگر کشورها در مورد غرب جمعی صادق نیست. در سایۀ خود ویرانگری فعالانۀ رهبران غرب، آنها به جایگاه رعایای ایالات متحدۀ آمریکا تنزل پیدا کردهاند که حقیقتاً در حال انداختن مردم خود به کام فقرند. بنابراین، کسانی که در کشورهایی مانند آلمان که توسط بازیچههای ایالات متحده اداره میشود زندگی میکنند لازم نیست نگران از دست رفتن استقلال چین باشند، بلکه بهتر است احیای استقلال از دسترفته را هدف خود قرار دهند.
چین با هر طرفی که علاقهمند به برقراری روابطی با نفع متقابل باشد گفتوگو میکند، ولی نه بهقیمت زیر پا گذاشتن منافع ملی خود؛ کاری که رعایای اروپایی ایالات متحده میکنند. در مقولۀ حراج منافع ملی، دولت فعلی آلمان دیگر کشورهای اروپایی را پشت سر گذاشته است. دولت ما برای حفظ منافع ایالات متحده با چنان سرعت نفسگیری به پیش میتازد که کشور ما را تضعیف و بهطور پایدار بیثبات کرده است. اخیراً «اولاف شولتس»، صدراعظم آلمان، در توجیه شرایط فعلی روسیه را با این گفته مقصر دانست: «چون پوتین شیر گاز را بسته است.» این دولت با وقاحت تمام و با دروغ های گستاخانه ما را ابله میپندارد و روسیه را مسؤول مشکلات ما قلمداد میکند.
بهتر است بهجای متهم کردن روسیه و پائیدن شکاکانۀ چین، و اظهار نظر در این خصوص که چین با چه کسانی در داووس مذاکره و گفتوگو کرده، هرکسی از خود سؤال کند واقعاً چه کسی در امور داخلی کشورهای اروپایی دخالت میکند، چین یا ایالات متحدۀ آمریکا؟ چه کسی برای خود حق اظهار نظر در تصویب قوانین اتحادیۀ اروپا قائل است؟ و چه کسی با مهندسی فضای مجازی در اتحادیۀ اروپا در صدد است روی تصمیمات مردم اروپا تأثیر بگذارد؟
محافلی که نگران چین هستند باید از خود سؤال کنند منافع چین در اروپا چیست؟ چین، بهعنوان بزرگترین کشور تولیدکنندۀ جهان، طبیعتاً نیازمند تبادل کالا با اتحادیۀ اروپاست. چین با چه منطقی باید سیاستی پیشه کند که منجر به کاهش قدرت خرید و محدودتر شدن میزان مصرف مردم اروپا شود؟ برای چین چه نفعی میتوان متصور بود که از سویی کسب دارایی عظیمی از اقلیتی کوچک و همزمان فقیرتر کردن میلیون ها نفر از مردم اروپا را هدف خود قرار داده باشد؟ این استدلال، هم برای رد افسانۀ مشارکت چین در دولت جهانی داووس، و هم برای رد مدعیات تبلیغاتچیهای ضدچین باید کفایت کند. ولی اگر بدون تفکر و اتکا به واقعیتها استدلال شود، منطق ضعیف و تصورات نامعقولانه غلبه خواهند کرد.
منبع: راشا تودی، ۱۷ ژانویۀ ۲۰۲۴
https://fromrussiawithlove.rtde.world/meinung/193044-was-macht-china-in-davos/